📖کتاب آفات الطلاب (9)
🔰دو: گناه سلب توفیق میکند؛ قسمت ششم
🔅مرحوم شیخبهایی در کشکول و مرحوم شیخ عباس قمی در منازل الاخرة حکایتی را چنین نقل میکنند که شخصی از ارباب نعمت و ناز، مرگش فرا میرسد در حال احتضار او را به کلمه #شهادتین تلقین میکنند، ولی او در عوض این شعر را میخواند:
یا رُبَّ قائلّةٍ و قد تَعِبَت أین الطّریقُ الی حَمّامِ مَنجَابٍ
🔺سبب خواندن این شعر، بهجای کلمه شهادتین این بود که روزی زن عفیفه خوشصورتی از منزل خود بیرون آمده که به #حمام معروف منجاب برود، ولی راه حمام را پیدا نکرد و از راه رفتن خسته شد. مردی را در را بر در منزلی دید. از او پرسید که #حمام_منجاب کجاست؟
🔺آن مرد اشاره به منزل خود کرد و گفت: حمام این است. آن زن به خیال حمام، داخل خانه آن مرد شد و او فوراً در را بر روی او بست و عزم کرد که با او زنا کند. آن زن بیچاره دانست که گرفتار شده و چارهای ندارد جز آنکه با تدبیر خود را از چنگ او خلاص کند. لاجرم کمال رغبت و سرور خود را به این کار اظهار کرد و گفت چون بدن من کثیف و بدبو است و بهخاطر اینکه میخواستم به حمام بروم، خوب است که مقداری عطر و بوی خوشی تهیه کنید که خود را برای تو خوشبو کنم و قدری هم طعام حاضر کنی که با هم بخوریم و زود بیا و معطل نکن که من مشتاق تو هستم.
🔸آن مرد چون کثرت رغبت آن زن را به خود دید، مطمئن شد و او را در خانه گذاشت و برای تهیه عطر و طعام بیرون رفت. چون آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت، آن زن از خانه بیرون رفت و خود را خلاص کرد و هنگامیکه مرد به خانه برگشت، زن را ندید و جز حسرت چیزی عاید او نشد، الحال که آن مرد در حال احتضار است در فکر آن زن افتاده و قصهی آن روز را در شعر، عوض از کلمه شهادتین میخواند.
🌼سپس مرحوم #شیخ_عباس_قمی میگوید: ای برادر! تأمل کن در این حکایت. ببین #اراده یک گناه از این مرد چگونه او را منع کرد از اقرار به شهادت در وقت مردن، با آنکه از او چیزی صادر نشد، جز آنکه آن زن را داخل خانه خود نمود و قصد زنا داشت، بدون آنکه زنایی از او صادر شود و از این نحو حکایات بسیار است.
#کتاب_آفات_الطلاب ؛ صفحه 23-21.
#طلبه_تراز_انقلاب_اسلامی
.