eitaa logo
تقریرات دروس کفایه استاد سید شبیری
90 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
11 فایل
کانال تقریرات دروس کفایه الاصول (اصول5)📒 بانظارت استاد معزز سیدشبیری برای ارسال #اشکالات علمی، #انتقادات، #پیشنهادات، #مطالب مفید و ارسال #جزوات درسی ارتباط باشید👇 @rejal_admin تبلیغ و تبادل👇 @Admin_rejal
مشاهده در ایتا
دانلود
مفرد معرفه به ال : اعم از این که( ال) در اینجا برای جنس ، استغراق و عهد باشد مانند الرجل و العالم. ظاهراً معنای رجل چه با ( ال ) و چه بدون ( ال ) باشد ، فرقی نمی‌کند و خصوصیت تعریف توسط ( ال ) و یا قرینه مقامیه القا می‌شود یعنی در معنای رجل وجود ندارد ، تا گفته شود ، لفظ رجل در معنای جنس ، استغراق و اقسام سه گانه عهد به نحو اشتراک لفظی و یا مجاز استعمال می‌شود. همچنین ظاهراً ( ال ) در اینجا دلالت بر تعریف ذهنی مدخول دارد و نه تعریف خارجی ، زیرا اگر الرجل بر تعریف خارجی دلالت کند در این صورت بر افراد مختلف خارجی قابل حمل نخواهد بود. نقش ( ال ) در اینجا : 1.   مشهور : برای تعریف وضع شده است. 2.   مصنف : برای تزیین است و استفاده معانی جنس ، استغراق و عهد به کمک قرائن خارجی است. اشکالات مصنف به نظر مشهور : 1.   اگر ( ال ) مفید تعریف باشد ، به ناچار باید بر تعریف و تعین ذهنی دلالت کند و در این صورت قابل حمل بر مصادیق خارجی نخواهد بود و نمی توان گفت : زید الرجل ، زیرا زید تعین خارجی و الرجل  تعین ذهنی دارد. 2.   برای حمل که خیلی زیاد واقع می‌شود ، به ناچار باید مرتباً امثال الرجل را از این قید ذهنی تجرید نمود و سپس بر افرادش حمل کرد.  حتی اگر ( ال ) برای اشاره به تعریف و تعین ذهنی وضع شده باشد برای تعیین هر یک از معانی جنس ، استغراق و معانی سه‌گانه عهد ، محتاج قرینه معینه است و این خود شاهد بر درستی نظریه مصنف است که خود ( ال ) نقشی ندارد و زینت است و تمام این معانی توسط قرائن افاده می‌شود. این که لفظ ( علماء ) دلالت بر عموم ندارد ولی لفظ ( العلماء ) بر آن دلالت دارد دلیل بر این نمی شود که ( ال ) در اینجا برای استغراق وضع شده است بلکه ( ال ) در اینجا نیز برای تزیین است لکن واضع جمع محلی به( ال ) را روی هم رفته برای افاده عموم وضع کرده است و تعریف ( العلماء ) یک تعریف لفظی است و جزء معنای آن نمی باشد همانطور که در علم جنس گذشت. نکره : نکره همان اسم جنس همراه با  تنوین است مانند رجلُ. معانی الفاظ نکره : 1.   در مقام اخبار به معنای فردی است که نزد متکلم مشخص ولی نزد مخاطب مجهول است. 2.   در مقام انشاء به معنای طبیعت واحد است. البته در عین حال کلیت دارد و برمصادیق زیادی انطباق دارد. ☆. استعمال لفظ ( مطلق ) در اسم جنس و نکره به معنای طبیعت واحده ، لغتا و اصطلاحا استعمال حقیقی است چرا که هر یک از این دو لفظ در معنای رها و بی قید و شرط خود به کار می روند.  
امیررضا شفیعی: یکی از الفاظی که جز مطلق شمرده شده است، نکره است که دو صورت دارد: گاهی برای مخاطب مجهول است، در اینجا موضوع له نکره، فرد معلوم برای متکلم و مجهول برای مخاطب می شود. و گاهی برای مخاطب و متکلم مجهول است مانند یک طبیعت که قابل تطبیق بر هر فردی از افراد است.
پنچمین لفظ مطلق نکره میباشد.که بردوقسم:1:به جهت عدم تعیین وجهل مخاطب2:به جهت عدم معین بودن اسم جنس برای طبیعت مرددوضع نشده بلکه برای طبیعت مهمل وضع شده است نکره به قید وحدت میباشداسم جنس ونکره به معنای دوم مطلق میباشدهمان طورکه درلغت مطلق دلالت دارد نکره ازجهت معنامطلق میباشدهمانطورکه ازجهت لفظ دلالت داردوفوایدمطلق ازآن برداشت میشود
ادامه بحث نکره ... برای نکره دو قسم ذکر شد که مراد از الفاظ مطلق در نکره معنای دوم است. 🔸 در خصوص مطلق دو قول وجود دارد: مواردی که ذکر شد از قبیل اسم جنس؛ مفرد معرف به لام و... علاوه بر اینکه در لفظ مطلق اند در معنا هم مطلق اند و مراد ما در اینجا معنا است. محقق قمی مطلق را به ارسال و شمول تعریف کرده است و این تعریف را به مشهور نسب داده است. در حالی که اگر این معنا را برای مطلق گرفتیم اسم جنس و نکره مطلق نخواهد بود چون ایندو بر شمول و ارسال دلالت ندارند. در خصوص این معنا از مطلق نظراتی دارند: : تعریف که به مشهور نسبت داده شد صحیح نیست حتی در نسبت تعریف به مشهور هم تردید است. : اگر مطلق را به معنای ارسال و شمول بگیریم تقیید کنار می رود؛ بنابراین باید معنایی باشد که قابلیت داشته باشد و بحث استعمال مجازی و تجرید پیش نیاید. اگر مطلق به معنای ارسال و شمول باشد مجازیت اتفاق می افتد ولی اگر به معنای ماهیت مبهمه باشد در تقیید مجازیتی رخ نمی دهد. اگر مطلق را در معنای مقید استعمال کنیم یعنی بگوئیم اعتق رقبه و قائل شویم مراد رقبه مومنه است مجازیت رخ می دهد. اما اگر مطلق را بیاوریم و قید مومنه را هم ذکر کنیم در اینصورت مجازیت اتفاق نمی افتد. اعتق رقبه مومنه.
بحث درباره چیزی است که به حمل شایع مفهوم نکره بر آن انطباق دارد. گفتیم معنای نکره فرد مردد نیست زیرا اگر در امر مولا جئنی برجل عبد یک مرد را بیاورد امتثال امر مولا کرده زیرا مامور به کلی به قید وحدت بوده است. اسم جنس و نکره به معنای دوم حقیقتاً در مطلق به کار رفته اند اما مشهور گفته اند که مطلق برای ماهیت به قید سریان و شیوع بدلی وضع شده است. یعنی شیوعش به نحو بدلی است. مصنف کلام سه اشکال دارد: 1) اتصاف این قول به مشهور را قبول نداریم 2) اسم جنس و نکره به معنای دوم از مصادیق مطلق نباشد در حالی که این دو از مصادیق اظهر مطلق هستند. 3) بنا به این کلام تقیید مطلق همیشه موجب مجازیت است و حال اینکه تقیید مطاق بسیار است و بعید است و دور از حکمت لفظی وضع شود و در اکثر استعمالش مجاز باشد.
پنجم از لفظ مطلق. نکره است که بردو قسم است. گاهی از جهت مخاطب است. گاهی از عدم معین بودن در واقع است که در جایی است که امر شده و طلب شده. مصنف میفرماید فرد مردد وجود ندارد. اونی که در خارج واقع میشود تحقق دارد. شی خارجی که محقق شده در خارج واقع شده خودش است. نتیجه.اسم جنس و نکره به معنای دوم حقیقتا مطلق اند. لفظ اسم جنس در هر زبانی یه لفظ است. نکره غیر از اینکه در عرب مطلق است از جهت معنا هم مطلق است. فرد مردد در خارج معنا ندارد بلکه در ذهن است. آخوند اگر مطلق را به ماهیت مرسل تعریف کنیم. قابلیت تقیید کنار گذاشته میشود. ارسال و شمول در معنای مطلق نباید باشد. معنایی باید بگوییم که قابلیت داشته باشد. نکته.غرض از وضع استعمال است از نوع حقیقی اگر بگوییم مطلق از نوع ماهیت مبهم است درست است.چون نه ارسال داخلش است نه شمول.
اقوال در تقیید و لزوم مجازیت: اخوند:از تقیید مطلق مجازیت لازم نمی اید. مشهور:استعمال مطلق در اثر تقیید مجاز است. اخوند:مطلق از مصادیق معنای لا بشرط مقسمی است و با تقیید هیچ تصرفی در معنای ان صورت نمیگیرد ولذا لفظ مطلق هنگام تقیید در معنای خودش به کار رود و معنای قید هم از قرینه ی همراه ان استفاده می شود. یعنی از باب تعدد دال و مدلول است. مشهور: هنگام تقیید معنای قید دار و محدود از لفظ مطلق اراده می شود مجاز لازم می اید.
اقوال در تقیید و لزوم مجازیت: اخوند:از تقیید مطلق مجازیت لازم نمی اید. مشهور:استعمال مطلق در اثر تقیید مجاز است. اخوند:مطلق از مصادیق معنای لا بشرط مقسمی است و با تقیید هیچ تصرفی در معنای ان صورت نمیگیرد ولذا لفظ مطلق هنگام تقیید در معنای خودش به کار رود و معنای قید هم از قرینه ی همراه ان استفاده می شود. یعنی از باب تعدد دال و مدلول است. مشهور: هنگام تقیید معنای قید دار و محدود از لفظ مطلق اراده می شود مجاز لازم می اید.
بحث در تقیید و لزوم مجازیت میباشد که مرحوم اخوند ره :از تقیید مطلق مجازیت لازم نخواهد آمد اما مشهورمیفرمایند:استعمال مطلق در اثر تقیید مجازیت آن نیزمیباشد مرحوم آخوند ره میفرمایند مطلق از مصداق های معنای لا بشرط مقسمی میباشد و با تقیید هیچ تصرفی در معنای ان صورت نخواهد نمیگیرد یعنی از باب تعدد دال و مدلول است. اما مشهورعلما میفرمایند که هنگام تقیید معنای قید دار و محدود از لفظ مطلق اراده خواهد شد مجاز لازم می اید.
پنجمین لفظ مطلق اسم نکره است،نکره بر دوقسم است۱به جهت عدم معین بودن درنظر مخاطب است مانند جینی برجل۲به جهت عدم معین بودن در واقع است اسم جنس ونکره به معنی دومش،اطلاقش هم ازحیث لفظ است هم ازحیث معنی محقق قمی درتعریف مطلق به ماهیت مرسل اشاره کردند وگفتند ان چیزی که شمول بدلی دارد وطبق این تعریفاسم جتس ونکره مطلق نمیشوند چون برشمول وارسال دلالت نمیکند مرحوم اخونداین سخن راقبول داریم اما مبنا دچاراشکال است چون اسم جنس ونکره مطلق هستندونسبت این سخن به مشهور محل اشکال است
استعمال لفظ مطلق در اسم جنس و نکره به معنای طبیعت واحده استعمال حقیقی ست زیرا هر کدوم از این دو لفظ بدون قید بکار میروند طبق نظر مشهور که مطلق را ماهیت بشرط شیئ میدانند مجازی ست البته آخوند در نسبت این قول به مشهور تردید کرده است ۵ ۱۴۰۰/۱/۲۳
موسوی زاده فر ادامه بحث... درباره مطلق دو نظریه است: 1. قدماء: مطلق به لفظی گفته می شود که برای لفظ با قید شمول وضع شده است. طبق این نظریه، تقیید مطلق جایز نیست مگر مجازا، چون وقتی قید زده می شود که دیگر لفظ با قید شمول نیست. مثلا رجل عالم، قابل انطباق بر همه افراد نیست و قید شمول نیست و مجاز می شود. 2. متاخرین: مطلق برای اصل طبیعت وضع شده است، طبق این نظریه تقیید مطلق جایز است حقیقة، چون بعد از قید، مطلق در معنای خودش به کار رفته است، اما از باب تعدد دال و مدلول است، پس تقیید تنافی با موضوع له ندارد و مطلق در معنای خودش به کار رفته است. در مثال بالا، رجل عالم، مجاز نیست و حقیقت است. نکته دوم: اگر مراد از مطلق، مقید باشد و قید قرینه بر مراد باشد، در این صورت تقیید مطلقا موجب مجازیت می شود. مثلا قرینه است که خمراد از رقبه، رقبه مومنه، بنا بر عقیده قدماء که مجاز است و بحثی نیست و قید شمول کنار رفته است اما بنا بر عقیده متاخرین هم از باب تعدد دال و مدلول است و خود مطلق در مقید به کار رفته است و مجاز است آیا گفتن مطلق به الفاظ اربعه (اسم جنس، علم جنس، مفرد معرف به ال جنس، نکره به معنای دوم) صحیح است یا خیر؟ جواب: مطلق دو معنا دارد: 1. معنای لغوی: طبق این معنا اطلاق مطلق بر این الفاظ صحیح است. 2. معنای اصولی: برای مطلق در اصول دو معنا گفته شده است: الف: معنای متاخرین: مطلق همان معنای لغوی را دارد، طبق این معنا اطلاق مطلق صحیح است. ب: معنای منصوب به قدماء: مطلق لفظی است که برای طبیعت به قید شمول و عموم بدلی وضع شده است، طبق این معنا اطلاق مطلق صحیح نیست، چون این الفاظ مقید به شمول و عموم بدلی نیستند. تامل نکره به معنای دوم مقید به شمول و عموم بدلی است
نکره اسم جنس همراه با تنوین است معانی الفاظ نکره در مقام اخبار به معنای فردی است که نزد متکلم مشخص است ولی نسبت به مخاطب مجهول است و در مقام انشاء به معنای طبیعت واحد است به نظر مصنف از تقیید مطلق مجاز لازم نمی‌آید اما مشهور می‌گویند که استعمال مطلق در مقید، مجاز است این به خاطر آن است که مصنف، مطلق را از مصادیق معنای لابشرط مقسمی می‌داند لذا لفظ مطلق هنگام تقیید در معنای خودش به کار رفته و معنای قید هم از قرینه بدست می آید که از باب حقیقت می شود اما بنا بر مبنای مشهور که مطلق را ماهیت لا بشرط شی یعنی به شرط اطلاق و ارسال می دانند مطلق هنگام تقیید مجاز میشود
99/1/23 مطلق:نکره: نکره بر طبیعت مقید به وحده وضع شده است از جهت معنا مطلق است ،مردد نیست زیرا مردد در خارج معنا ندارد از لحاظ معنا مثل اسم جنس است و فرق آن با اسم جنس این است که مقید به قید وحدت است مشهور: آنچه به مشهور نسبت داده در معنای مطلق؛مطلق مقید به ارسال و شمول بدلی است اگر این طور باشد اسم جنس و نکره دیگر مطلق نیستند.
مقدمات حکمت: ۱.متکلم باید در مقام بیان باشد. ۲.قرینه بر خلاف نباشد. ۳.قدر متیقن در مقام تخاطب نباشد. قدر متیقن گاهی در وجود خارجی است یعنی اگر اسم مطلقی به کار رود دارای افرادی است که در ذهن می اید.مانند اکرم العلما که شامل علما اعلم میشود. دلیل این قدر متیقن به وجود خارجی افراد است و باید در مقام تخاطب قدر متیقن باشد ،مانند شخصی سوال می کند و ان شخص که در مقام جواب است سوال سائل را لحاظ می کند و بین سوال کننده و سوال قدر متیقنی است مثل اکرم العلما،مثل اکرم العلما که علمایی که داخل سالن هستند را شامل میشود اما اختصاص ان به افراد داخل است که قدر متیقن انرا اثبات میکند اما در خارج علما شامل شاخص علما میباشدو متبادر به ذهن علما درجه یک است.پس قدر متیقن در مخاطب تخاطب با قدر متیقن در مقام استعمال فرق دارد مانند لفظ پلیس ‌‌