"🌹سفارش امام حسن عسکری علیه السلام به علی بن بابویه قمی...
«بر نماز شب مواظبت نما. و [آگاه باش ] هر کس نسبت به نماز شب بی اعتنا باشد، از ما نیست» پس ای علی بن الحسین، تو خود به سفارشات من عمل کن و شیعیان مرا نیز دستور ده تا عمل کنند.
نیز تو را به صبر و پایداری و انتظار فرج توصیه می کنم، زیرا پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: «بهترین کارهای امت من، انتظار فرج است». شیعیان ما همواره در غم و اندوه به سر می برند تا فرزندم ظهور کند، همان کسی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلّم بشارت آمدنش را داده است. او زمین را از عدل و داد پر می کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار دیگر ای علی بن بابویه، تو را به صبر و استقامت توصیه می کنم و تو نیز به همه شیعیان و پیروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «به راستی زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد و عاقبت از آن پرهیزگاران است».
سلام و رحمت و برکت حقّ بر تو و بر همه شیعیان ما، و درود خداوند بر محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و آل او."
🌸🌸🌸
🌹امام جواد(ع) فرمودند:
«مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛
کسی که قبر عمهام را در قم زیارت کند، بهشت برای او است».
"کامل الزیارات، صفحه ۵۳۶"
🌸🌸🌸
💠 شما عُرضه دارید و خوب هم عُرضه دارید!
سیدنا الاستاذ آیتالله العظمی شبیری زنجانی( دام ظله العالی):
1️⃣ آقای آسید ابوالحسن اصفهانی(قدس سره) عقیده داشت که حوزۀ نجف باید محفوظ بماند و حوزه قم فرع نجف باشد. (در دورهای) اشخاص با اجازۀ آسید ابوالحسن به آقای صدر وجوهات میدادند. ولی در اواخر آقای آسید ابوالحسن اجازهاش را پس میگیرد. (لذا مرحوم) آقای صدر نمیتواند حوزه را اداره کند. حوزه قم داشت سقوط میکرد؛ لذا آقای صدر برای ادارۀ حوزۀ قم چند ماه قرض میکند.
2️⃣ (مرحوم) آقای رمضانی که منشی آقای صدر بود، میگفت: آقای صدر دوازده هزار تومان مقروض میشود. در آن زمان دوازده هزار تومان پول بسیار زیادی بود. پس از چند ماه آقای صدر مجبور میشود بگوید که دیگر نمیتوانیم شهریه بدهیم.
3️⃣ (مرحوم) آقای رمضانی (نقل میکرد که) آقای صدر گفت: همان ایام چند طلبه به منزل ما آمدند و گفتند: شنیدهایم که شما فرمودهاید این دفعه شهریه ندهند. گفتم: بله، همینجور است. تا حالا هم این چند ماه را قرض کردم و شهریه دادم و قرض کردن حدی دارد و بیشتر از این در قدرت و توان ما نیست. آن طلبهها گریه میکنند و میگویند که ما با این سختی به حوزه آمدهایم و به اقلِّ ضرورت اکتفا کردهایم. الان حتی پول رفتن به وطن خود را نداریم که برگردیم. اگر شهریه ندهید، در این شهر چه کنیم؟ ایشان میفرمود: آنها که گریهشان گرفت، من هم گریه کردم و گفتم: شما بروید، من شب فکری میکنم. آنها میروند.
4️⃣ آقای صدر سحر بعد از اینکه نماز صبح را به جماعت میخوانند، به حرم میروند و به حضرت معصومه علیها السلام خطاب میکنند: عمهجان، اگر عُرضه دارید، این طلبهها را اداره کنید؛ اگر ندارید، به پدر یا برادر ارجاع بدهید و از آنها کمک بگیرید. این طلبهها که خدمت دین جدّت میکنند، آیا باید از گرسنگی بمیرند؟ و الّا من دیگر برای زیارت نمیآیم! و بیرون آمدم. ناگهان متوجه شدم که چرا باید چنین تعبیری کنم و این جور خلاف ادب برخورد کنم؟ خیلی ناراحت شدم. ولی کار از کار گذشته بود. خلاصه، از حال طبیعی خارج بودم و چنین حرفی زدم.
5️⃣ با ناراحتی منزل آمدم و شروع کردم به خواندن قرآن؛ ولی دیدم که چشمم قرآن را درست نمیبیند. در آن هنگام مشهدی محمد خادم آمد و گفت که یک شخص کلاهی کیف به دست آمده و میگوید که میخواهم آقا را ببینم... آقای صدر میفرمود: گفتم که برو بگو بیاید، بلکه ما راحت بشویم! خادم میرود و به کلاهی اجازه ورود میدهد. آن شخص کلاهش را روی زمین گذاشت و دست آقا را بوسید و گفت: «من میدانم که الان وقتی نیست که خدمت آقا برسیم و مزاحم شویم، ولی من از شیراز میآمدم. به تپۀ سلام قم که رسیدم، به ذهنم آمد که من الان دارم میروم. اگر در این راههای مخوف که پر از چاله بود و با این ماشینهای ناجور بمیرم، حقوق شرعی خودم را نداده و مدیون از این دنیا رفتهام. لذا به رانندهام گفتم که نیم ساعت به من وقت بدهید. شما بروید و زیارت کنید و در این مدت من هم کاری دارم، انجام میدهم و میآیم. راننده هم موافقت کرد. لذا وقت دیگری نبود؛ از این رو، الان مزاحم شدم.»
6️⃣ کیف را باز کرد. چمدانش پر از پول بود. تمام قرضهای ما و شهریه یک سال حوزه را پرداخت کرد و رفت.
7️⃣ آقای صدر میگفت: بعد از آن رفتم حرم و از حضرت معصومه(س) عذرخواهی کردم و عرض کردم که شما عُرضه دارید و خوب هم عُرضه دارید!
❇️ برگرفته از: جرعهای از دریا، ج۱، ص۵۶۸
🌷🌷🌷
🌹عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ:
شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا أَلْقَى مِنَ اَلْأَوْجَاعِ -وَ كَانَ مِسْقَاماً- ؛
فَقَالَ لِي:
«يَا عَبْدَ اَللَّهِ، لَوْ يَعْلَمُ اَلْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ فِي اَلْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ.»
▫️عبد اللّٰه بن ابى يعفور -كه هميشه بيمار بود- گويد:
از دردهائى كه به من میرسيد به امام صادق عليه السّلام شكايت كردم؛ حضرت به من فرمود:
اى عبد اللّٰه، اگر مؤمن پاداشى را كه براى مصيبتها دارد، بداند، آرزو میكند كه او را با قیچیها تكه تكه كنند.
📖 الکافي، ج۲، ص۲۵۵ ؛ مصطفوی
🌸🌸🌸
🌹 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
«اَلْمُؤْمِنُ لاَ يَمْضِي عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ لَيْلَةً إِلاَّ عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ يَحْزُنُهُ يُذَكَّرُ بِهِ [ن: يُذَكِّرُهُ رَبَّهُ*].»
🌹محمد بن مسلم روایت کرده است که از امام صادق عليه السّلام شنیدم که میفرمایند:
بر مؤمن چهل شب نگذرد، جز آن كه پيشآمدى برايش شود كه غمگينش سازد تا موجب تذكرش گردد [ن: پروردگارش را به یادش آورد*].
📖 الكافي، ج۲، ص۲۵۴ ؛ مصطفوی
[* المؤمن، ج۱، ص۴۴]
🌸🌸🌸