#جلسه_هشتم اصول5
مقدمه۳.اصولی بودن مساله اجتماع امرونهی
نظرمرحوم #آخوند :این بحث یک مساله #اصولی است چون ضابطه مساله اصولی این است که #نتیجه آن درقیاس استنباط احکام مورد استفاده قراربگیردلذااین مساله #اجتماع امرونهی هم همینطوراست زیرا #نتیجه بحث از آن دراستنباط حکم شرعی قرارمیگیرد.
برخی قایل شده اندبه این که مساله #اجتماع امرونهی یک مساله #فقهی است زیرادرمساله #فقهی به حکم فعل مکلف میپردازیم واین وجوب وحرمت در #اجتماع امرونهی که برفعل مکلف قرارگرفته آیانمازوی درمکان غصبی وجوب دارد یاخیرپس مساله مایک مساله فقهی است
پاسخ مرحوم #آخوند :مادرمساله #اجتماع امرونهی ازصحت وفسادنمازبحث نمیکنیم بلکه بحث مادراین مساله این است که اساساآیا #امرونهی درموردواحدی آنهم عقلا جمع میشودیاخیر
بله اگرقائل به جوازاجتماع شویم #نتیجه این بحث عقلی ماازین امرکلی درافعال مکلف برای تشخیص حکم بکارمیرود
مقرر: #حـسن_طـاهـری_پنـاه
@Taghrirat_Shobeiri
#جلسه_نوزدهم اصول 5
#مساله نهم :حکم دلیل امرونهی در مقام اثبات
شیخ میگوید در بحث اجتماع اگر قائل به امتناع شویم از باب تعارض است و اگر قائل به جواز شویم از باب تزاحم است
#اخوند قول شیخ را نمی پذیرد و میگوید چه قائل به جواز یا امتناع در باب اجتماع شویم فرقی نمیکند که از باب تعارض باشد یا تزاحم،،چراکه معیار در باب اجتماع با معیار درباب تعارض متفاوت است و ارتباطی با هم ندارند
#اخوند؛ازحیث اثبات صوری متصور است
حکم اگر ۱-اقتضاء داشته باشد=اجتماع
۲-حکم فعلی،یا ۱-قائل به جواز میشویم=مشکلی نداریم۲-از دلیلی فهمیدیم یکی کاذب است=تعارض۳-قائل به امتناع شویم=دو اطلاق نفی میشود و دلالتی بر ثبوت هم نداریم
#خلاصه
هر زمان دلالت بر ثبوت مقتضی در حکمین باشد اجتماع و اگر مقتضی نباشد تعارض
بنابر این حکم و ملاک اجتماع و تعارض متفاوت است،بله اگر کسی قائل به امتناع باشد و و دو تا دلیل به اطلاق حکم فعلی بیان کنند و قابلیت توجیه نباشد حمل میکنیم به تعارض
مقرر: #تکمیلی
@taghrirat_shobeiri
#جلسه_بیست_و_یکم اصول 5
درباره جاهل قاصر (امتناعی هستیم و جانب نهی مقدم ست) ما دو مدعی داریم:
۱. با انجام مجمع امر ساقط میشود ؛ اگر غرض مولا حاصل شود.
غرض مولا هم با سه شرط حاصل میشود.اولا ،عمل صلاحیت مقربیت را داشته باشد. ثانیا مکلف قادر برقصد قربت باشد ثالثا مکلف قصد قربت کند.
۲. انجام مجمع عنوان امتثال امر ندارد.چون امتثال فرع بر وجود امرست.
#در احکام شرعیه دونظر وجود دارد:
الف. احکام دایر مدار مصالح و مفاسد واقعیه ست،صلاه در دارغصبی هم در واقع مصلحت دارد هم مفسده که مفسده غالب ست( چون جانب نهی مقدم است) یعنی این صلاه در دارغصبی فقط نهی دارد و امر ندارد و عنوان امتثال امر هم پیدا نمیکند.
ب.نظر صاحب حدائق: احکام تابع مصالح و مفاسد معلومه و فعلیه است.یعنی اگر یقین داریم یک چیزی مفسده دارو نهی روی آن میرود حتی اگر در واقع مفسده نداشته باشد.
یعنی طبق این نظریه جاهل قاصر یقین دارد صلاه در دار غصبی مصلحت دارد پس امر پیدا میکندو این عمل او عنوان امتثال امر پیدامیکند.
#آخوند: ممکن است بگوییم طبق نظر اول هم صلاه در دار غصبی عنوان امتثال امر دارد چونامر داعی به متعلقش هست و متعلق امر هم طبیعت صلاه ست درنتیجه امر داعی به طبیعتی ست که مجمع مندرج در آن ست.پس جاهل قاصر حتی بر مبنای لزوم قصد امتثال صلاه در دارغصبی هم صلاتش صحیح است چون ملاک وجوب و مقربیت را دارد.
مقرر: #واحدی
@taghrirat_shobeiri
#جلسه121 #احمدی
#علم_جنس
#مشهور
علم جنس مثل اسامه برای طبیعتی وضع شده که به تعین ذهنی معین شده است.
علم جنس برای نفس معنا وضع شده است؛ معرفه است ولی لفظی است.
#آخوند
علم جنس برای صرف معنا وضع شده است نه تعین ذهنی
اگر علم جنس برای تعین ذهنی وضع شود دو اشکال پیش می آید:
اول: قابل صدق بر امور خارجی نیست در حالی که علم جنس بر امور خارجی حمل می شود.
دوم: اگر علم جنس بر امور خارجی بخواهد وضع شود نیاز به تاویل دارد؛ برای استعمال بر امر خارجی بایستی همیشه تاویل شود و این بعید است و دور از حقیقت؛ جدای از اینکه استعمال برای معنایی که همیشه نیاز به تاویل دارد خلاف حکمت است.
#جلسه124 #احمدی
#الفاظ_مطلق
4. جمع معرف به لام
#مشهور:
جمع معرف به لام بر عموم دلالت دارد.
#آخوند:
اینکه مشهور گفتند جمع معرف به لام بر عمومیت دلالت می کند را نمی پذیریم زیرا:
#اولا: مرتبه اعلاء جمع شامل تمام افراد می شود و مرتبه معین است
اما مرتبه اقل هم بر مرتبه معین دلالت دارد
در این صورت لازم نیست مرتبه اعلاء جمع؛ مراد باشد و عمومیت از آن فهمیده شود.
#ثانیا: لامی که بر جمع وارد شده اگر بخواهد بر عموم دلالت کند از این جهت که لام برای عموم وضع شده؛ لازمه اش این است که اگر لام بر استغراق دلالت کند هیچ تعریف ندارد مگر تعریف لفظی.
5. نکره
از دیگر الفاظ مطلق نکره است که دو قسم است:
الف) آنچه معین است ولی نزد مخاطب مجهول است
مثل: و جاء رجل من اقصی المدینه
ب) بر طبیعت با قید وحدت دلالت دارد
مثل: جئنی برجل.
#احمدی
#جلسه125
#الفاظ_مطلق
ادامه بحث نکره ...
برای نکره دو قسم ذکر شد که مراد از الفاظ مطلق در نکره معنای دوم است.
🔸 در خصوص مطلق دو قول وجود دارد:
#قول_مختار
مواردی که ذکر شد از قبیل اسم جنس؛ مفرد معرف به لام و... علاوه بر اینکه در لفظ مطلق اند در معنا هم مطلق اند و مراد ما در اینجا معنا است.
#قول_مشهور
محقق قمی مطلق را به ارسال و شمول تعریف کرده است و این تعریف را به مشهور نسب داده است.
در حالی که اگر این معنا را برای مطلق گرفتیم اسم جنس و نکره مطلق نخواهد بود چون ایندو بر شمول و ارسال دلالت ندارند.
#آخوند در خصوص این معنا از مطلق نظراتی دارند:
#اولا: تعریف که به مشهور نسبت داده شد صحیح نیست حتی در نسبت تعریف به مشهور هم تردید است.
#ثانیا: اگر مطلق را به معنای ارسال و شمول بگیریم تقیید کنار می رود؛ بنابراین باید معنایی باشد که قابلیت داشته باشد و بحث استعمال مجازی و تجرید پیش نیاید.
اگر مطلق به معنای ارسال و شمول باشد مجازیت اتفاق می افتد ولی اگر به معنای ماهیت مبهمه باشد در تقیید مجازیتی رخ نمی دهد.
اگر مطلق را در معنای مقید استعمال کنیم یعنی بگوئیم اعتق رقبه و قائل شویم مراد رقبه مومنه است مجازیت رخ می دهد.
اما اگر مطلق را بیاوریم و قید مومنه را هم ذکر کنیم در اینصورت مجازیت اتفاق نمی افتد.
اعتق رقبه مومنه.