هدایت شده از کشکول
🎙 خاطره آیتالله مکارم شیرازی از پیادهروی اربعین:
🗓سال ۱۳۲۹-۱۳۳۰
🔹️ظهر که میشد زیر درختان نخل #اطراق میکردیم و همراه خودمان یک مقدار نان خشک و ماست آب گرفته و یک چراغ #نفتی میبردیم و چایی و بساط و اینها.
🔸️ظهرها جایی نمیرفتیم، خودمان کنار شط، در آن سایه مینشستیم، منتها آب #فرات، گل آلود بود و نمیشد از آن برای خوردن استفاده کرد. باید ته نشینش کنی، ما هم که نمیتوانستیم تهنشین کنیم.
🔹️زوار از روشی استفاده میکردند، مادهای هست به نام «#زاق» که این را در آب، با دست حرکت میدادند، تمام آن چیزها را ته نشین میکرد و از آب #صاف، استفاده میکردند، به همین دلیل یک خورده زاق همراهمان میبردیم. شب را در #مضیفها میماندیم، طبعاً صبح هم آنجا بودیم.
🔸️در یکی از سفرها ما ظهر اطراق کردیم و استراحت و دیگر بعد از ظهر باید راه میرفتیم. شروع کردیم به راه رفتن، چند تا از جوانهای #عرب، مال یکی از مضیفها آمدند به ما پیشنهاد کردند که امشب را اینجا باشید.
🔹️گفتیم ما تازه راه افتادیم، تا شب خیلی وقت است، ما باید برویم. یکیشان گفت #علاج ندارد. از او اصرار و از ما انکار، یک وقت دیدیم #خنجر کشید که باید پیش ما بمانید! یعنی اینقدر #علاقه به زوار داشتند.
🔸️من گفتم ما قول می دهیم که از طرف شما هم زیارت میکنیم، بنابراین اجازه #مرخصی ما را بدهید. دیگر هر طوری بود راضیشان کردیم و اجازه مرخصی را گرفتیم و حرکت کردیم.
🎞از سمت راست: آیتالله سبحانی، آیتالله مکارم شیرازی
❣ @kashkool