سردار جنگ باشی و...
۸ سال به این مملکت جنگی تحمیل کردند که همچو آتش به جان جوانان این مرز و بوم افتاده و داغی سنگین بر دل خانواده ها انداختند.
و غیورمردانی از جنس نور، با رنگ خون مقدسشان، ایران و ایرانی را روسفید کرده و هیمنه ی پوشالی دنیای استکبار را لگدمال کردند.
#سید_تقی_جولانی را می گویم. اهل #بابلسر. همرزم شهید #دکتر_چمران؛ سردار رشید دوران دفاع مقدس؛ جانباز سرافراز جنگ تحمیلی.
همان زمان که یکی در #آتلیه خوش می گذراند و دیگری در مجلس، از حقوق کمِ #نجومی خود می نالید و میگفت «اگر زیادش نکنید دزدی میکنم» و آن دیگری در لباس پیغمبر با #زنک_اجنبی #سلفی می انداخت و قهقهه میزد و زمانی که بسیاری از این اتفاقات در حال رخ دادن بود، این سردار رشید اسلام با یادگاری که از #نازی ها در جنگ تحمیلی به سینه داشت، دست و پنجه نرم میکرد.
هم او که هر لحظه خس خس سینه اش بانگ لبیکی ست محضر #ولایت_فقیه و لعن و نفرینی ست گیرا و خانمان برانداز بر دنیا و عاقبت مسئولینی که پا بر خون شهدا گذارده اند و به مردم و کشور خیانت میکنند.
نمی دانیم کسی از مسئولین و بزرگان به ملاقات این فرمانده آمده یا خیر. نمیدانیم چند نفر حال این عزیز را جویا شدند. راستش بسیار خجالت کشیدیم این سوال ها را از همراه سردار بپرسیم. آخر سردار جنگ باشی و... بماند.
القصه این حقیر، بعنوان یک کمترین به همراه تنی چند از دوستان ارزشمند از #گردان_317_امام_حسین_بابل، بعنوان چند سرباز، به عیادت این فرمانده آمدیم که بگوییم فراموشتان نکرديم، نمیکنیم و نخواهیم کرد.
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ