🖌 #یادداشت_روز
🔹سوریه مقاوم در آستانه بزرگترین پیروزی منطقهای و بینالمللی
#سعدالله_زارعی
🔸 سوریه در آستانه یک «تحول اساسی» است، این تحول جنبه درونی داشته و معمار آن اولاً خود ملت و دولت سوریه است و ثانیاً به جبهه مقاومت و نیروهای منطقهای که طی بحران شش ساله در جهت حفظ یکپارچگی سوریه، شکست مداخلات خارجی علیه حاکمیت سوریه و به شکست کشاندن گروههای تروریستی تحتالحمایه دولتهای خارجی عمل کردهاند، ارتباط پیدا میکند. اما درست در زمانی که جبهه مقابل باید پاسخگوی هدررفت نزدیک به 10 سال سرمایهگذاری برای تغییر در سوریه- از دولتی مستقل به دولتی وابسته- باشد با کمک گرفتن از بعضی واژگان و استناد به پارهای بندهای قطعنامههای شورای امنیت و با برجستهنمایی بعضی از تحرکات بیاثر سیاسی در صدد برآمده این تحول سیاسی را از یک سو به ضرر حاکمیت سوریه و جبهه مقاومت و از سوی دیگر در چارچوب گفتمانی خود معرفی نماید!
سوریه در آستانه یک تحول سیاسی است. تحول سیاسی آن این است که ارتش سوریه و جبهه مقاومت در حال آمادهسازی عملیات بزرگ «ادلب» - تنها استان باقی مانده در اشغال تروریستهای تحتالحمایه خارجی- هستند ارتش سوریه طی روزهای اخیر، یگانهایی را به سمت مناطق شمال شرقی استان لاذقیه گسیل داشته و در جنوب این استان نیز طرحهای عملیاتی خود را آماده کرده است. این عملیات آشفتگی زیادی را در جبهه خارجی حامی تروریستها و در میان گروههای اصلی تروریستی- شامل جبهه النصره و داعش- به وجود آورده است. بیانات مقامات سیاسی خارجی حامی تروریستهای ادلب و تأکید بر اینکه عملیات نظامی سبب پیچیدهتر شدن شرایط شده و باید تا رسیدن به توافق سیاسی به تأخیر افتد، از اهمیت این عملیات حکایت میکند کما اینکه جابجاییهای مکرر تیمهای عملیاتی النصره و داعش در جنوب و شمال استان ادلب نیز بیانگر نگرانی شدید آنان میباشد. در خصوص این عملیات و مسائل مرتبط با آن نکات زیر حائز اهمیت میباشند:
1- استان ادلب در شمال غربی سوریه واقع شده و گفته میشود در حال حاضر 2/5 میلیون نفر جمعیت دارد. این استان به مرزهای ترکیه اتصال دارد. تروریستهای مستقر در این استان حدود 100 هزار نفر میباشند که گفته میشود نیمی از آن را اعضای النصره تشکیل میدهند مابقی آنان نیز شامل گروههایی نظیر «فیلقالشام» و «احرارالشام» میشوند که شاخههایی از النصره یا القاعده هستند کما اینکه خود النصره شاخه سوری القاعده میباشد.
ترکیب گروههای تروریستی در ادلب دو نکته را یادآور میشود، اولین نکته این است که براساس همه مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، مذاکرات ژنو، مذاکرات آستانه، مذاکرات سوچی و هر فرایند دیگر، این گروهها «تروریستی» به حساب آمده و مبارزه تا محو کامل آنان مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین دست دولت سوریه و حامیان منطقهای آن در پیگیری عملیات سنگین برای پاکسازی این منطقه کاملاً باز است و به روایتی مانع حقوقی بر سر راه این عملیات وجود ندارد. نکته دوم این است که گروههای تروریستی، «ادلب» را آخرین سنگر حفظ خود در منطقه عربی به حساب میآورند و با ریشهکن شدن آنان در ادلب در واقع در کل منطقه عربی ریشهکن شدهاند و این یعنی پایان کامل توطئهای که از حدود ده سال پیش و با کمک پارهای از سرویسهای اطلاعاتی منطقهای و خارجی علیه کشورهای عرب محور مقاومت دنبال و به اجرا گذاشته شد.
2- عملیات در ادلب البته دشواریهایی دارد در عین اینکه ارتش سوریه و حامیان منطقهای آن هم اینک دارای توانمندی بالا و تجربه ذیقیمت شدهاند. دشواری عملیات از یک سو به منطقه عملیاتی ادلب باز میگردد. ادلب منطقهای جنگلی و کوهستانی است که عملیات ارتش در آن به سهولت عملیات در ایران و یا قنیطره و ریف دمشق و...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/140500
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹نقش سه گانه در بدبین کردن مردم
#سعدالله_زارعی
🔸 «ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. من به همه دولتها انتقاد داشته و انتقاد کردهام. من اهل مسامحه در برخورد با اشکالات دستگاهها نیستم لکن نوع انتقاد کردن باید جوری نباشد که ]براثر آن[ مردم دچار بیماری بدبینی شوند. این بدبینی را دیگر نمیشود درست کرد جوری نباشد که ]بر اثر تبلیغات دشمن و سخنان ما[ به وضعی دربیایند که هر چه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، برای مردم قابل باور نباشد ]در حالی که[ یک کلمه دروغ از طرف دشمن قابل باور باشد. این چیز خیلی خطرناکی است. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به
قوه قضائیه، بدبینی به نهادهای انقلابی... بله انتقاد اشکالی ندارد... گاهی انتقاد باید عمومی هم باشد نه اینکه همیشه در گوشی باشد اما اینکه ما به نحوی انتقاد کنیم که مخاطب بند دلش پاره شود و بگوید دیگر همه چیز از دست رفت، اینجوری نباید انتقاد بکنیم... اینجوری نباشد که ما فقط کارهای منفی را ببینیم. دولت هم کارهای مثبت دارد و هم مشکلاتی دارد، مجلس همین جور، قوه قضائیه همین جور، دستگاههای گوناگون همین جور.»
اگر مجموعه فرمایشات حکیمانه و پر نکته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دو روز پیش با خبرگان را مرور کنیم، بیتردید آنچه ذکر شد یکی از فرازهای راهبردی آن میباشد و به عبارتی نسخه درمان یکی از بیماریهای مهم امروز جامعهماست. «ویروس بدبینی» به یک خطر اشاره میکند که اگر در وقت خود علاج نشده و راه اثرگذاری آن مسدود نگردد، از پا درآمدن موجودی که- هر چند بسیار توانمند هم باشد- به آن مبتلا شده، حتمی خواهد بود. در این خصوص نکتههایی وجود دارد:
1- «بدبینی» یک فعالیت ذهنی است که ارتباط مستقیمی با ورودیهای ذهن دارد. ذهن آدمی ورودیها را از طرق مختلف میگیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و در نتیجه بعضی از ورودیها را قبول و بعضی را رد میکند. آنچه در ذهن بعنوان «ورودی قبول» باقی میماند، تبدیل به «باوری» میشود که فرد براساس آن حکم صادر کرده و رفتار فعالانه یا منفعلانه خود را براساس آن شکل میدهد. خود این موضوع تبدیل به پایهای میشود تا موارد بعدی ورودی ذهن براساس آن مورد «قضاوت سریع» فرد قرار گیرد. یعنی ذهن برخلاف مورد اول که به نوعی با وسواس درباره ورودیها به تجزیه و تحلیل دست میزند، در موارد بعد با سرعت بسیار بیشتر و در واقع بدون تأمل کافی به «نظر» و «حکم» میرسد. در این شرایط، ذهن در واقع راه ورود را بر پارهای از اطلاعات و آگاهیها میبندد و متقابلاً بدون محابا به پارهای دیگر از اطلاعات و آگاهیها و حتی «ضد آگاهیها»- آگاهیهای کاذب- اجازه جولان میدهد. اگر فردی یا جامعهای به این مرتبه برسد در واقع از عنصر «تفکر» جدا شده و در یک فرایند احساسی رفتاری منفعلانه پیدا میکند.
ذهن در ابتدا ورودیها را دستهبندی میکند. پارهای از ورودیها از یک منبع یا منابع بالنسبه قابل اعتمادتر وارد ذهن میشوند و پارهای از ورودیها مربوط به منبع یا منابع بالنسبه غیرقابل اعتمادتر هستند. در اینجا ذهن بطور نسبتاً کامل تحت تأثیر ورودیهای دسته اول قرار گرفته و در اکثر مواقع در برابر ورودیهای دسته دوم مقاومت میکند. اما گاهی این فرایند دچار بحران و آشفتگی میشود و متقابلاً ذهن و کارکرد آن را مختل میگرداند. گاهی منبع یا منابع دسته اول کم و بیش همان آگاهیها و یا ضدآگاهیهای دسته دوم را وارد ذهن میکنند و در واقع مستقیم یا غیرمستقیم به مدد منبع یا منابع غیرقابل اعتماد میآیند و مقاومت ذهن را در برابر منابع غیر قابل اعتماد و نیز ورودیهای آنان میشکنند. در اینجا و از این پس دیگر، ذهن تقسیم ورودیها و منابع به ورودیها و منابع قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را کنار میگذارد و هر ورودی را «تلقی به قبول» میکند. این فرایند به اینجا هم ختم نمیشود...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/141573
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹آلسعود چالش در چاه
#سعدالله_زارعی
🔸در حالی که علیرغم حملات سنگین به مناطق شمالی یمن، ماههاست ماشین جنگی ائتلاف عربی غربی پشت شهر الحدیده متوقف مانده و صحنه کارزار بطور معکوس نیروهای سعودی اماراتی را در معرض تلفات پیدرپی قرار داده است، جنوب یمن به سمت درگیری شدید با نیروهای متجاوز پیش رفته است. براین اساس اوائل هفته گذشته رئیس شورای عالی سیاسی یمن- مهدی مشاط- طی بیانیهای از رهبران و نیروهای جنوب خواست به طرح آشتی ملی انصارالله بپیوندند. او آمادگی کامل نیروهای شمال برای کمک به مهمترین خواسته «برادران جنوب» که اخراج اشغالگران از این مناطق است را گوشزد کرد.
عملکرد نیروهای اماراتی- سعودی در یمن و بخصوص در مناطق جنوبی از دو عنصر «اشغال سرزمین» و «آزار مردم» تبعیت میکند بعنوان نمونه، هفته گذشته یک یگان اماراتی در شهر مرکزی مأرب به یک قبیله یمنی که صدها نفر از اعضای آن در طول این سالها به امارات و عربستان در جنگ علیه شمال کمک کرده بودند، حمله کرده و چند نفر از آنان را کشتند. پس از آن رئیس این قبیله توافق قبلی با امارات را فسخ کرد و از این کشور بهعنوان کشوری که برای تصرف دائمی جنوب یمن نقشه کشیده و مشغول گسترش نیروهای خود است یاد کرد. یک روز بعد افراد این قبیله در شهر مأرب که از حدود 3 سال پیش در تصرف حزب سعودی- اخوانی «اصلاح» میباشد، تظاهراتی بر علیه امارات برپا کردند.
تظاهرات روزانه و درگیری میان مردم و نیروهای متجاوز از عدن تا المهره هر روز گسترش بیشتری پیدا کرده است. اقدامات سعودی در تصرف بنادر استان المهره و اقدامات امارات در تصرف بنادر استان حضرموت و افزایش دائمی شمار نظامیان سعودی و اماراتی در جنوب، مردم و رهبران را به این جمعبندی رسانده است که سعودی مابهازای شکست از نیروهای عبدالملک بدرالدین الحوثی را اشغال جنوب یمن قرار داده است. این در حالی است که به دلیل سابقه سیاسی سالهای 1350 تا 1370 و حکومت چپگراها بر «یمن جنوبی»، جنوب بیش از شمال نسبت به گسترش عملیاتی سعودی- امارات در جنوب حساسیت دارند. مشکل جنوب طی حدود 10 سال اخیر عدم وحدت و تقسیم شدن به دستکم چهار گروه است که یک گروه قدرتمندتر آن به رهبری «حسن باووم» با یک محاسبه اشتباه به امید کمک عربستان و امارات به استقلال جنوب به کمک نیروهای ائتلاف متجاوز پیوستند که این توافق هم اینک منسوخ گردیده و این نیروها از مهره تا عدن را به صحنه مخالفت با سعودیها و اماراتیها تبدیل کردهاند.
اعتراضات رو به گسترش جنوب و بیانیه «مهدی مشاط» نگرانی زیادی را برای سعودیها و اماراتیها در پی داشت. از این رو، آنان با هدف انحراف در موضوع و انتقال آن به موضوعی قابل مدیریت، به اعتراضات جنوب رنگ معیشتی زده و وانمود کردند که مردم فقط از سوء مدیریت اقتصادی به تنگ آمدهاند. بر این اساس «احمد عبید بن دغر» را از سمت خیالی خود- نخستوزیری یمن- عزل کردند و به جای او «معین عبدالملک» را که پیش از این وزیر خیالی «خدمات عمومی» در کابینه خیالی بن دغر بود، منصوب کردند. در این میان منصور هادی بن دغر و کابینه او را متهم کرد که در «توقف اوضاع بد اقتصادی» کارایی نداشته و سبب هدر رفت مالی یمن شده است. این در حالی است که از یک سو در این نزدیک به چهار سال، دولتی در جنوب وجود نداشته و بن دغر اساساً با هدف ایجاد شکاف در ائتلاف موتمر و انصارالله به این سمت خیالی منصوب شده و اعضای کابینه خیالی او، هیچگاه در عدن مستقر نشده و در پایتختهای این کشور و آن کشور سرگردان بودهاند از سوی دیگر به فرض که مشکل مردم جنوب نه اشغال کشورشان از سوی عربستان و امارات بلکه اوضاع بد اقتصادی است، در این صورت آنان اگر میخواستند و یا میتوانستند کاری کنند از طریق همین بن دغر انجام داده بودند اما واقعیت این است که عربستان و امارات با سیاست اضمحلال جنوب و اشغال قدم به قدم سرزمین جنوبیها، شرایط اقتصادی را به گونهای پیش بردندکه به گفته «حسن باووم» همپیمان پیشینشان با فقر، مردم را از علاقه به استقلال سرزمینشان دور نمایند.
اما انتصاب «معین عبدالملک» هم مانند انتصاب احمد عبید بن دغر جنبه سیاسی دارد و قرار نیست دولتی یمنی در جنوب شکل بگیرد...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/145068
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹مهندسی معکوس آمریکا در برابر جبهه غالب مقاومت
#سعدالله_زارعی
🔸اگر پارهای از خبرهای مرتبط با «حل مسئله رژیم اسرائیل» را در یک سال اخیر مرور نماییم، به «نقشهای حساب شده» برخورد میکنیم و این خبرها را بخشهایی از آن نقشه میبینیم. البته در عین حال با این سؤال هم مواجه میشویم که آیا آن نقشه به جایی خواهد رسید یا نه؟
خبرهای این یک سال را با هم مرور نماییم؛ انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس، مصوبه «کنست»- پارلمان رژیم صهیونیستی- مبنی بر یهودیسازی کامل و ابدی فلسطین، واگذاری جزایر صنافیر و تیران از سوی مصر به عربستان که پیش از این، اسرائیل این دو را متعلق به خود میدانست و به مفاد پیمان کمپدیوید استناد میکرد، بالا گرفتن تنش بین اردن و رژیم صهیونیستی پس از آنکه ملک عبدالله از همراهی در طرح «معامله قرن» خودداری کرد و علاوه بر آن در کنفرانس دفاع از قدس بهعنوان پایتخت قطعی فلسطین در استانبول شرکت نمود، بایکوت مصر در جهان عرب و در مناسبات با غرب پس از آنکه ژنرال سیسی از ایفای نقش در طرح معامله قرن طفره رفت، لغو یک جانبه برجام و اعلام شروع دوره جدید تحریمها و تشدید آن علیه ایران با این تصور که همه انرژی ایران بهعنوان مهمترین و مؤثرترین حامی فلسطین، صرف خنثی نمودن تبعات آن شود، آشکارسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و عمان پس از حدود 50 سال رابطه غیرآشکار، سفر وزیر ورزش رژیم صهیونیستی به ابوظبی و پردهبرداری از توسعه روابط این دو، سفر یک هیئت ورزشی اسرائيل به بحرین بهعنوان نماد آشکارسازی روابط بین منامه و تلآویو، درگیری دولت عربستان سعودی با پرونده قتل خاشقجی که پیش از این مأمور مشترک آمریکا و سعودی در شکلدهی و تجهیز گروههای تروریستی بود، پس از آنکه سعودی نیز تا حدی از همراهی با آمریکا در پروژه «معامله قرن» پا پس کشید.
در واقع آنچه ما در سه تحرک دیپلماتیک رژیم صهیونیستی در سه کشور عربی مشاهده کردیم، یک مانور تبلیغی گسترده را در پی داشت، نشان داد که توطئهای در پشت پرده تحولات منطقه در جریان است که باید به ابعاد و پیامدهای آن توجه شود. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- هیچ تردیدی وجود ندارد که برای غرب در منطقه ما هیچ موضوعی به اندازه «حل مسئله اسرائیل» موضوعیت ندارد. این موضوع ناشی از دو چیز است یکی تأثیر سنگین لابی یهودی در کشورهای آمریکایی و اروپایی است و یکی هم ترس از پیروزی مسلمانان بر اسرائیل بهعنوان نماد سیطره غرب بر منطقه اسلامی. بر این اساس در طول حدود 40 سال اخیر که ادامه حیات رژیم صهیونیستی زیر سؤال رفت، غربیها طرحهای مختلفی را به اجرا گذاشته و تا حدی هم به ادامه حیات ننگین این رژیم کمک کردند ولی مسئله حل نشد و روند تحولات ده سال اخیر هم نشان داد که منطقه در حال یک تحول اساسی به ضرر محور غرب است از این رو، غرب و دولتهای وابسته عربی به شدت نگران روند تحولات منطقه بودند تا اینکه آمریکاییها در دوره ترامپ موضوعی به نام «معامله قرن» را مطرح کردند و جرالد کوشنر نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در اجرای این طرح و آمادهسازی مقدمات آن شد. اما طرح قرن چیست؟
2- «طرح قرن» که اعراب به آن «صفقةالقرن» میگویند، ظاهری و باطنی متفاوت از یکدیگر دارد. آمریکاییها مدعی هستند که...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/145999
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹سه هفته حساسِ جنگ یمن
#سعدالله_زارعی
🔸 شرایط موجود در یمن بیانکننده تحرک فوقالعاده جبهه غربی-عربی برای تصرف حدیده است. پنج روز پیش وزیر دفاع آمریکا مهلت ۳۰ روزهای را برای پایان دادن به جنگ یمن تعیین کرد و درست از همان روز فشار دوبارهای برای تصرف شهر حدیده از سوی ائتلاف غربی-عربی شروع شد! و جالبتر اینکه در حالی که ظاهرا آمریکا، فرانسه و انگلیس در فرا رسیدن زمان پایان جنگ یمن همداستان شدهاند، «مارتین گریفیت» نماینده دبیرکل سازمان ملل، زمان برگزاری نشست صلح بین دو طرف یمنی را به تعویق انداخت و زمانی هم برای از سرگیری این مذاکرات تعیین نکرد.
به بیان دیگر، او در واقع موضوع را عملا به پس از مشخص شدن نتیجه درگیریهای جدید حدیده موکول نمود! آنچه در این میان به احتمال خیلی زیاد طی روزهای آینده به وقوع خواهد پیوست و در طول سه هفته آینده استمرار خواهد داشت، افزایش جنایت علیه مردم مظلوم یمن است. کمااینکه حمله روزهای اخیر ائتلاف غربی-عربی به شمال حدیده ضمن وارد کردن تلفات سنگین به مردم، صدها هزار نفر را بیخانمان و آواره نموده است.
اما با این وجود هم آمریکاییها و هم سعودیها در مورد به نتیجه رسیدن حملات جدید دچار تردیدهای جدی هستند. از این رو علیرغم آنکه آمریکا نه تنها شریک جرم سعودی و امارات در جنایت سهمگین علیه مردم مظلوم یمن است، بلکه بنابه اسناد موجود، فرماندهی این جنگ را نیز در دست دارد، آمریکا از دو روز پیش وانمود کرد که در واکنش به جنایات این روزهای ائتلاف سعودی و امارات علیه شهروندان غیرنظامی یمن، سوخترسانی به هواپیماهای جنگی متجاوزین را متوقف کرده است. این در حالی است که چند هفته پیش از سخنان پریروز «جیمز متیس»، روزنامه واشنگتنپست نزدیک به جمهوریخواهان ادعا کرده بود، آمریکا عملیات سوخترسانی به هواپیماهای جنگی عربستان و امارات را متوقف کرده است اما همچنانکه «محمدعلی الحوثی»دو روز پیش طی مقالهای در همین روزنامه یادآور شد، سوخترسانی نیروی هوایی آمریکا به هواپیماهای جنگی عربستان و امارات در آسمان یمن هنوز ادامه دارد.
البته این اولینبار است که یک مقام رسمی در حد وزیر دفاع اعتراف میکند که در جنگ ظالمانه علیه یمن به هواپیماهای جنگی در آسمان سوخت میرساند. این سوخترسانی به این معناست که ارتش آمریکا رسما میپذیرد که مسئولیت حداقل نیمی از بمبهایی که روزانه بر سر مردم یمن میریزد و هم اینک تعداد آنان از ۲۵۰۰ بمب فراتر رفته، را به عهده دارد. اگر این سوخترسانی نبود بسیاری از هواپیماها به خصوص هواپیماهای جنگی امارات قادر به پرواز بر روی یمن نبودند و عملا نمیتوانستند سوخت لازم را برای انتقال بمبها به یمن همراه ببرند.
در عین حال این نکته را باید در نظر داشت که وقتی آمریکاییها اعلام میکنند که جنگ باید متوقف شود و نیز اعلام میکنند سوخترسانی به هواپیماهای جنگی متجاوزین را متوقف کردهاند، نشاندهنده...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/146707
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹اسرائیل، ضربه از بیرون فشار از درون
#سعدالله_زارعی
🔸️رژیم اسرائیل به «سریعترین آتشبس تاریخ» تن داد. عملیات روز دوشنبه نظامیان این رژیم نه تنها ناتوانی اسرائیل از «به نتیجه رساندن» عملیاتهای نظامی علیه مقاومت را ثابت نمود بلکه نشان داد هم اینک سیستم سیاسی و نظامی اسرائیل از درون نیز دچار اختلالات جدی است چرا که «اوگدور لیبرمن» در مقام وزیر جنگ بدترین زمان را برای اقدام نظامی ضد فلسطینی انتخاب کرد؛ زمانی که نخستوزیر در سفر خارجی بود و ناگزیر شد سراسیمه به تلآویو بازگردد و نیز زمانی که او در تلاش بود تا نشان دهد قطار «عادیسازی روابط اسرائیل با حوزه عربی» در چند قدمی مقصد قرار دارد. نتانیاهو میدانست پذیرش آتشبس سبب کنارهگیری حزب «اسرائیل بیتنا» و شخص وزیر جنگ از کابینه او میشود و متوجه هزینههای آن هم بود و از قضا این هزینهها به سرعت هم با استعفای لیبرمن و تظاهرات گسترده اعتراضی در تلآویو روی داد؛ اما مشکل «مقاومت فلسطین» برای او اولویت بیشتری داشت چرا که مقاومت فلسطین با واکنش شدید و کم سابقه و فوری، نشان داد کاملاً آماده است و زمان را نیز به نفع خود ارزیابی مینماید. کما اینکه وقتی جنگ پس از یک روز و نصف متوقف گردید، مردم در غزه در پیروزی خود تردید نداشتند همان گونه که مردم در تلآویو تردیدی نداشتند که شکست خوردهاند. طعم و مزه تظاهرات شادمانانه غزه و تظاهرات اعتراضی تلآویو کاملاً متفاوت بود. اجازه بدهید ابعاد این رویداد، پیامها و پیامدهای آن را تا حدی تشریح کنیم:
۱- دوشنبه گذشته یک ماشین حامل کماندوهای اسرائیلی به فرماندهی سرتیپ «غسان علیان» تلاش کرد تا از طریق نوار مرزی جنوب شرق غزه، خود را به «خان یونس» واقع در سه کیلومتری مرز جنوب شرقی برساند و یک تن از فرماندهان گردانهای عزالدین قسام را برباید و از این طریق، حماس و جهاد اسلامی را برای همراه شدن با حوزه عربی سازش تحت فشار قرار دهد و در عین حال برتری اطلاعاتی و عملیاتی خود را به رخ حریف خود بکشد اما این جوخه ربایش کمی پس از ورود، در منطقه «التفاح» واقع در شرق غزه با عملیات کمین مقاومت مواجه گردید و «علیان» که حدود یک ماه پیش به فرماندهی تیپ ویژه اسرائیل- گولانی- منصوب شده بود به همراه یکی دیگر از اعضای این جوخه کشته شدند. پس از شکست عملیات، نیروی هوایی اسرائیل برای نجات جان بقیه افراد گروه و از بین بردن اسناد نظامی وارد عمل شده و منطقه درگیری و اطراف آن را بمباران نمود که در نتیجه آن هفت نفر از نیروهای مقاومت به شهادت رسیدند. جنبش مقاومت بلافاصله پس از آن وارد عمل شد و تا عمق ۵۰ کیلومتری اطراف منطقه غزه - موسوم به غلاف غزه- را زیر آتش گرفت که در نتیجه این حملات چند صد هزار نفر از ساکنان این مناطق به پناهگاهها هجوم آوردند و در این میان دستکم ۶۰ نفر از آنان مجروح شدند که لااقل -به اعتراف رژیم صهیونیستی- ده نفر از آنان تاکنون به هلاکت رسیدهاند و جدای از آن ۶ نفر از نظامیان اسرائیلی نیز در جریان حمله و پس از آن به هلاکت رسیدهاند. در طول عملیات ۱۴ نفر از فلسطینیها نیز به شهادت رسیدند. اما بلافاصله پس از آنکه نتانیاهو متوجه شد فلسطینیها بنا برگسترش دامنه حملات خود دارند، سفر خارجی خود را رها کرد و دست به دامان مصریها شد تا آتشبس برقرار گردد. کما اینکه با موافقت طرف فلسطینی عملیات نظامی متوقف گردید. این در حالی بود که اسرائیل برای اولین بار رسماً اعلام کرد که - تنها - ۸۰ موشک و راکت از ۳۰۰ موشک و راکت شلیک شده مقاومت فلسطینی را توسط سامانه دفاعی «گنبد آهنین» رهگیری کرده است که...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/147222
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹آیا حدیده کلید توقف جنگ یمن است؟
#سعدالله_زارعی
🔸️پس از دو روز کاهش حملات، از دیروز دور جدیدی از حمله سنگین به شهر الحدیده یمن آغاز گردید و این در حالی است که صورت ظاهر قضیهای که از سوی غربیها و سازمان ملل ارائه میگردد، مبتنی بر فرا رسیدن زمان توقف جنگ چهار ساله ائتلاف غربی- عربی است! حمله سنگین به جبهه شرقی و شمال شرقی شهر حدیده و به خصوص شدت درگیریها در شهرک الصالح واقع در حومه شهر حدیده نشان میدهد اوضاع آرام چند روز پیش، با هدف تجهیز قوای جدید صورت گرفته است. در این خصوص نکتههایی وجود دارد:
۱- شدت گرفتن درگیریها در الحدیده نشان میدهد که تصرف این بندر استراتژیک به عنوان کلید مدیریت جنگ جاری کماکان در دستور کار غربیها و ائتلاف عربی قرار دارد. این به آن معناست که طی روزهای آینده شاهد افزایش پیاپی حملات متجاوزین خواهیم بود. این خود دو سؤال را در پی دارد: آیا جنگ در روزها و هفتههای پایان آن قرار دارد؟ کدام یک از شکست یا پیروزی یکی از طرفهای درگیر سبب پایان جنگ میشود؟ در پاسخ به سؤال اول باید گفت واقعاً به اظهارات غربیها که میگویند جنگ بس است، اعتمادی نیست کما اینکه آخرین خبرهایی که با پیشنویس قطعنامه شورای امنیت درباره یمن مرتبط است، نشان میدهد دغدغه شورای امنیت بر رفع نگرانی عربستان و امارات تمرکز دارد و سرنوشت یمن را موضوعی فرعی میداند. به عنوان مثال «کارن پیرس» نماینده دائم انگلیس در سازمان ملل که سرگرم تهیه پیشنویس قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل است با صراحت گفت «توقف حملات موشکی به خاک عربستان باید در اولویت قرار گیرد.» بنابراین واقعاً نمیتوان گفت جنگ یمن در حال رسیدن به «ایستگاه آخر» است شواهد و قرائن و نیز سوابق اصلاً چنین چیزی را تأیید نمیکند هر چند براساس منطق ریاضی جنگی که پیروزی در آن محتمل هم نیست نباید استمرار پیدا کند.
در خصوص سؤال دوم باید گفت در صحنه الحدیده یک طرف مدافع است و رسماً هم اعلام میکند که «در صورت توقف حملات ائتلاف علیه یمن، او کلیه عملیات نظامی خود از جمله موشکی و پهپادی را متوقف میکند». بنابراین در این جنگ، شکست انصار سبب پایان یافتن جنگ نمیشود چرا که اگر نتیجه شکست، امنیتیابی است و رسیدن به سطحی از موفقیت برای متجاوزین است که همین الان، انصارالله میگوید من با دادن تضمین عدم حمله به مناطق سعودی مشکلی ندارم و آمادهام خب حالا فرض کنید انصار شکست بخورد و عملاً به سامانه تهاجمی و دفاعی او آسیب وارد شود باز ما در شرایط صفر فعلی قرار میگیریم یعنی جنگ ادامه مییابد و تصرف حدیده سبب توقف جنگ در حوزه نظامی و آغاز آن در حوزه سیاسی نمیشود. این در حالی است که دشمنان یمن با هدف «آسانسازی» تصرف الحدیده به دروغ میگویند ما برای گرفتن یک «سرپل» امنیتی و استفاده از آن در مذاکرات سیاسی میجنگیم و بعد از رسیدن به آن، جنگ را متوقف میکنیم. به نظر این قلم اگر سعودیها، اماراتیها و... در جنگ الحدیده به پیروزی- ولو در حد نسبی- برسند، جنگ نه تنها متوقف نمیشود بلکه بر شدت آن افزوده نیز خواهد شد. دلیل آن روشن است. اگر نیروهای ائتلاف بتوانند حدیده را بگیرند در حالی که طبق بیانیههای انصارالله، حدیده شهر و استانی استراتژیک است، در نظر آنان گرفتن بقیه شهرهای منطقه شمالی یمن بسیار آسانتر است چون بهطور طبیعی شکست انصارالله در حفظ حدیده سبب کاهش اعتماد مردمی انصارالله شده و به جبهه آنان آسیب وارد میکند بنابراین چرا باید روندی که میتواند با موفقیت به سرانجام برسد در نیمه راه متوقف گردد؟
اما از آن طرف، ناکامی سعودیها و... در جنگ الحدیده و به عبارتی پیروزی مقاومت مردمی در الحدیده به احتمال زیاد سبب ...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/147711
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹دعوت سعودی، مصلحت سوریه
#سعدالله_زارعی
🔸️مقامات عربستان، پیش از آنکه پایان بحران امنیتی سوریه اعلام شود، عمرحسن البشیر رئیسجمهور سودان را به دمشق اعزام کردند تا از «بشار اسد» بخواهد به «اتحادیه عرب» باز گردد و اجازه دهد عربستان در فرایند بازسازی سوریه شرکت کند. از آن طرف دولتهای امارات و بحرین نیز با اعزام هیئتهای مقدماتی به دمشق از بازگشایی سفارتخانههای خود در سوریه خبر دادهاند. عربستان، امارات و بحرین سه کشور عربی هستند که در خط مقدم مقابله با دولت سوریه به حساب میآیند و بازگشایی سفارتخانهها و از سرگیری مراودات سیاسی با دمشق یک شکست فاحش به حساب میآید کما اینکه بازتاب این سفرها «قبول شکست» از سوی مخالفان اسد بود. اما حرف اصلی این نیست.
اگر تصور کنیم سیاست دولتهای عربستان، امارات و بحرین و هر کشور دیگری که تا همین امروز هم از تروریستها و موضوع تغییر دولت در سوریه حمایت میکنند، با شکست در اهداف امنیتی خود، از هدف کنار زدن و تضعیف دولت سوریه منصرف شدهاند، حتماً خطا کردهایم. چرا که این اولین بار و در اولین پرونده نیست که سعودیها در عین شکست و حتی اعتراف به شکست به سیاست سنتی خود ادامه دادهاند. بعنوان مثال عربستان تلاش زیادی کرد تا دولت عراق که با جمهوری اسلامی ایران روابط ویژهای دارد تغییر کند و در این راه تلاش زیادی کرد اما نتایج انتخاباتی اردیبهشت ماه امسال نشان داد این تلاشها به نتیجهای منجر نشده است. پس از آن دولت سعودی با اعزام هیئت به بغداد و با دعوت از مقامات ارشد دولت عراق و بخصوص رهبران شیعی وانمود کرد که شکست را پذیرفته و بنا دارد بازی خود را اصلاح کند. اما از این موضوع بیش از چند هفته نگذشت و سر و کله عناصر وابسته به سعودی در تنشهای امنیتی بصره پیدا شد و همزمان با آن اسناد مربوط به «نشستهای هتل بابل» نشان داد که رژیم سعودی به همراه آمریکا نقشه شکلدهی به دولت در عراق مطابق با الگوی خود را کماکان و حتی با جدیت بیشتر دنبال میکند و این در حالی بود که در عراق به دلیل وجود اکثریت شیعی و نیز جا افتادن سیستم سیاسی کنونی آن و اجماع نسبی که در داخل بر روی آن وجود دارد، تغییر دولت توسط سعودی کار بسیار دشواری بود کما اینکه بذل و بخششهای میلیونی آنان در ماههای مرداد و شهریور به جایی نرسید.
بر این اساس اقدامات دولتهای عرب وابسته به آمریکا و دعوت آنان از سوریه برای عادیسازی روابط سیاسی و به تعبیر خودشان، بازگرداندن سوریه به دامن عرب بیش از آنکه بوی اعتراف به شکست بدهد، بوی توطئه میدهد. توطئهای که میخواهد هدف «تغییر سوریه» که در بخش امنیتی به بنبست رسیده را در بخش سیاسی محقق نمایند. اما چگونه؟
سعودی از سوریه دعوت کرده که به اتحادیه عرب بازگردد و یک کشور عادی عرب باشد. سؤال این است که آیا این یک نیاز سعودی و یا نیاز سوری است؟ الان اتحادیه عرب گرفتار بحران هویتی و موجودیتی و برای بقاء نیازمند بازگشت سوریه است و یا دولت سوریه گرفتار بحران سیاسی و موجودیتی و برای بقاء نیازمند بازگشت به اتحادیه است؟ پاسخ این سؤالات آسان است. اتحادیه عرب بیش از ۲۰ سال است که مرده و اثر واقعی ندارد چرا که فلسفه وجودی اتحادیه عرب دو چیز بود یکی مقابله با رژیم اسرائیل و تحقق آرمان «آزادی فلسطین» و دیگری «گسترش همکاری درون عربی و کاهش تنشهای داخلی».
از یک سو مدتهاست اکثر اعضای اتحادیه عرب و بخصوص کشورهای شاخص آن، نه تنها مبارزه با رژیم صهیونیستی را کنار گذاشتهاند بلکه با آن رابطه سیاسی و حتی امنیتی نیز برقرار کردهاند و از سوی دیگر عربها در یمن، عربستان، بحرین، لیبی، سوریه، عراق و... با بمب و بمبافکن به یکدیگر حمله میکنند و وضع امنیتی آنان از هر زمانی وخیمتر است. خب حالا بازگشت سوریه به این اتحادیه که بعضی از رسانهها آن را «دُرّی گرانبها» تصور کردهاند، چه نفعی برای این کشور دارد مگر مسئول اول جنگ سوریه، اعضای ادارهکننده همین اتحادیه نبودهاند؟ پس در وضع فعلی، این اتحادیه نیست که میتواند به بشار اسد آبرو دهد بلکه...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/151188
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹ایران، قدرت اختیار در برابر قدرت اجبار
#سعدالله_زارعی
🔸سالیانی بسیار دور، معلمی به روستایی دورافتاده رفته بود و با مشقت و شفقت فراوان اهالی را درس میداد تا باسواد شوند. کدخدای ظالم روستا میدانست که اگر جهل و ظلمت از روستا رخت بربندد، بساط کدخدایی، تعدی و چپاول او نیز ساقط میشود. روزی به کلاس درس رفت و از معلم پرسید امروز چه درسی میدهی؟ معلم تخته را نشان داد و گفت درس امروز «مار» است. کدخدا بادی به غبغب انداخت و رو به دانشآموزان سادهدل گفت؛ او شیادی بیشتر نیست و میخواهد شما را فریب دهد. گچ را برداشت و نقاشی ماری را بر تخته کشید و گفت ببینید این مار است نه آنچه او میگوید! اهالی نگاهی به کلمه مار و عکس مار کردند و سری تکان دادند و معلم بینوا را با توهین بیرون انداختند و ممنون جناب کدخدا شدند که نگذاشت معلم فریبشان دهد.
این داستان تمثیلی را گوشه ذهن بسپارید و چند روایت واقعی و تراژیک بشنوید. چند روز پیش فیلمی تکان دهنده از کتک زدن وحشیانه یک دختر نوجوان توسط جوانی با همدستی دوست وی در فضای مجازی منتشر شد. ماجرا از این قرار بوده که دختر نوجوان در اینستاگرام به دختری دیگر فحاشی میکند. جوان سیرجانی در اقدامی جنونآمیز و برای انتقام از این فحاشی به عشق(؟!) خود، با دختر ۱۵ ساله طرح دوستی ریخته و وی را از شهری دیگر به سیرجان میکشاند و در باغی متروک در حاشیه شهر وی را بهشکلی وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار میدهد و فیلم این اقدام را با افتخار در اینستاگرام منتشر میکند. نکته قابل توجه آنکه تعداد فالوئرهای(مراجعهکنندگان به کانال) وی پس از این اقدام چندین برابر میشود!
این اولین بار نیست که شبکههای اجتماعی زمینهساز و ابزار جرم و جنایت میشوند. چند روز پیش از این ماجرا خبر تکان دهنده دیگری منتشر شد؛ بارداری دختری ۱۲ ساله با ۲ گیگ اینترنت رایگان! خانوادهای برای دختر نوجوان خود سیمکارت میخرند و اپراتور مذکور ۲ گیگ اینترنت رایگان هدیه میدهد. این هدیه شوم زمینهساز ورود دخترک به جنگل فضای مجازی و آشنایی با گرگی انساننما میشود و... پدر دخترک که کارگری با دستان پینه بسته است، وقتی میشنود برای جگرگوشهاش چه اتفاقی افتاده، چنان
فرو میریزد که توان بلند شدن از جای خود را ندارد.
از اینها تاسفبارتر، برخی واکنشها به اینگونه فجایع است. یکی از سلبریتیها در واکنش به این ماجرا، آن را داستانی ساختگی برای زمینهسازی فیلترینگ خوانده و با ادبیاتی تمسخرآمیز مینویسد؛ «آیا مقدار گیگابایت در ایجاد حاملگی تأثیر دارد؟ استفاده از اینترنت نامحدود با آدم چه میکند؟ آیا سرعت اینترنت در ایجاد حاملگی مؤثر است؟ در کشورهایی که سرعت اینترنت بالاست چطور جمعیت را کنترل میکنند؟ چه مقدار مصرف روزانه اینترنت را برای درمان نازایی تجویز میکنید؟ اینستاگرام بیشتر حامله میکند یا تلگرام؟ سروش حامله نمیکند؟...آیا فیلتر وسیله مناسبی برای جلوگیری است؟ و...»
آقای سلبریتی محترم! مرگ فجیع و دلخراش ستایش قریشی دخترک
۶ ساله و معصوم افغانستانی در خیرآباد ورامین هم داستان بود؟! ۲۲ فروردین سال ۹۵ ستایش برای خرید بستنی از خانه بیرون میرود. امیرحسین، پسر ۱۶ ساله همسایه او را میدزد و پس از تجاوز میکشد و سعی میکند با اسید جنازه را از بین ببرد! خانم خاکی جانشین دادسرای زنان، خانواده و اطفال درباره زمینه و انگیزه این جنایت هولناک میگوید: «من بیشتر از سه بار با پسر نوجوان قاتل ستایش در کانون اصلاح و تربیت گفتوگو کردم. نتیجه همه آن صحبتها این بود که انگیزه و علت عمده قتل ستایش، در تلفن همراه این نوجوان بود. او عضو یکی از کانالهای غیراخلاقی تلگرام بوده و روز فاجعه، چند فیلم را در همان کانال تماشا میکند و بهواسطه فشارهای روحی و نیازهای جنسی، چنان تصمیمی میگیرد.» دادستان ورامین نیز درباره این پرونده میگوید: «بر اساس اعترافات قاتل ستایش، این شخص در صبح روز حادثه به وسیله گوشی همراهش در حالی که...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/152000
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹سر رسید این بدهی نزدیک است!
#سعدالله_زارعی
🔸اقدام تروریستی روز چهارشنبه ۲۴ بهمن علیه یک اتوبوس حامل نیروهای سپاه در جاده خاش از ابعاد مختلفی قابل تجزیه و تحلیل است. اولین نکتهای که درباره چرایی این رخداد خودنمایی میکند، اقدام امنیتی علیه کشوری است که در منطقه پرآشوب غرب آسیا، «نقطه ثبات» بهحساب میآید. از همین منظر انتساب این اقدام به یک گروهک شرور قابل قبول نیست مگر اینکه اقدام این گروهک به بمبگذاری علیه نیروهای سپاه را در یک پازل بزرگتر قرار دهیم. با این وصف این پرسش به میان میآید که مسئول اصلی در این اقدام کیست و کانون آن کجاست. در خصوص این موضوع نکتههای زیر قابل توجه میباشند:
۱- سیاست کنونی آمریکا در منطقه بر مبنای «تغییر» استوار است و از این رو تحرکات اخیر نیروهای این کشور در سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان با این ادبیات از سوی ترامپ شروع شد، «شرایط منطقه خوب نیست. ما هفت تریلیون هزینه کردهایم بیآنکه به نتیجهای رسیده باشیم.» سیاست تغییرطلبانه آمریکا درباره ایران نیز مشهودتر از آن است که استنادی نیاز داشته باشد. از سوی دیگر سخنان مقامات ارشد سیاست خارجی آمریکا در ورشو که درست در روز انفجار اتوبوس پاسداران علیه جمهوری اسلامی صورت گرفت، معنادار بود و به نظر این قلم، اقدام تروریستی در خاش برای «معتبرسازی» اظهارات تروریستی در ورشو بود. خب از این منظر نیروهای نظامی آمریکا به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی یک «بدهی» پیدا کردند که برای «سر رسید» آن تاریخی وجود دارد.
۲- همانگونه که در هر عملیات تهاجمی خارجی و یا هر اقدام تروریستی به «کشوری متصل به جغرافیای هدف» نیاز است و بدون آن اصل عملیات منتفی است، در این اقدام تروریستی نیز نقش کشور متصل به جغرافیا یعنی «پاکستان» حائز اهمیت بسیار است. واقع مطلب این است که سرویس اطلاعاتی پاکستان ـ حسب سوابق و اقتداری که دارد ـ پشت این عملیات تروریستی و حتی مجموعه عملیاتهای تروریستی که در استان سیستان و بلوچستان روی داده و یا پیش از وقوع کشف و خنثی شدهاند، قرار دارد. آن گروهک تروریستی که در بیانیهای پرتناقض، مسئولیت اقدام تروریستی در جاده خاش ـ زاهدان را پذیرفته است، در درون ایالت بلوچستان قرار دارد و همه میدانند که ISI سیطرهای مطلق بر گروهها، اشخاص و روندهای امنیتی این ایالت دارد و حتی در ساختار پاکستان، قدرت اول به حساب میآید. از این رو گروهک حقیری که جمهوری اسلامی سرکرده آن را با اقتدار تمام دستگیر و اعدام کرد را نباید حتی به عنوان «مباشر» در این اقدام تروریستی قلمداد کرد. در واقع در این ماجرا، «مباشر»، سرویس اطلاعاتی پاکستان است کمااینکه پرونده اقدامات ضدایرانی این سرویس تروریستی در افغانستان، پاکستان و ایران قطور است هرچند جمهوری اسلامی ایران تاکنون از علنی کردن ارتباطات ISI با این اقدامات خودداری کرده است.
در این بین مقامات پاکستانی در مواجهه با مسئولین ایرانی ادعا میکنند که...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/154963
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹آمریکا و کوزههای شکسته!
#سعدالله_زارعی
🔸کم نیستند مواردی که آمریکا و به طور کلی غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی به یأس رسیدهاند این در حالی است که پیش از رسیدن به این نقطه، همه تلاشهای خود را برای تحقق آنچه اراده کرده بودند، به کار بستند. این یک کلید رمز به حساب میآید یعنی ما میتوانیم به کاربست شیوههایی، دشمنان خود را در نقطهای که هماینک «پاشنه آشیل» جمهوری اسلامی به حساب میآورند را در آخرین هدفگذاری خود نیز «مأیوس» گردانیم.
میتوانیم مواردی از آنچه دشمنان به یأس رسیده و اقدامات سابق علیه ما را تا حد زیادی کنار گذاشتهاند را فهرست نماییم؛ آمریکاییها در یک زمانی روی کودتای نظامی و شبهنظامی و کودتای ترکیبی به عنوان راه از میان برداشتن جمهوری اسلامی حساب باز کرده بودند و چندین کودتا را به اجرا گذاشتند و بعد از شکست در همه آنها، از این شیوه منصرف شدند.
یک زمانی آمریکاییها روی «تهاجم مستقیم» یا «تهاجم نیابتی» نظامی در مواجهه با انقلاب اسلامی حساب ویژهای باز کرده بودند و مواردی از آن را شامل جنگ ۸ ساله و حمله به سکوهای نفتی ایران به اجرا گذاشتند اما حدود ده سال پس از کاربست این روش، به یأس رسیده و این نوع اقدامات را کنار گذاشتند.
آمریکاییها در یک مقطع روی درگیریهای قومی و اقدامات تجزیهطلبانه به منظور فروپاشی درونی کشور و بیاعتبارسازی نظام جمهوری اسلامی حساب ویژهای باز کرده بودند و به شکلدهی و حمایت از انواعی از گروههای با ظاهر قومی چپ و راست روی آوردند اما حدود ده سال بعد که به یکپارچگی کشور و عدم امکان خلل در آن پی بردند، از استفاده از این روش تا حد زیادی قطع امید کردند....
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/159201
@tahlilgarmihan
🖌 #یادداشت_روز
🔹یمن، نبرد سرنوشت در جنوب
#سعدالله_زارعی
🔸تحولات یمن کماکان در مرکز توجهات منطقه قرار دارد. تلاشهای عربستان و دیدارهای مقامات ارشد ریاض و ابوظبی مشکل بین این دو در جنوب را حل نکرد. زمزمههای مربوط به حل مسایل بین امارات و عربستان از یک سو و ایران از سوی دیگر به جایی نرسید و حملات موشکی و پهپادی انصارالله به مناطق یمنی تحت تصرف سعودی و امارات و نیز حملات به مناطق جنوبی سعودی با شدت بیشتر ادامه پیدا کرد. در این میان حمله موشکی انصارالله به «دمام» واقع در شرق عربستان و انهدام وسیع تصفیهخانه «الشیبه» یک رخداد «بسیار مهم» ارزیابی شد و رژیم عربستان را وادار به اعتراف کرد. تشدید حملات هوایی به دو استان صنعا و صعده که منجر به شهادت دهها نفر از مردم شد، نشان داد عربستان راه حلی برای مشکلات رو به افزایش خود ندارد. دیدار علنی و رسمی یک هیئت یمنی با رهبر معظم انقلاب اسلامی -دامت برکاته- و واگذاری رسمی نمایندگی دیپلماتیک یمن به نیروهای شمال و در همان حال مخالفت جدی مشترک ایران و یمن با تجزیه یمن نشان داد حمایت ایران از یمن در برابر تجاوزات سعودی و امارات قویتر از گذشته ادامه خواهد یافت و برگزاری جلسه میان نمایندگان رسمی دولتهای اروپایی و ایران و «محمد عبدالسلام» رئیس هیئت اعزامی انصارالله به تهران و تأکید بر فعالسازی گفتوگوهای یمنی- یمنی از وضعیت جدیدی در عرصه سیاسی به نفع انصارالله حکایت کرد. در خصوص این تحولات نکات زیر قابل توجه میباشد:...
ادامه مطلب👇
http://kayhan.ir/fa/news/168141
@tahlilgarmihan