#برش_کتاب
📖 «یکییکی اسمها را میخواندند تا از گیت رد شویم. توی دلم مداحی نریمانی را میخواندم:
«منم باید برم، آره برم سرم بره / نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره... .»
گاهی هم ذکر میگفتم؛ مخصوصاً «یا زینب». اسمم را صدا کردند تا وارد گیت شوم و تمام. گذرنامهام را تحویل دادم تا پلیس گذرنامه مهر خروج از کشور را بکوبد. گذر را برد زیر نور قرمز اسکنر، مهر را آورد بالا که بکوبد توی گذرنامه؛ اما انگار چیزی گفت. گوش تیز کردم و سرم را بردم جلو.
🔹 آقای سجادی با شمام.
🔸 در خدمتم.
🔹 نمیتونی بری برادر. برگرد.
آب دهانم را قورت دادم و سرم را تکان دادم.
🔹نمیتونم برم؟! برای چی؟!
🔸 ممنوعالخروجی.
🔹 من ممنوعالخروجم؟ من همۀ کارهام درسته آقا! ممنوعالخروجی برای چی؟ یه بار دیگه بزن.»
#قیمت: ۷۵ هزار تومان ناقابل
آیدی جهت ثبت سفارش:
@Rostami_6s