eitaa logo
تحلیل استراتژیک سینما
135 دنبال‌کننده
212 عکس
46 ویدیو
7 فایل
در این کانال سینما مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گیرد ارسال پیام @Choopanianma
مشاهده در ایتا
دانلود
تحلیل استراتژیک سینما
ادامه تحلیل فیلم قلب رقه شاید فیلم قلب رقه را خیلی ها فکر کنند که تقلیدی از سریال ایرانی سقوط یا سریال  سوئدی خلافت باشد چون علی‌الظاهر موضوع و داستان هر سه یکی است موضوع این سه فیلم و سریال، داعش در سوریه و عراق است و داستان هم این است: نفوذ یک مامور امنیتی به قلب پایتخت داعش با همکاری یک زن گرفتار شده و در نهایت نابودی رهبران داعش و نجات موفقیت آمیز زن ولی این سه فیلم و سریال در داستان شباهت ندارند بلکه در پلتفرم یا سکویی که داستان بر آن سوار است مشترک هستند سریال سوئدی خلافت، از این پلتفرم استفاده کرده تا نفوذ داعش را در نوجوانان و جوانان اروپا به تصویر بکشد سریال سقوط اما داستانش را بر این پلتفرم سوار می‌کند تا هم نقش مدافعان حرم و سربازان سردار سلیمانی را ناچیز بشمارد و در بیننده‌اش نسبت به زنان چادری و محجبه ایجاد تنفر و اشمئزاز کند و آنان را در قامت افسران زن گشت ارشاد به تصویر بکشد ولی فیلم قلب رقه اگرچه از همان پلتفرم استفاده می‌کند ولی داستان دیگر را روی آن سوار می‌کند که آن داستان شجاعت و جوانمردی مردان حاج قاسم است کارگردان فیلم قلب رقه داستانش را زیاد شلوغ نمی‌کند چون نمی‌خواهد تماشاگرش را گیج کند او یک سپاهی، یک نیروی فاطمیون و یک نیروی حزب‌اللهی به همراه یک فرمانده ایرانی که شباهت‌هایی به حاج قاسم دارد را بر روی پلتفرم ساده نفوذ قهرمان داعش و نجات زن سوار میکند البته همین سادگی و روانی داستان سازندگانش را متهم به سهل انگاری و کم گویی نسبت به واقعه عظیم نابودی داعش کرده‌است ولی این اتهامات ناشی از نشناختن مدیوم سینما توسط منتقدان بی‌انصاف و  البته دلسوز است فیلم قلب رقه در قامت یک فیلم سینمایی نمی‌تواند در یک ساعت و نیم تصویر متحرک قصه‌ کامل تاریخچه نفوذ داعش و عملیات های جبهه مقاومت علیه آن را یکجا بازگو کند فیلم قلب رقه مانند سینمای هالیوود از پلت‌فرم آشناشده استفاده می کند تا مخاطب بلافاصله بر داستان فیلم سوار شده و با قهرمان داستان وارد فضای تصویری فیلم شود مخاطب حالا دغدغه درک داستان پیچیده و شلوغ را ندارد و ترک موتور نیروی فاطمیون می‌نشیند و در میدان اعدام داعش چرخیده و از نزدیک التهاب مردمی که به اجبار در میدان جمع شده‌اند را لمس می‌کند تماشاگر فیلم قلب رقه همراه با قهرمان فیلم در اتاقی تاریک می‌ایستد و از لای در می‌بیند که فرمانده داعش برای دو زن سوری چگونه چنگ و دندان نشان می‌دهد اصلا مخاطب در فیلم پلتفرم‌داری مثل قلب رقه بلافاصله وارد فضای سه بعدی فیلم شده و با تمام شش دانگ حواس پنج‌گانه‌اش به جای تک تک آدم های فیلم درد و رنج می کشد، با قهرمانش گریه میکند و یا می‌خندد و با آزادی عباس و خانم پزشک آزادی را با گوشت و پوستش لمس می کند حالا اگر همین فیلم قلب رقه می‌خواست داستانی متفاوت و مثلا بکر بگوید یا ماجرای جدید خلق کند، مخاطبینش را نمی‌توانست با خودش سوار قصه کند و به فضای فیلم ببرد بلکه در آن صورت تماشاچی همچون فردی بود که پشت یک آکواریوم بزرگ شیشه‌ای ایستاده تا شاید از تحرکات ماهی‌ها و کوسه ها و دلفین‌ها و لاک‌پشت‌های داخل آکواریوم برای مدتی به حس شعف یا تعجب برسد البته اگر حوصله اش سر‌نرود فیلم های بدون پلتفرم یا سکو دقیقاً یک رمان ایستا هستنند بغایت حوصله‌سربر فیلم‌های قبل از انقلاب که به فیلمفارسی یا سینمای آبگوشتی معروف بودند پلتفرم داشتند که ملغمه‌ای بود از پلتفرم های وصل و جدایی هندی و ابتذال ایتالیایی و بعد از انقلاب متأسفانه مسئولین سینما به جای اصلاح پلتفرم های جاافتاده سینمای ایران، با کلنگ و تیشه به جان آن سینمای کمی جان‌گرفته افتادند و طی دو دههٔ شصت و هفتاد سینمای بدون پلتفرم یا سکو را با عنوان سینمای هنری جایگزین کردند سینمایی که در حقیقت  رمان تصویر شده بود و نه فیلم خوشبختانه فیلم هایی همچون قلب رقه یا سلام بمبئی هر کدام روایت استراتژیک خود را بر روی پلتفرم‌های معروف سوار کردند و توانستند مخاطب را بلافاصله با فیلم همراه کنند تا هر آنچه را که لازم است و در توان پرده نقره ای می‌باشد از طریق عدسی چشمان مخاطب وارد روح و روان وی کنند
تحلیل استراتژیک سینما
نقد فیلم نقد فیلم خرچنگ سیاه محصول سال ۲۰۲۲ سوئد کارگردان آدام برگ بازیگران نومی راپاس، سوسن تسلیمی ، دار سلیم ، اردلان اسماعیلی ، آلیت اوپیم ، نورا ریوس فیلم خرچنگ سیاه که با یک صحنه تروریستی شروع می‌شود را بعد از سریال سوئدی خلافت تماشا کردم سریال خلافت راجع به داعش بود و فیلم خرچنگ سیاه راجع به اربابان داعش است داستان فیلم اگرچه در جغرافیایی واقعی یعنی سوئد است اما زمان روایت مشخص نیست گویا داستان پساآخرالزمانی است که یخ‌بندان سراسری تمام جهان داستان فیلم را فرا گرفته و چه زیبا آخرالزمان سرد و منجمد را به تصویر کشیده است فیلم ماجرای شش افسر سوئدی است که باید دو کپسول با محتوای نامشخص را به مرکزی در یک شهر برسانند آنان باید با اسکیت از روی دریاچه یخ‌زده عبور کنند افسرها یکی پس از دیگری بر اثر حوادث مختلف از بین می‌روند آنها در میانه مأموریتشان متوجه می شوند که محموله، یک ویروس مهلک است نهایتاً آن را به اربابان جنگ می‌رسانند ولی پشیمان شده و اقدام به نابودی ویروس می‌کنند انگشت اشاره‌ فیلم به جنگ سالارانی است که عطش آدم کشی‌شان با تبر و تیر و تفنگ تروریستهای اجاره‌ای فرو نمی‌نشیند و تصمیم می‌گیرند به کشتار جمعی آدمیان به وسیله یک ویروس خطرناک یا همان بیوتروریسم زبان فیلم صریح و تند است فیلم خرچنگ سیاه فرمانده ابرقدرت رو به افول را در نماد زنی کوتوله، دروغ‌گو و عصبی به تصویر می‌کشد که در حقیقت اشاره‌ای است به کوتوله بودن نگرش اصحاب جنگ در جهان از دیگر نکات مهم فیلم خرچنگ سیاه طرح سوء استفاده از عواطف و احساسات زنان در جنگ است در صحنه ای از سکانس پایانی فیلم دریاسالار کوتاه قامت و کوتاه اندیش که خود زن است، اعتراف می‌کند که چون نقطه ضعف قهرمان، دختر گمشده‌اش بوده، از آن برای انجام موفقیت آمیز ماموریت بهره برداری کرده‌اند نقطه قوت فیلم خرچنگ سیاه، صدابرداری و صداسازی آن است آنجا که عمده پلان های فیلم بر روی دریاچه یخ زده می‌گذرد، صدای ترک خوردن‌های یخ روی آب التهاب را در تماشاگر فیلم تشدید می‌کند شخصیت پردازی فیلم به صورت مطلوب انجام شده است عمر شخصیت های داستان فیلم کوتاه بوده و یکی یکی از بین می‌روند، لذا کارگردان برای تسریع در جا انداختن شخصیت کاراکترهایش از تیپ‌های رایج در سینمای جنگی استفاده میکند که عموما این تیپ ها منطبق بر اسطوره‌های روان‌شناسی یا همان کهن الگوهای شناخته شده در مدلهای اناگرام یا ام‌بی‌تی‌آی میباشد تیپ‌هایی همچون یاری‌دهنده ، موفقیت‌طلب ، چالش‌گر و هویت‌طلب سالهاست سینمای غرب با بهره‌گیری از تیپهای تفکیک‌شده به‌عنوان یک راه میانبر در جا انداختن شخصیت‌های قصه بهره‌برداری می‌کند، که سینمای ایران از آن محروم است فیلم در تدوین حرف چندانی نمی‌زند و روایت تصویری برخی جاها از روایت داستان عقب می‌افتد، تا جایی که احساس می‌کنی تدوینگر با کارگردان هماهنگ نبوده است گاهی ریتم فیلم کش‌دار می‌شود و گاهی چنان سریع کات می‌خورد که تماشاگر آمادگی خروج از صحنه قبلی و ورود به صحنه جدید را پیدا نمی‌کند بنظر می‌رسد کارگردان ریش و قیچی را به تدوین‌گر داده و حوصله بازنگری‌های چندباره را نداشته است فعل بازنگری، اصلی است که معمولی‌ترین کارگردان‌ها به شدت به آن پایبند می‌باشند، حتی اگر تدوینگر اتاق تدوین را ورود ممنوع کرده باشد برخلاف تدوین، دوربین اما کاملا در خدمت کارگردان بوده و تصاویر بکر و عریضی از فضای مملو از سرما و یخ‌زدگی ارائه می‌کند که کمک شایانی به درک اتمسفر جنگ‌های ویرانگر آخرالزمانی دارد در سرتاسر فیلم پالت رنگ سرد آبی به خوبی رعایت شده است، حتی در استراحتگاه‌هایی که سربازان سرمازده آتش روشن می‌کنند، باز هم رنگ بندی کادر تصویر، دمای سرد محیط را منتقل می‌کند در نگاه کلی فیلم خرچنگ سیاه از شبیه سازی داعش شروع شده و به نظریه شباهت همه‌گیری کرونا به حمله‌ای بیولوژیکی از سوی غرب خاتمه پیدا می‌کند خالق فیلم خرچنگ سیاه پی‌رنگ محوری داستان فیلمش را سوء استفاده از زن آسیب دیده در جنگ قرار می‌دهد سینمای سوئد قبل از این فیلم نیز در سریال خلافت مستقیماً به موضوع استثمار و بردگی زن توسط داعش پرداخته بود بنظر می‌رسد توجه و بررسی سینمای متفاوت سوئد برای تحلیلگران سینمای جهان سودمند باشد. پی نوشت: حضور سوسن تسلیمی در نقش بسیار کوتاه و منفی دریاسالار جنگ‌طلب جالب توجه است ای کاش هنرمندان پرسابقه و با استعداد ایرانی به خاطر چنین نقش های کوتاه، منفی، تنفربرانگیز و بی‌ارزش که مانند استخوانی بدون گوشت به آنان عرضه می‌شود، وطن را رها نکنند و در خاک پاک ایران بمانند و نقش‌های جاودانه‌تری همچون گذشته ایفا کنند
فیلم هفتادسی، داستان پیرمردی حدودا هفتادساله و در شرف مرگ است به نام یعقوب و خانواده کودن او که در زمینی غصبی لانه کرده‌اند و حاضر به ترک این زمین نیستند در زبان عبری به یعقوب، اسرائیل میگویند و به خاندانش بنی‌اسرائیل فیلم هفتادسی با این ارجاع مستقیم، تصویری است طنازانه از یهودیان صهیونیست که تلاش میکنند تفکر رو‌به مرگ سرزمین موعود را به زور زنده نگاه دارند ولو با ازدواج با یک پیرزن ازدواج دقیقه نود یعقوب، این پیرمرد سرطانی با مادر عجوزه یکی از افراد فرصت طلبِ ورشکسته خانواده، یاد‌آور پیمان ابراهیم است پیمان ابراهیم در واپسین نفس‌های رژیم کودک کش اسرائیل با وساطت آمریکا، بین امارات متحده عربی بخت برگشته با غده سرطانی منطقه، رژیم جعلی اسرائیل منعقد شد فیلم هفتاد سی بعد از فیلم زودپز یکی دیگر از فیلمهای موفق سینمای استراتژیک ایران است نام بهرام افشاری بعنوان کارگردان تضمین فروش این فیلم خلاقانه و استراتژیک است ، همچنانکه نام رامبد جوان برای فیلم استراتژیک زودپز حکم برگ برنده را داشت خوشبختانه سینمای استراتژیک ایران در حال رشد روزافزون است و استفاده از نویسندگان خلاقی همچون حمزه صالحی نشان از انتخاب هوشمندانه این بخش از مدیریت سینمای فاخر وطن عزیزمان ایران دارد حمزه صالحی از نویسندگان برنامه طنز سیاسی خنده‌بازار بوده‌ است که فیلمنامه نویس فیلم طنز سیاسی هفتادسی نیز می‌باشد به کانال تحلیل استراتژیک سینما بپیوندید : https://eitaa.com/tahlile_strategic_cinema