❌همزمان با رونمایی از موشک فتاح ،انفجار در کارخانه تولید تجهیزات نظامی البیت در رامات هاشرون سرزمینهای اشغالی صورت گرفت 😉
❌شدت این آتش سوزی به قدری زیاده ده تیم آتش نشانی به محل اعزام شدن ولی هنوز نتونستن آتش رو مهار کنند
❌به قول حاج امیر حاجی زاده : ما هم خدایی داریم 😂😂 یهو دیدی یه جا آتیش گرفت
❌میخواستن تاسیسات اصفهان ما رو آتیش بزنند، آتیش افتاد تو دامن خودشون 😂
❌البته با رونمایی از فتاح فعلا آتیش افتاده تو نفوذی ها و برجامیون
❌ان شاالله به زودی در آتش قهر این مردم هم خواهند سوخت
❗️به امید روزهای روشن
❗️یاعلی مدد
❗️والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
2⃣پایان
هر صبح با آیات قرآن : (کهف / ۶٠)
☀️ به نام خدایی که در همین نزدیکیست!
🌸 سلام عزیزان ؛ صبحتون بهخیر
لحظههاتون سرشار از عشق الهی
من در سبد صبح ، سلامی دارم
با تابش خورشید ، پیامی دارم
از هستیعشق،هستیام پا برجاست
با عشق خداوند ، دوامی دارم
▫️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
☘️وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً «60»
و (بيادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم. (60)
When Moses said to his lad, ‘I will go on [journeying] until I have reached the confluence of the two seas, or have spent a long time [travelling].’ (60)
هر صبح با آیات قرآن : (کهف / ۶٠)
☀️ به نام خدایی که در همین نزدیکیست!
🌸 سلام عزیزان ؛ صبحتون بهخیر
لحظههاتون سرشار از عشق الهی
من در سبد صبح ، سلامی دارم
با تابش خورشید ، پیامی دارم
از هستیعشق،هستیام پا برجاست
با عشق خداوند ، دوامی دارم
▫️ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
☘️وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً «60»
و (بيادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم. (60)
هدایت شده از حسبی الله
🌹🇮🇷💚🇮🇷🌹
✍ دلنوشته استاد محمدجوادمحدثی قمی درباره امام خامنهای مدظلهالعالی :
عجب هنری به خرج داده استاد محدثی حفظهالله
💚 میخواهم با قلممویی از کلمات، بر بوم این صفحات، چهرهنگاری کنم و تصویر چهرهای محبوب را به صورت تابلویی چند بعدی، به رسم یاد بود تقدیم دوستان کنم.
در قاب این نوشته،
تصویر مردی است از تبار عترت،
سیدی از قبیله اهل بیت،
زاده زهرا و علی (علیهماالسلام)
مسافری از قافله تشیع،
پیام آوری از حرای کربلا،
سرداری به تنهایی مجتبای سبز پوش،
تنهایی در غریبآباد بیدردان،
زخم خوردهای از تیغ جهل نامردان،
محسود حسودان تنگ نظر،
محبوب عاشقان جان بر کف،
صبوری از طوبای حسنی،
غیوری از شجره حسینی،
شاهدی از مشهد شهادت،
شهیدی زنده از نسل حماسه، ذوالفقاری در غلاف حفظ مصالح.
💚 این قطعههای ریز و درشت را اگر کنار هم بگذاری،
سیمای نورانی مردی به چشم میآید که در اوج اقتدار، مظلوم است
و در بلندای رفعت، متواضع
و در اوج تواضع، رفیع.
دخیل ضریح انتظار،
تشنه چشمه فرج،
سیراب زمزم جمکران،
علمداری عباسگون که قاطعیتی ذوالفقارانه دارد
و دستی که یادگار علقمه وفا و فرات و کربلاست.
پناه چلچلهها، مأمن دلشکستهها، سردار خط علوی، سرباز جبهه مهدوی.
💚 نشان جانبازی در دست بلندش، چفیه بسیج بر دوش تعهد بارش، عصای توکل در پنجه استوارش، عینک بصیرت بر چشمان بیدارش. فقیهی وارسته از تعلقات، رهبری رهرو جاده تکلیف که مرجعیت در پی او دوان است و او از مرجعیت گریزان. چلهنشین سجاده و سحر، معتکف محراب فکه و شلمچه، امین وادی شعر و هنر، مرزبان اقلیم فرهنگ و ادب، خبیر خطه فقه و حدیث، بصیر میدان سیره و تاریخ، نکتهسنج قلمرو اخلاق و تربیت، شوریده آوای ترتیل و قرائت، خطشکن عرصه سیاست، خورشید سپهر بیان و بلاغت، آبرو بخش رهبری و درسآموز شیوه سروری.
💚جوانان، دلداده پند پیرانهاش، پیران شورآموز روح جوانانهاش، واعظان خوشهچین خرمن بیانش، ذاکران بهرهمند از نکتههای بدیعش، قاریان، در کمند مَدّ نگاهش، متهجدان اسیر سلسله اشک و آهش. اهل ذوق، شیفته روح لطیفش، اهل ادب، مفتون فکر بدیعش، اهل دل، مخمور شراب شیداییاش، اهل رزم، مرید روح عاشوراییاش. اهل قلم از قدرت قلمش متحیر، اهل سخن از طبع سیال و ذهن جوالش مدهوش، اهل سیاست از هوش سیاسیاش حیران، اهل فرهنگ از ژرفای فهمش سر به گریبان، اهل مطالعه بر گستره کتابخوانیاش ثناخوان.
💚 فقیهان به عمق فقاهتش معترف، هنرمندان از بینش هنریاش مبهوت، شاعران از ظرافت مشعوف، خطیبان از سلاست گفتارش در شگفت، رهروان به رهبریاش مفتخر، رهبران به صلابتش محتاج. رهبری فرهنگساز و اندیشهپرور، غیرتگستر و آیندهنگر. فرزانهای که افشای شبیخون فرهنگی، برگی از دفتر بیداری اوست، و عبرتهای عاشورا نقطهای از الفبای شعورش، رسالت خواص، سطری از کتاب تعهدش، رفتار علوی، واژهای از قاموس افکارش، سادهزیستی، موجی از پارساییاش. عزت حسینی مرامش، خدمترسانی پیامش، کارآمدی حوزه امیدش، بیداری دانشگاه انتظارش، ایمان جوانان تکیهگاهش، وحدت مردم آرمانش.
💚خامنه، ذاکره دیرینش،
قم خاطره شیرینش،
مشهد شاهد هدایتهایش،
ایران خانه امتش،
امت حامی امامتش،
سنگر جمعه تجلی راه خداییاش،
محراب جبهه تبلور روح حسینیاش،
ولایتفقیه تداوم خط خمینیاش،
کرسی درس، حجت فقاهتش...
👆اینهاست که دلها را اسیر سلسله محبتش ساخته و جانها را به کمند عشقش انداخته است.
✨ اینک در نگارستان ولایت این تصویر زیبا، بیقاب و بینقاب، در تاقچه دلمان نشسته و راه را بر نامحرمان بسته است.
💫باشد که این نقش و این نگار، بی غبار و پایدار بماند🇮🇷
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
#سنگر_تبیین
🆔 @Sangar_Tabien
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
هدایت شده از دکتراحمدجهان بزرگی(کانال مطالعات سیاسی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 فاطمه رضایی، 37 سال سن دارد
او نخبه ایرانی با 7 اختراع است
از سوئیس تا کره و رومانی در رقابت های مختلف رتبه آورده
و حالا در ایران در تلاش است تا برای خدمت به آینده ایران در جهت نخبه پروری تلاش کند....
ما همه به ایران بدهکاریم.
اگر یک ثانیه در این آب و خاک برای ما وقت گذاشته شده، هرکجا توانستیم لازم است و باید جبرانش کنیم.
رونوشت به تمام نخبه هایی که این روزها از این آب و خاک دور اند......
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥واکنشهای جالب مردم به ۳۴ ساله شدن رهبری رهبر معظم انقلاب
@taha14
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۶ ماه پیش در اینترنشنال
سالها طول خواهد کشید تا ایران موشک هایپرسونیک بسازد
امروز در BBC
حتی پدافند اسرائیل هم نمیتواند با موشک جدید ایرانی مقابله کند
به معجزه هایپرسونیک ایمان بیاورید!!!!! 👊🌸👊
@taha14
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#آستين_خالى_فرمانده!
🌷رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرماندههای ارتش و سپاه آمدند و کی و کی. امام جمعهی اصفهان هم هر چند روز یکبار سر میزد بهش. بعد هم با هلیکوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هر كس میفهمید من پدرش هستم، دست میانداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم میگفتم: چه میدونم والا! تا دو سال پیش که بسیجی بود، انگار حالاها فرمانده لشکر شده.
🌷تو جبهه همدیگر را میدیدیم. وقتی برمیگشتیم شهر، کمتر. همانجا هم دو_سه روز یکبار باید میرفتم میدیدمش. نمیدیدمش، روزم شب نمیشد. مجروح شده بود. نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد: بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.
🌷خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه میکردم. او حرف میزد، من توی این فکر بودم؛ فرمانده لشکر؟! بیدست؟! یک نگه میکرد به من، یک نگاه به دستش، میخندید. میپرسم: درد داری؟ میگوید: نه زیاد. _میخوای مسکن بهت بدم؟ _نه. میگم: هرطور راحتی. لجم گرفته. با خودم میگویم: این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمیآد.
🌹خاطره ای به یاد جانباز شهید سردار حاج حسین خرازی
#راوى: پدر گرامی شهید
✾📚 @Dastan 📚✾
#یک_داستان_یک_پند
روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
✾📚 @Dastan 📚✾