eitaa logo
تقریرات دروس کفایه استاد سید شبیری
90 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
11 فایل
کانال تقریرات دروس کفایه الاصول (اصول5)📒 بانظارت استاد معزز سیدشبیری برای ارسال #اشکالات علمی، #انتقادات، #پیشنهادات، #مطالب مفید و ارسال #جزوات درسی ارتباط باشید👇 @rejal_admin تبلیغ و تبادل👇 @Admin_rejal
مشاهده در ایتا
دانلود
نسخ و بداء معنای واحدی دارند ، با این تفاوت که اصطلاح نسخ ، در احکام و شریعت استعمال می‌شود ، اما اصطلاح بداء در امور خلقت و تکوین و در مواردی که بنا بوده عذابی و یا نعمتی نازل شود ، اما در لحظه موعود تحقق پیدا نکرد ، به کار می‌رود. با این توضیح روشن می‌شود که بداء در مورد خداوند به این معنا است که ، خداوند اظهار می‌کند چیزی را که به پیامبر دستور اخفای آن را داده بود و یا اخفای چیزی در ابتداء و اظهار آن در لحظه موعود ، یعنی بداء در حق خداوند به معنای ابداء است . بداء به معنای ظهور بعد الخفاء ، در مورد انسان ها به کار می رود و استعمال آن در مورد خداوند ، ناشی از مناسبت ابداء در خداوند با بداء در انسان‌ها است. مثال برای مورد عذاب : مانند جایی که خداوند دو نفر را به خاطر اینکه آدم های خوبی نبودن به وسیله عقربی که نیش سمی داشت می خواستند غداب دهند اما این دو نفر از این عذاب خداوند جان سالم به در بردند به خاطر اینکه فقیری را اطعام دادند.
نسخ و بداء معنای واحدی دارند ، با این تفاوت که اصطلاح نسخ ، در احکام و شریعت استعمال می‌شود ، اما اصطلاح بداء در امور خلقت و تکوین و در مواردی که بنا بوده عذابی و یا نعمتی نازل شود ، اما در لحظه موعود تحقق پیدا نکرد ، به کار می‌رود. با این توضیح روشن می‌شود که بداء در مورد خداوند به این معنا است که ، خداوند اظهار می‌کند چیزی را که به پیامبر دستور اخفای آن را داده بود و یا اخفای چیزی در ابتداء و اظهار آن در لحظه موعود ، یعنی بداء در حق خداوند به معنای ابداء است . بداء به معنای ظهور بعد الخفاء ، در مورد انسان ها به کار می رود و استعمال آن در مورد خداوند ، ناشی از مناسبت ابداء در خداوند با بداء در انسان‌ها است. مثال برای مورد عذاب : مانند جایی که خداوند دو نفر را به خاطر اینکه آدم های خوبی نبودن به وسیله عقربی که نیش سمی داشت می خواستند غداب دهند اما این دو نفر از این عذاب خداوند جان سالم به در بردند به خاطر اینکه فقیری را اطعام دادند.
موسوی_زاده_فر آیا اگر نسخ وجوب نسبت به فعلی رخ دهد، آیا می‌توان پس از آن بگوییم که آن فعل جایز است؟ اصطلاحاً آیا نسخ وجوب، دلالت بر جواز فعل می‌کند؟ می‌دانیم که دو گونه «جواز» داریم: ۱ـ «جواز بالمعنی الاعم»؛ چنین جوازی در احکام اربعۀ غیر از حرمت وجود دارد. یعنی «وجوب»، «استحباب»، «اباحه» و «کراهت»، دارای چنین جوازی هستند. ۲ـ «جواز بالامعنی‌الاخص»؛ از این جواز، به «اباحه» نیز تعبیر می‌شود. «اباحه» جواز فعل به همراه جواز ترک است. حال سؤال این است که آیا در جایی که وجوب نسخ  شود، دالّ بر جواز داریم؟ این سؤال دو مرحله دارد و بایستی هر کدام جداگانه بحث شود. بحث اول ناظر به «جواز بالمعنی الاعم»، و بحث دوم ناظر به «جواز بالمعنی الاخص». تفاوت نسخ و تخصیص برخی از تفاوت‌های دو واژه نسخ و تخصیص عبارت است از: ۱. نسخ به معنای رفع حکم است، ولی تخصیص به معنای حصر حکم می‌باشد. ۲. دلیل ناسخ همیشه باید پس از دلیل منسوخ صادر شده باشد، ولی دلیل مخصص می‌تواند قبل و یا بعد از دلیل مخصص و یا همراه آن بیاید. ۳. نسخ جز به امر و نهی تحقق نمی یابد، ولی تخصیص در اخبار (مقابل انشا) و غیر آن نیز راه دارد. ۴. نسخ، دلیل منسوخ را از اعتبار ساقط می کند، ولی تخصیص، دلیل عام را از حجیت(در بخش تخصیص نخورده) ساقط نمی‌کند. ۵. نسخ ممکن است حکم منسوخ را به کلی از میان ببرد، ولی تخصیص، حکم عام را به کلی از میان نمی‌برد
نسخ در احکام تشریعی است. در عالم تشریع مولا حکم میکند. اراده تکوینی.اگر وجود پیامبر یا امام خبر میدهد از حکم خبر نمی‌دهد. یه وقت هست از اراده تکوینی الهی خبر می‌دهند که مستلزم خلاف نیست و اگر خداوند اراده کند محقق میشوند. اگر امام یا پیامبر از چیزی خبر دهد و بعد محقق نشود میشود بدا. تغییر در اراده الهی معنا ندارد چون مستلزم جهل است. در بدا تغییری رخ نداده و اراده الهی مستلزم انجام آن است منتهی این بدا در عالم ثبوت است. خلاصه همین که در بحث نسخ گفتیم دقیقا در بحث بدا هم همین مطالب است منتهی اونجا اراده تشریعی بود و در اینجا اراده تکوینی است.
علی امامی راد: اشکال : تمام افعال اللهی از رو علم و حکمت است و در آن تغییر معنایی ندارد . جواب : بله ، در بداء تغییری در اراده ی اللهی رخ نداده است ، اراده ی اللهی به صورت روشن و شفاف است و تغییر در آن راه ندارد ( ارادهی اللهی مستزم تحقق آن شیء است بلا تغییر و بلا تاخیر ) منتهی اینکه بداء گفته می شود در عالم اثبات و دلالت است ، در عالم ثبوت مورد اراده ی اللهی باشد محقق می شود قطعا . در لوح محفوظ هر آنچه هست و مورد علم و حکمت خداوند است محقق می شود ( از آنچه خداوند انجام می دهد و آنچه مردم انجام می دهند ) ، در این علم ثابت تغییر راه ندارد ، منتهی یک لوحی هست به نام محو و اثبات (به عبارتی چرک نویس) در این لوح تغییر راه دارد مثلا صدقه یا احترام به والدین عمر را زیاد می کند ، بعضی از این لوح در منظر اولیای اللهی است ، این لوح صحیح است اما لوح محفوظ کامل تر است لذاست که بداء صورت می گیرد ، یعنی کامل تر از بیان قبلی بیان می شود نه آنکه خبر اول غلط باشد .
بداء بر دو نوع است:. بداء در احکام و تشریعیات: این همان نسخ است که یا قبل از عمل است یا بعد از عمل که توضیحش گذشت.در نسخ قبل عمل، انشاء حکم مصلحت دارد اما خود عمل مصلحت ندارد.بداء در حوادث خارجی و تکوینیات: صاحب کفایه در اینجا دو مدعا دارد:الف: بداء در تکوینیات به معنای ظهور امر خفی (یعنی خداوند یک اموری برایش پنهان بوده است و بعد برای او آشکار شده است) نیست. چون:بداء به این معنا، مستلزم محال است. چون موجب جهل خداوند و جهل او است، یعنی با بداء مشخص می شود یک سری نکات برای خدا روشن می شود و بعد اراده تغییر می کند که این هم محال است.مستلزم المحال، محال.بداء به این معنا محال است.ب: بداء در تکونیات به معنای اظهار مصلحتی خلاف چیزی که در واقع صادر می شود، است. یعنی خداوند اظهار کند چیزی را که در عالم واقع صادر نمی شود. گاهی اراده خداوند به این تعلق می گیرد که نبی یا ولی اظهار کنند که عملی در خارج واقع شود اما آن عمل در خارج واقع نمی شود و خود این اظهار مصلحت دارد نه عمل. مثلا حضرت یونس از خداوند خواست که عذاب نازل شود خداوند گفت می آید و رفت به قومش گفت اما عذاب نیامده است. یا امام صادق پسری داشتند به نام اسماعیل که اظهار کردند او امام بعد است و این مصلحت داشت اما فرزند فوت کرد و امام کاظم امام شدند.سوال: چرا مصلحت به این تعلق می گیرد که ائمه یا پیامبران چیزی را اظهار کنند اما آن تحقق نیابد؟جواب: خداوند الواحی دارد، یکی محو و اثبات است، این لوح در عالمی است به نام خودش، و یک لوح دیگری دارد که لوح محفوظ است که در عالمی است به نام خودش. در لوح محو و اثبات، اصل تحقق و عدم تحقق عمل نوشته شده است، مثلا عذاب می آید اما شرایط نیامده است، اما در لوح محفوظ همه چی نوشته شده است، مثلا عذاب بر قوم یونس نازل می شود اگر توبه نکنند.حال پیامبران فقط به عالم محو و اثبات مرتبط می شوند اما پیامبر و ائمه و برخی از پیامبران، گاهی مرتبط به لوح محفوظ می شوند. ثمره دوران بین نسخ و خاص: در برخی از موارد امر دائر بین نسخ و تخصیص است، این دوران چه ثمره ای دارد. اگر عام ندانیم بعد از عمل به خاص یا قبل از عمل به آن آمده است، دوران بین تخصیص و نسخ است، این چه ثمره ای دارد؟در دو مورد زیر، دوران امر بین نسخ و تخصیص است و بین آنها ثمره است. یک عام از مولا صادر شده مثل اکرم العلماء و بعد آمده لا تکرم الفساق منهم، اگر بعد از عمل به عام باشد، ناسخ است و اگر قبل از عمل آمده باشد، تخصیص است. حال هر کدام را بگیرید ثمره دارد، به اینکه اگر مخصص باشد، از لحظه صدور عام، اکرام عالم فاسق مصلحت ندارد تا آخر، چون مخصص کاشف از مراد جدی مولا است. اما اگر ناسخ باشد، اکرام عالم فاسق مصلحت دارد تا زمانی که ناسخ بیاید.. یک خاص از مولا صادر شده است مثلا لا تکرم الفساق من العلماء و بعد گفته اکرم العلماء، در اینجا اگر خاص را مخصص عام بعد بگیریم، عالم فاسق، اکرامش مصلحت ندارد حتی بعد از ورود عام اما اگر ناسخ باشد، عالم فاسق اکرامش تا صدور عام مفسده دارد، اما بعد از آن دیگر مفسده ندارد.فرق بین این دو: در مورد اول، دوران امر بین تخصیص و نسخ، نسبت به خاص است اما در مورد دوم، دوران امر بین تخصیص و نسخ، نسبت به مجموع عام و خاص است. تعریف مطلق المطلق ما دل علی شائع فی جنسه، مراد از ما، لفظی است به قرینه دل که این لفظ دلالت بر معنایی می کند که در جنسش شیوع دارد، یعنی بر هر فردی از افراد جنس خود، دلالت می کند.مثلا مولا بگوید اکرم عالما، این عالما، یک عالم را شامل می شود که در دائره سنخ خودش، شامل هر فردی از افراد می شود. یا مولا می گوید اکرم انسانا که یک انسان را می گوید اما در دایره سنخ خودش می تواند هر فردی را شامل شود و منطبق بر آن شود.