#تجربه_ارسالی_مخاطب
#تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام من واقعا خیلی خوشحالم که با کانال خوبتون آشنا شدم واقعا زندگیم تغیر کرده الان دارم رنگ ارامش رو تو زندگی می بینم و همش مدیون کانال خوب شما هستم😍
منم میخواستم یکی از تجربیاتم رو برای شما خانم گل بنویسم
من 24سالمه وشوهرم 27سال تو سن کم ازدواج کردیم و الان دوتا پسر ناز دارم 😘
منو شوهرم خیلی باهم دعوا میکردیم همیشه تو جمع همدیگرو خرد میکردیم تو خونه همش توهین میکردیم بهم ،
همو دوست داشتیم ولی از هم کینه به دل گرفته بودیم و این باعث شده بود خوبی های همو نبینیم وهمش از هم ایراد بگیریم تا اینکه شوهرم شغلش رو عوض کرد و مغازه لباس زنونه گذاشت اوضاع خیلی بدتر شد من همش شکاکی میکردم دعوا افسرده شده بودم همش میگفتم خیانت میکنی و از این جور حرفا البته باراها این کارو کرده بود تا اینکه با کانال شما اشنا شدم امدم به کل خودمو عوض کردم با خودم گفتم با دعوا غر زدن و قهر کردن فقط بیشتر خودمو از چشم شوهرم میندازم تصمیم گرفتم بهش محبت کنم
اروم تر شدم غر نزدم وقتی بحثمون میشد سکوت میکردم میزاشتم اعصبانیتش بخوابه بعد اروم حرفام رو بهش میزدم بیشتر تو خونه به خودم رسیدم کارای که دوست داشت رو انجام دادم وقتی از سر کار برمیگشت خودمو خوشگل میکردم در رو براش باز میکردم بغلش میکردم خسته نباشی میگفتم ولی دیگه هیچ سوالی نمی پرسیدم میزاشتم یه کم که گذشت خودش در مورد کارش برام تعریف میکرد اینکه روزش چطور گذشته منم خوب به حرفاش گوش میکردم لبخند میزدم وقتی میرفتیم خونه اقوامشون اصلا باهاش بحث نمیکردم جلو جمع خیلی با احترام باهاش رفتار میکردم از خانوادش دیگه بد گویی نمیکردم شب موقع خواب بغلش میکردم بوسش میکردم یه کم باهام حرف میزدم اگه دوست داشت شیطنت میکردیم 😉 وقتی میخواستم یه کاری برام انجام بده اروم خواستمو مطرح میکردم مثلا بهش میگفتم میتونی امروز منو ببری فلان جا امر نمیکردم تقاضا میکردم اونم اگه میتونست می برد یا اینکه با شرمندگی میگفت عزیزم کار دارم فردا میبرم
خلاصه از این رو به اون رو شدم اونم خیلی تغییر کرد الان ازش راضی هستم 😘 😍خانمای گل با غر زدن دعوا کردن قهر کردن شکاکی کردن هیچی تو زندگی درست نمیشه فقط زندگی خودمون خراب میشه
الان از زندگیم خیلی راضیم خداروشکر 💋💋💋💋☺️
#تجربه_ارسالی_مخاطب
#تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
با عرض سلام و ممنون از کانال مفیدتون.من 29سالمه و8ساله ازدواج کردمه منم میخواستم تجربمو در اختیار دوستان بزارم.
من #اشتباه_بزرگی که سالهای اول زندگی مشترکم انجام دادم این بود که بیش از حد خونه پدرم میرفتم و بیشتر اوقات شوهرمو تنها میزاشتم و بیشتر وقتا از دوست داشتن زیادی شوهرم #سواستفاده میکردمو سرهرچیز الکی قهر میکردمو میگفتم منو طلاق بده و از اینکه اون مقاومت میکردو عصبانی میشد و میگفت هرگز طلاقت نمیدم خوشحال میشدم درصورتی که نمیدونستم دارم چه اسیبی به زندگیم میزنم 😔یا مثلا گاهی تو پیام که مثلا قرار بوده برا دوست مجردم باشه مینوشتم که ازدواج خوب نیست و مجردی بهتره و...و اون پیامو برا همسرم ارسال میکردم بعد میگفتم اشتباه فرستادم فک میکردم با این کارای احمقانه خودمو عزیزتر میکنم در صورتی که درست زمانی که سه ماهه باردار بودم ضربه سختی که الان میدونم تمامش در اثر رفتارای بد خودم بود به زندگیم خورد از پنهانکاری شوهرم گرفته تا ورشکستگی و خیانت 😔
زمان بارداریم که میتونست کنار شوهرم بهترین زمان زندگیم باشه بدترین زمان عمرم شد الان خداروشکر یه دختر دوساله دارمو زندگیمو کنار شوهرم دارم از نو میسازم اما همش #افسوس گذشته تو دلم هست دوستان خواهش میکنم از محبت و دوست داشتن زیادی همسرتون سواستفاده نکنید که باعث دوری همسرتون میشه امیدوارم تجربه من هم بدرد دوستانی که تازه اول راهن بخوره و منو هم دعا کنن😊🌷
✍️ کاری کنیم که #حسرت_دیروز رو نخوریم
#تجربه_ارسالی_مخاطب
خدا در آنی آدم از عرش به فرش می رسونه یا برعکس ازفرش به عرش
من خودمم به شخصه یه روزی برا پول نون می موندم باور میکنی مهمون میومد سیب زمینی خالی تو خونه نداشتیم
باید از درو همسایه می گرفتم غرضی یا برا کرایه خونه مون می موندیم
ولی به لطف خدا سه تا بچه داد زندگیمم از فرش اومدم بالاتر حالا به عرش نرسیدم😄
ولی خیلی حسرت زندگی الان مو می خورن فقط به لطف الله
از هر لجاظ از اطرافیان سرتر شده زندگیم
البته هنوز میگم خدا می تونه تو یه ثانیه دوباره همه چیز و از آدم بگیره
ولی نباید اونا رو ناامید کنیم روزی شون دست من و شما نیست دست خداست که بی منت و بی نهایت میده به صدم ثانیه
#تجربه_ارسالی_مخاطب
#تجربه_مشترک_دوستانه_من_و_دخترم❤️❤️
دیروز فاطمه داشت از برنامه هفته آینده مدرسشون، #باغ_کتاب و گشت و گذار بین کتاب ها و استفاده از امکانات خوب اونجا تعریف میکرد،
کمی دو دل بود بره نره،چون بتازگی خانوادگی، باغ کتاب سر زده بودیم،
ولی وقتی فهمیدم دوتا از #دوستانش که فوق العاده از هر نظر عالی هستن،و بودن باهاشون رو واسه دخترم موهبتی میدونم، اونام درین تور یک روزه هستن،
خودم ترغیبش کردم و سری هزینه این ارودی یک روزه علمی تفریحی،آموزشی رو به حساب مدرسه واریز زدم،
تازه بهش سفارش دادم در کنار خرید کتابی که به میل خودش خواهد داشت، واسه کتابخونه کوچولوی خونه، کتاب #بینوایان هم بگیره،
و دوباره یکی از #خاطرات خوبم با دوستان خوبترم رو واسه بچه ها تعریف کردم،
👈🏻واسه بچه هاتون #صحبت_کنید ،از دوستان و خاطرات قشنگتون،
👈🏻اینجوری هم #ذوق گذشته های هیجانی شما رو دارن،
هم #خط_مشی_فکریتون رو خیلی #نامحسوس بهشون انتقال دادین😉
همون کاری که با ساعت ها نصیحت و جر و بحث هم نمی تونیم پیش ببریم✅
مثلا دیروز فهمیدن که ترم اول دانشگاه به من و سه دوست صمیمی تاثیر گذارم در روند #مثبت اعتقادیم از دید خودم ، میگفتن دالتون ها😅
البته ما همه قدمون بالای 165 بود
ولی رهای عزیز،اینو با شوخ طبعی شیرین و دلچسب شیرازی عنوان کرد و تا آخر دوره کارشناسی روی ما موند😂
👈🏻 این دالتون ها عجیب با هم جور شدن و از طرز فکرها و عقاید مختلف کم کم به یه نقطه مشترک رسیدن ،درس خوندنا،شیطنت ها،مرام گذاشتن ها،هوای همو داشتن ها،
همه بود، ولی اونا به هم کمک کردن تا #رشد کنن،تا خودشونو تا حدی از روزمره گی ها بکشن بیرون،،
👈🏻وقتی همون روزای اول، ترم اول ،سه تامون در برابر دعوت انجمن ها و کانون های دانشجویی هاج و واج به هر کی میرسیدیم با دهان باز از ذوق و تشکر پشت تشکر ،فرتی فرتی فرم عضویت پر میکردیم🤣
در حالیکه نمیدونستن اینا چین؟کی ان؟طرز فکرشون چیه؟ قراره چیکار کنن؟😇
فقط خوشحااااال بودیم که اخ جون امروز فلان انجمن دانشجویی هم عضو شدیم 🤦♀
✅ولی اون چارمی،مرضیه!
مرضیه از اول آروم و محکم و #بی_تردید ،#تکلیفش باخودش معلوم بود،
قشنگ راهشو گرفت و رفت به سمت #بسیج_دانشجویی دانشگاه،
دوسه روز مرتب از پشت دیوار شیشه ای میدیدیم سفت و سخت اون جا نشسته، مام ازینور هر هر بهش میخندیدیم😵💫😡
ولی طولی نکشید که تاثیر گذاری خوبش رو دیدیم
مخصوصا برای خودم ، اوایل مث جوجه اردک پشت سرش راه میوفتادم میرفتم تو بسیج،
🔅میگفتم حالا چادر ندارم،موهام بیرونه هیچی نمیگن بهم؟😞 ولی اون میخندید میگفت تو هم به چه چیزایی فکر میکنی دختر؟
🔅مرضیه جان از بچه های #کانون_آقای_انجوی_نژاد_در_شیراز بودن
(بعدها میام مینویسم،چی شد،چی شدیم، دوستی هامون تا کجا پیش رفت،،مثلا میگم تا اولین جلسه آشنایی من و همسرم در گلزار شهدا، خانواده ها در جریان بودن)
بله تا گلزار شهدا در اولین جلسه آشنایی بیشتر و اولین صحبت ها از آیا مُو تِره مُوخوام تو مِر مُوخوای😁 و نومزه م میشی؟
و حضور اون سه تا عزیز دوست داشتنی، که تو شهر غریب، حکم بزرگتر من رو داشتن و چند مزار اون ورتر داشتن کر کر میخندیدن ،
در حالیکه من اینور مث لبو سرخ شده بودم و دستام از استرس میلرزید و مدام زیر چادرم قایمشون میکردم و عروق کف دستمو دزدکی هی پاک میکردم که جناب خواستگار نبینه 👻 و داشتم تو دلم با دندون قروچه به اونا میگفتم مَرگ زهر😬 بذارین برسیم خوبگاه چه حسابی ازتون برسم🤭
تا ....
خلاصه به فاطمه و فرینا مدام میگم دوستان خوبشون رو حفظ کنن واسه خودشون،دوست خوب یکی از نعمت های ارزشمند خداونده؛
#م_تقوی
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
تجربیات خانوم خونه
#سوال یکی از خواهران گروه تجربیات 👇🏻 سلام خانمای عزیز ببخشید من مادرم حدود ۵ ماه پیش از یه طبقه افت
💢دوای دردها💢
#تجربه_ارسالی_مخاطب
🌷در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس که دردی دارد #کوزه ای نو بگیرد و در آن آب بریزد و این کار را خود به عهده گیرد سپس سوره قدر را به شیوه ترتیل سی بار بر آن آب بخواند . آنگاه از آن آب بنوشد و با ان وضو بگیرد و به وسیله آن سر و صورت خود را مسح کند و هر مقدار که از آب کم شد بر ان بیفزاید سه روز بر او نمی گذرد مگر اینکه به اذن خداوند #درد او #درمان می شود
📗طب الائمه، ص123
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب👇🏻
✅تا۱۴روز
نماز توسل به حضرت زینب سلام الله🌺
🔆 دو رکعت نماز
◀️ پس از نماز
69صلوات بعداز تمام شدن نماز+۱۴مرتبه سوره توحید
◀️ ۶۹ یا ۶۹۰ یا ۶۹۰۰ یا۶۹۰۰۰ تومن یا بیشتر ..) در قرآن در سوره فتح گذاشته شود و پس از شفا به بانوی سیده ی فقیر داده شود.
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
سلام وقتتون بخیر ایام بکام انشاالله
ممنونم از گروه فوقالعاده ارزشمندتون ❤️
واقعاً هم حدیث بهجا و معقولیه اینکه قدر لحظه لحظه عمرمون روبدونیم وبجای گذروندن لحظات خوب و دید مثبت بجاش با سختی وناراحتی و شکنجه بگذرونیم و زندگی رو به کام خودمون واطرفیان تلخ کنیم 🙏
من ۲۰ ساله ازدواج کردم که از ۲۸ سالگی خداوند یه فرشته معصوم ومهربونی روتوزندگیم قرار داد،از همون بدو تولد که همه غرق شادی و پایکوبی برای ورود گل پسرمون داشتیم همه چیز تغییر کرد و متاسفانه یه نوزاد با کوله باری از بیماری و مشکلات رو از خداوند هدیه گرفتیم🥲
درک وهضم این موضوع برای پدرمادری که دکترااا خیلی راحت اونا رو تو بن بست گذاشتن و گفتن اینه شانس و اقبال شماست این بیماری ژنتیکی هست ودرمانی ندارد بسیار بسیار دردناک بود😔
زندگی ماشروع شد با دنیایی از ناامیدی دکترا وزخم های اطرفیان وخانوادهامون،
ولی وقتی صورت ناز و معصوم کوچولومون رومیدیم کنار اون سوختنه قلبمون یه حس دوستداشتنی پیش میومد که چقدرررر قشنگ بود🥰
نمیخوام وقتتون رو بگیرم و سرتونو دردبیارم خواستم یه کوچولو از شروع زندگی سخت رو براتون بگم که چطور شروع شد وچطور داره میگذره این ۱۱ سال زندگی قشنگمون 🤩
من و همسرم نمیتونستیم قرار گرفتن در این بن بست رو بپذیریم،نمیتونستیمنگاههای سنگین،کنایه ها و زخم زبون اطرافیان روتحمل کنیم مخصوصاً برای خانواده همسرم که تنها فرزند پسری بود جالب بود که هم پدر همسرم هم پدربزرگش هم پدر پدربزرگش همه تک پسر بودن🙂 ،ولی اینبار همه چیز متفاوت شد بچه پسری ما از نظرشون مشکل دار شد.
تجربه و حس و حالی که این سالها بدست آوردم باعث ساخته شدن من شد ،باعث شد یه آدم دیگه ای بشم،
همش باخودم فکر میکردم من این بچه روچکار کنم ،چطوری بهش امید ببندم منکه میدونم پشتم هیچ موقع بهش گرم نیست منکه میدونم روزبهروز که بزرگتر میشه همه چیز سختر وغیرقابل تحملتر میشه مشکلاتش ضعف ونقصش نمایان تر میشه 😔
واقعاً فکر کردن به آیندهی نامعلومی که نمیدونی چی درانتظارته بیخودترین و بدردنخور تترین کار ممکن بود،
دیدم به همه چیز رو تغییر دادم،شروع کردم به ساختن خودم ،فکرمو تغییر دادم بدبینی برای آینده خودمو پسرم رو خاموش کردم،نگاهم به بچههای سالم وموفق روقشنگتر کردم،از خودم قول گرفتم هیچموقع خسته نشم ،جا نزنم ، در لحظه و درحال زندگی کردم ،
دیدم واااای چقدرررر همه چیز رنگ قشنگتری برامون گرفته☺️
حالمون روزبهروز بهتر میشد دید همه عوض شد نگاهها قشنگ شد، تازه اونجا بود که متوجه شدم،رفتار مثبت و منفی من عشق من چقدرروی همه تأثیر گذار بوده💪،
این شد که پرقدرتر ادامه دادم و این باورمثبت اندیشی ،افکار خوب وزندگی خوب رو تو مغز همه گسترش دادم به هیچ وجه به هیچ کس اجازه صحبت کردن از گذشتههای سخت پراز بیماری وجراحی وکما و هزار سختی رو به هیچکس نمیدادم،حتی هیچ موقع خودمم بهشون فکر نمیکنم هیچ موقع ، چون به چشم میبینم که چقدر بهش جون میدم و تا چند روز حالمو بد میکنه ،
بزرگترین درس و تجربه ام تا به الان اینه وهروز که میگذره باورم به این موضوع قویتر میشه، ((با خدا بودن)) اصل تمام ماجراست❤️❤️
من یه دوست وهمراه بزرگی دارم که عشق رو فقط میشه تو وجود اون دوستم معنی کنم اونم فقط فقط فقط فقط فقط
🌺خدای مهربونمه 🌺
وقتی کم میارمو دلم میگیره به ظاهر سجده میکنم و کلی ذکر میگم و راز ونیاز میکنم باهاشون،سال ها پیش جایی خوندم وقتی سربه سجده میگذارین طوری ارتباط بگیرین اون لحظه که فکر کنین که سرتونو روپای خداوند گذاشتین و دستش روی سرتونه 😭🥺❤️ این نوشته قشنگترین حس رو مدتهاست برای من ساخت 🥲
واقعاً قلباا احساس میکنم سرمو گذاشتم روپاش وداره نگاهم میکنه حتی از نگاه با لبخند و معمولیش هم جوابمو میگیرم 🥺
دوستای عزیزم زندگی رو سخت بگیریم یا نگیریم میگذره ،مهم اینه وقتی به عقب نگاه میکنیم از زندگیمون از وجدان ورفتارو کردار وکرده خودمون راضی هستیم یا نه،ازقلب سفید و خوشگل ومهربونمون خوشحالیم ،یا خدای نکرده از قلبمون شرمساریم😔
من به این تجربه رسیدم که وجودمون بشه 🌺خداااااا🌺
پراز آرامش ،فکر خوب ،قلب خوب ،وجدان خوب وآرام ،اونموقع حتی سختترین های ناممکن هم براتون ممکن میشه زندگی خوش رنگ و بو میشه ،حیف نیست وقتی میتونیم لحظات خوبه زندگی و عمرمون رو خوب وقشنگ وقابل تحمل کنیم ،بجاش همش با یأس و ناامیدی و چکنم چکنم ،کلی انرژی منفی بگذرونیم.
بله میدونم روزگار خیلی سخت شده آدما کم تحمل شدن ،خیللللللللی خیللللللللللللللی گرونی شده و نون درآوردن به این راحتیا نیست همه رو میدونم و از ته دل همه روچشیدم 🥲
حتی وقت بوده یخچالم خالی خالی بوده و نتونستیم خوراک مون تهیه کنیم حتی هزارتومن پولی نداشتیم حتی هزینه های درمان پسرمو نتونستیم ادامه بدیم
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
چندماه پیش که داشتم پسرم و به مدرسه می بردم و مسیر مدرسه پسرم دور بود از داخل خونه اومدیم بیرون
یکهووو چشمم به همسایه بغل دستی مون افتاد که خانم همسایه داشت ماشین شو از داخل حیاط میآورد بیرون
با خودم گفتم خوشبحالش کاش منم ماشین داشتم میتونستم پسرم و ببرم مدرسه
تو همین فکر بودم که یکهووو دیدم خانم همسایه صدام زد و گفت بیاین سوار شید من می رسونمتون
من اول روم نشد گفتم نه ممنون خودمون میریم که دیدم گفت هم مسیر هستیم می رسونمتون
قبول کردم وبا پسرم که کلاس اولی هست سوار ماشین شدیم
در حین حرکت به خانم همسایه گفتم من خداروشکر پنج تا بچه دارم شما چند تا بچه دارین گفت ۳ تا
گفتم خب چرا بازم بچه نمیارین گفت خیلی دوست دارم ولی نمیتونم پرسیدم چرا؟
گفت پسرم کلاس پنجمِ
از کلاس دوم دیدیم یکهووو از پا فلج میشه و نمیتونه راه بره
من باید بیشترین توجهم به پسرم باشه
خیلی ناراحت شدم از خودم خجالت کشیدم یه وقتایی به ظاهر زندگی بقیه که نگاه می کنیم با خودمون میگیم خوش بحالشون عجب زندگی دارن عجب ماشینی و عجب خونه ای و....
اینجاست که متوجه میشیم
ظاهر زندگی مردم رو نباید با باطن زندگی خودمون مقایسه کنیم
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
وقتی به خدا اعتماد کنیم وکار وبسپاریم به دست خدا
از جایی که اصلا فکرشو نمیکنیم
خدا خیلی قشنگ و بهتر از ماها راه ومسیر رو برامون هموار میکنه
مثل این تجربه ی قشنگ و زیبای یکی از مخاطبین کانال تجربیات👌
ا ن شاءالله بحق آقا امام زمان همه ی جووونهامون خوشبخت وعاقبت بخیر بشن 🤲
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
جالبه بخونید👌
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
هر روز صبح به امام زمانم سلام میدم غذاهای را که برا خانواده ام آماده میکنم نیتم نزر سلامتی آقا امام زمان هست هرجای که بخوایم برویم دیدن عزیزانم دیدن خانواده همسر دیدن بیمار هر جایی و بخوام شیرنی کیک نبات یا میوه یا هر خوراکی بگیریم اول نیتم رضای خداوند بعد سلامتی آقا امام زمان و باخودم میگم ان شاءالله این شیرنی یا هرخوراکی سلامتی بشه نور بشه خیروبرکت بشه برای این خانواده اگه از یه نفر هم ظرف خونمون باشه بخوام بهش بدهم هرخوراکی که بزارم بازم به نیت سلامتی آقا امام زمان میزارم صدقه هم بخوام بدهم اول رضای خداوند بعد نزر سلامتی آقا امام زمانم بیشتر ذکرهای که میگم ثوابش را هدیه میکنم به امام زمانم با امام زمانم صحبت میکنم به ایشون التماس دعا میگم و اول هر دعام اول برا تعجیل در ظهور آقا امام زمان دعا میکنم و هر روز من به یاده امام زمان هستم و این لطف خدواند به من هست
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
#تجربه_ارسالی_مخاطب
سلام خدا قوت
ممنون از کانال بسیار خوب و پرکاربردتون
یکی از تجربیات من که دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم این موضوع هست که تقریبا چند هفته پیش با شهید سجادزبرجدی آشنا شدم که ایشون گفتن هرکس بیاد سر مزار من و حاجتش رو از من بخواد حتما حاجتش رو برآورده میکنم این شهید بزرگوار تو بهشت زهرا تهران قطعه ۵۰ دفن شدن ، من که سعادت نداشتم تا حالا به زیارتشون برم ولی انقدر انقدر انقدر این شهید مهربون و بزرگوارن که از دور و بدون زیارت کردنشون تا حالا هرچی ازشون خواستم واسطه خیر شدن برام ، دیروز پسرم یه عمل جراحی کوچیک داشت که خود منشی دکتر میگفت کم کم نیم ساعت بچه گریه میکنه بعد از عمل ، من متوسل شدم به شهید زبرجدی و باورتون نمیشه بچه یک دقیقه هم گریه و ناآرامی نکرد الحمدلله به لطف خدا و دعای شهید .
✍کانال تجربیات خانوم خونه
https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f