🔴#ارزش_واقعی_انسان به چیست ؟
چقدر ارزش داریم؟
عده¬ای از جامعهشناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا درباره #ارزش_واقعی_انسان بحث و تبادل نظر كنند.»
آنها ميگفتند، برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن و ارزش پول به پشتوانه آن است. اما #معیار_ارزش_انسان_ها_به_چیست؟
نوبت به علامه محمد تقی جعفری رسید. او گفت:« اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، بايد ببینید به چه چیزی علاقه نشان ميدهد و عشق می ورزد. کسی که عشقش یک آپارتمان 2 طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه¬ خداست.»
علامه این مطلب را گفت و پایین آمد.
وقتی جامعهشناسان صحبت¬های او را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
وقتی تشویق آن¬ها تمام شد، علامه دوباره بلند شد و گفت:« #این_کلام_از_من_نبود، بلکه از شخصی به نام علی(ع) است. آن حضرت در نهج البلاغه می¬فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ #ارزش_هر_انسانی به اندازه چیزی است که دوست می دارد.» وقتی این حرف را زد، دوباره همه به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
💐شادی روح علامه جعفری الفاتحه مع الصلوات
⭕️چند خاطره خواندنی از علامه «محمدتقی جعفری»؛ ابن سيناي زمان ما |
https://nehzat.ir/fa/news/184/
https://www.isna.ir/news/8908-16267/
#علامه_جعفری
✳️ آدمِ كسی نباش!
🔻 #علامه_جعفری میگفت روزی طلبهی فلسفهخوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بیپاسخ مانده بود. پاسخها را كه میشنيد، مثل تشنهای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. میدانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه میزند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم.
🔻 روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيمباز گذاشتم. دوچرخهی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت.
🔻 اينجا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخهبازی آن روز است!
🔻 درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدمهای بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
🇮🇷🇯🇴@taha14