#مُسکّن خوب است اما #جراحی را آغاز کنید
✍سیدیاسر جبرائیلی
قریب به 6 ماه پس از توقف تزریق ارز به صرافیها، با تصمیم شورای عالی هماهنگی سران قوا، بانک مرکزی اجازه یافت مجددا بتواند با تزریق ارز در بازار، التهابات چندماه اخیر را کنترل کند. این سیاست، ادامه مسیری است که در دهههای گذشته نیز طی شده تا برای مدتی به عنوان یک مُسکن، تا حدی التهابات ارزی را فروبنشاند اما مساله این است که اگر مجددا به هر دلیلی تزریق ارز دولتی به بازار متوقف یا کند شود، مجددا بازار ارز دچار تلاطم خواهد شد، لذا آنچه باید اتفاق افتد این است که از فرصت اثر تسکینی این مداخله برای یک جراحی و بازنگری جدی در شیوه مدیریت منابع و بازار ارز استفاده شود.
#یکم-
نخستین و فوریترین اقدام در رابطه با نفس تزریق ارز دولتی به بازار است. اگر ارزی که از سوی دولت به بازار تزریق میشود، شناسنامهدار و قابل رهگیری نباشد، این احتمال قوی است که توسط سودجویان یا عوامل سرویسهای بیگانه خریداری شود. در این صورت، هم فرصت سفتهبازی برای سودجویان و هم فرصت خارج کردن ارز از کشور برای دشمن فراهم خواهد شد. سال گذشته مبلغ قابل توجهی از منابع ارزی ما (بر اساس یک برآورد 18 میلیارد دلار) به همین شیوه از کشور خارج شد، لذا نخستین و فوریترین اقدام، اتخاذ رویکردی است که میتوان نام آن را «#تزریق_شناسنامه_دار» نامید.
#دوم -
از ابتدای سال جاری تا پایان شهریورماه، بالغ بر 24 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی انجام شده اما صادرکنندگان بزرگ صرفا 4 میلیارد دلار از ارز خود را به سامانه نیما تزریق کردهاند. یعنی به عبارت روشنتر، 20 میلیارد دلار درآمد ارزی در اختیار این صادرکنندگان بوده است که دور از نظر حاکمیت آن را مصرف کنند. یک پرسش بسیار جدی این است: در 6 ماه اخیر که ارز دولتی به صرافیها تزریق نشده، ارزی که در بازار سوم تا مرز 20 هزار تومان نیز به فروش رسید، از کدام محل تامین شده است؟ آیا همین صادرکنندگان بزرگ نبودهاند که ارز خود را به بازار سوم بردند و با تعیین قیمتهای بالا، باعث التهابات ارزی شدند؟
قیمت ارز یک قیمت کلیدی است و تمام متغیرهای اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و بیتفاوتی حاکمیتی به دخل و خرج ارزی، به معنی رهاسازی اقتصاد است. ارز یک دارایی ملی است و باید کاملا تحت نظر حاکمیت به مصرف منافع ملی برسد، حتی اگر در نتیجه صادرات یک بخش کاملا خصوصی تحصیل شده باشد. حال آنکه بخش اعظم درآمدهای ارزی غیرنفتی کشور، متعلق به 5 هلدینگ پتروشیمی، فولاد و مس است که مدیریت آنها توسط دولت تعیین میشود. اینکه دولت بخواهد با این صادرکنندگان وارد مذاکره شود یا از موضع انفعال به آنها التماس کند که ارزشان را در سامانه نیما قرار دهند، یعنی از اعمال حاکمیت بر درآمدهای ارزی دست برداشته است. دولت چنانکه به دلیل تنظیم بازار، میتواند صادرات یا واردات برخی کالاها را ممنوع کند، به همین ترتیب میتواند صادرکنندگان بزرگ را مکلف به ارائه ارز حاصل از صادرات به سیستم دولتی کند. در شرایط کنونی، دخل و خرج ارزی کشور کاملا باید در اختیار حاکمیت باشد. اگر این اختیار انحصارا در دست دولت باشد و آن را شناسنامهدار کند، عملا منابع مالی قاچاق نیز کور شده و راه خروج سرمایه از کشور نیز بسته خواهد شد.
#سوم-
اقدامی که در این فرصت ناشی از تزریق مسکن باید انجام شود، ایجاد یک نظام جامع اطلاعات اقتصادی برای اشراف بر جریان پول و کالا در کشور است. فقدان این اشراف، باعث شده است دولت بدون اینکه تصویر دقیقی از صحنه داشته باشد، بر اساس تئوریهای وارداتی یا ذهنیات مشاوران اقدام به سیاستگذاریهایی کند که در موارد قابل توجهی موجب وخیمتر شدن اوضاع میشود. اگر دولت بر جریان پول و کالا در کشور اشراف داشته باشد، برنامهریزی، سیاستگذاری و هرگونه تصمیمگیری، مبتنی بر واقعیت خواهد بود. ضروریترین شرط نظم بخشیدن به یک صحنه، روشن و شفاف بودن آن برای ناظر است.
#چهارم-
یک نظام اقتصادی سالم باید به تولید پاداش دهد، نه دلالی، سفتهبازی و سوداگری. بر این اساس، نظام مالی کشور باید به گونهای طراحی شود که سرمایه به سمت تولید جریان یابد و از رفتن به سمت فعالیتهای غیرتولیدی بازماند.
بررسی جریان سرمایه در کشور نشاندهنده این است که سازوکاری جز حبس نقدینگی در بانکها، برای بازداشتن سرمایه از حرکت به سمت سوداگری وجود نداشته است. سیاستگذار همواره برای جلوگیری از هجوم نقدینگی به بازارهای سفتهبازی و سوداگری، نرخ سود بانکی را بالا نگه داشته تا سرمایه در بانک محبوس بماند. همین سیاست، یعنی تخصیص سود بالای سپرده برای جذب نقدینگی در بانکها..
ادامه در پست بعد..
#کانال_تحلیلی_سیاسی_صراط
کانالی برای درک بهتر مسائل سیاسی، اقتصادی،فرهنگیِ ایران وجهان به قلم برجسته ترین تحلیل گرانِ #سیاسی_اقتصادی_فرهنگی👇
@tahlilisiyasise