هدایت شده از ندای تهذیب
986K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
شستشوی روح از گناه با توبه / سخنرانی: آیت الله علی مشکینی
از طلبگی تا الآن که سنی از من گذشته با خود عهد کرده ام که هرچه خواستم به مردم بگویم، اول خودم عمل کنم و بعد آن را به مردم بگویم. حالا چقدر موفق بوده ام به انجام این وظیفه... ولی تقوا را فراموش نکنید و از گناهان پرهیز کنید.
خیلی گناه برای انسان ناراحت کننده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «خوشا به حال کسانی که وقتی در روز قیامت نامه عملش را می خواند و گناهانش را می بیند، دنبال هر گناه استغفاری مشاهده کند.»
#اخلاق
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.com
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
در راه عبودیت / #آیت_الله_حق_شناس
امیر المؤمنین (ع) در خصوص عبودیت میفرمایند: «إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا». حضرت موسی (ع) میفرمایند که خدایا من چیزی دارم که در خزینه تو نیست و تو با همه جلال و بزرگیات نداری و آن دارایی خدایی همچون توست که مثلش وجود ندارد.
دو محبت در یک دل نمیگنجد. قلب شما منظر اله است. حضرت حق (جل جلاله) خطاب به حضرت داود (ع) میفرمایند که محبتم را حرام کردم بر قلبی که غیر از من محبت دیگری را داشته باشد و محبت من شامل حالش نمی شود. پس یکی از موانع رسیدن به حضرت حق حب غیر است.
خدایا حب خودت و حب کسی که تو را دوست دارد و حب کسی که تو او را دوست داری را به ما روزی کن. البته توجه شود که این محبتها در طول هم هستند.
@tahziby
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»» راه درمان انحرافات اخلاقی🌷
در اینجا ذکر دو نکته کمال لزوم را دارد:
نکته اول: همیشه با کسانی که گرفتار انحرافات اخلاقی هستند، معامله یک بیمار باید کرد، زیرا انحرافات اخلاقی همانطور که اشاره شد در حقیقت یک نوع بیماری روحی است که گاهی منشأ بیماریهای جسمی هم می شود و یا بعکس گاهی از بیماریهای جسمی سرچشمه می گیرد.
بنابراین باید همان اصولی را که در درمان بیماریهای جسمی رعایت می کنیم در این قسمت نیز رعایت نماییم.
نکته دوم: در درمان بیماریها، همیشه سه اصل را در نظر می گیریم:
1- تشخیص نوع بیماری.
2- تشخیص عوامل پیدایش بیماری.
3- راه درمان بیماری.
برای تشخیص نوع بیماری غالباً از علایم و آثار آن استفاده می شود، البته این موضوع در بیماریهای جسمی نسبتاً کار آسانی است- مخصوصاً با وسایل و امکانات فعلی- ولی در مسائل اخلاقی موضوع فوق العاده پیچیده ای است، زیرا بسیار می شود که انحرافات اخلاقی تظاهرات و علایم مشابهی دارند، یا تظاهراتی که معلول آمیختن چند نوع از بیماریهای اخلاقی است دیده می شود که تشخیص آن مشکل می گردد، و لذا عالم اخلاق و طبیب روح برای درمان خود یا دیگران باید این علم را با حوصله و دقت بررسی کند.
و برای تشخیص عوامل پیدایش بیماری باید معمولًا سابقه زندگی شخص منحرف- مخصوصاً سوابق دوران کودکی که زیربنای شخصیت انسان را تشکیل می دهد- و همچنین محیط خانوادگی و اجتماعی و شغل و کار و منطقه جغرافیایی او را کاملًا بررسی کرده و عواملی که باعث بروز این بیماری اخلاقی شده است بدست آورد، حتی عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت، زیرا اخلاق بد (مانند بیماریهای جسمی) گاهی جنبه موروثی دارد.
و برای درمان مفاسد اخلاقی باید توجه داشت که اگر آنها به صورت مزمن درآمده و مدتها از عمر آنها گذشته باشد، باید با صبر و حوصله و دقت و مراقبت به درمان آن پرداخت و از طول مدت هرگز نباید خسته شد، ولی اگر یک حالت سطحی و عارضی باشد در مدت کوتاهتری درمان پذیر خواهد بود.
به همین دلیل اصلاح مفاسد اخلاقی جوانان و کودکان به مراتب آسانتر از اصلاح بزرگسالان است، زیرا دسته اول هم زود آلوده می شوند و هم زود درمان می پذیرند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«عَلَیْکَ بِالْاحْداثِ فَانَّهُمْ اسْرَعُ الی کُلِّ خَیْرٍ»(حرّ عاملی، وسائل الشیعه 11/ 447)
به جوانان توجه کن که برای پذیرش سریع هر نیکی آماده اند.
@tahziby
هدایت شده از ندای تهذیب
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
سخنران: آیت الله علی مشکینی
"طهارت"
در کتب فقهی و کلامی بحث مبسوطی را علما مطرح کردهاند و آن بحث طهارت از نجاست و پلیدیهاست. در کتب فقهی در تعریف "تطهیر" میگویند: "پاکیزگی بدن و لباس را از نجاسات". گاهی تعبیر تطهیر روح از آلودگیها به وسیله غسل و وضو مطرح میشود و گاهی تعبیر تطهیر روح از گناهان مطرح میشود. همچنین تعبیر تطهیر نفس از رذائل اخلاق آمده است.
طهارت در اسلام بسیار مطلوب و مورد اهمیت است و شقوق و اقسام زیادی دارد که هریک در کتابی یا فصلی از کتابی مطرح شده است. تطهیر لباس و بدن بسیار مهم است ولی موضوع بحث ما نمیباشد و شاید هم "النظافه من الایمان" هم مربوط به این مرحله باشد. روح یک پلیدی مختصری به واسطه خواب و سایر حدثها پیدا میکند که با وضو و اقامه نماز در حضور الله به آن طهارت اولیه میرسد.
#ندای_تهذیب
🌹 @nedaye_tahzib
☘️ tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
شماره ۱4
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»» اثر انزوا و گوشه گیری در اخلاق🌷
زیانهای گوشه گیری و انزوا/ قسمت دوم👇👇👇
در برابر منافع و فوایدی که در بالا برای عزلت و انزوا ذکر گردید زیانهای متعددی در تنهایی و فواید زیادی در معاشرت است که آنها را می توان دلایل برتری و فضیلت معاشرت شمرد:
1- نخستین چیزی که اهمیت و ارزش معاشرت را روشن می سازد این است که کسب غالب ملکات فاضله اخلاقی تنها در اجتماع میسر است و در تنهایی ممکن نیست، زیرا بیشتر این ملکات مربوط به طرز روابط با یکدیگر می باشد. تواضع و فروتنی و محبت و ایثار و عفو و گذشت و سخاوت و بردباری و کظم غیظ و عاطفه و ترحم و تملک نفس و... در چگونگی روابط و مناسبات انسانها پیدا می شود و برای کسب این فضائل حتماً باید در دل اجتماع زندگی نمود.
از این گذشته سلامتی از مفاسد اخلاقی از قبیل حسد، تکبر، دروغ، غیبت و... بواسطه انزوا و گوشه گیری، در حقیقت فضیلت و افتخار نیست؛
بلکه از قبیل «منتفی به انتفاء موضوع» است و درست به این می ماند که شخصی برای رهایی از آلودگی به اعمال منافی عفت خود را با وسایلی محروم سازد، گرچه چنین شخصی از این آلودگی محفوظ می ماند ولی این نوع پاکدامنی فضیلت نیست بلکه سلامت است. فضیلت این است که انسان در اجتماع زندگی کند و در لحظات حساس یوسف وار تا لب پرتگاه برود و تسلط خود را بر نفس خویش حفظ نماید و بازگردد (البته نه اینکه انسان عمداً و با دست خویش چنین صحنه هایی را ایجاد نماید).
بنابراین برای کسب ملکات فاضله که مقیاس ارزشهای انسانی محسوب می شوند راهی جز این نیست که در اجتماع زندگی کنیم و با مردم معاشرت داشته باشیم.
و به عبارت دیگر این صفات برجسته از طریق مبارزه با شهوات و عوامل فساد بدست می آید، همانطور که استحکام و قدرت چوبهای جنگلی بواسطه پرورش در میان طوفانهای سخت حوادث است و اگر در گوشه انزوا و در محیطی دربسته و محدود پرورش یابند آن استحکام را از دست می دهند، همچنین افراد منزوی و گوشه گیر قدرتهای روحی و اخلاقی خود را تدریجاً از دست خواهند داد. شاید حدیث زیر نیز اشاره به همین حقیقت باشد:
در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یکی از مسلمانان برای عبادت به کوهی رفته و از مردم کناره گیری نموده بود، وی را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آوردند حضرت به او فرمود:
«لا تَفْعَلْ انْتَ وَلا احَدٌ مِنْکُمْ، لَصَبْرُ احَدِکُمْ فِی بَعْضِ مَواطِنِ الْاسْلامِ خَیْرٌ مِنْ عِبادَهِ احَدِکُمْ ارْبَعِینَ عاماً»(فیض کاشانی، محجّه البیضاء 4/ 7.)
نه تو و نه هیچ یک از مسلمانان چنین نکنید، چه اینکه صبر و استقامت یکی از شما در یکی از محیطهای اسلامی بهتر از چهل سال عبادت است.
از این سخن پاسخ استدلال اول طرفداران انزوا روشن گردید.
ادامه دارد...
#زندگی_در_پرتو_اخلاق
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.ir
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
شماره ۱7
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»» اثر انزوا و گوشه گیری در اخلاق🌷
موارد استثنایی که انزوا در آن جایز است👇👇👇
در اینجا ذکر یک نکته لازم به نظر می رسد و آن اینکه: با اینکه اساس زندگی هر انسانی باید بر پایه معاشرت و آمیزش با مردم باشد ولی باز موارد استثنایی پیش می آید که در آن چاره ای جز انزوا و قطع معاشرت یا لااقل تقلیل معاشرت نیست و آن در صورتی است که انسان در محیطهای بسیار مسموم و فاسدی قرار گیرد که از معاشرت در آن چیزی جز انحراف و آلودگی عاید او نشود؛ البته از چنین اجتماع و چنین محیطی باید دوری کرد همانطور که از یک اجتماع آلوده به بیماریهای واگیردار دوری می کنیم.
اعتزال و کناره گیری ابراهیم علیه السلام یا اصحاب کهف نیز از این قبیل موارد بوده است.
گفتار امام صادق علیه السلام به سفیان ثوری نیز اشاره به همین حقیقت است، آنجا که فرمود:
«فَسَدَ الزَّمانُ وَتَغَیَّرَ الْاخْوانُ فَرَأَیْتُ الْانْفِرادَ اسْکَنَ لِلْفُؤادِ»(مجلسی، بحار الانوار 47/ 60.)
زمانه فاسد شده و دوستان دگرگون شده اند، لذا گوشه گیری را آرامبخش تر دیدم.
و از اینجا پاسخ بسیاری از دلایل طرفداران انزوا روشن می گردد.
همچنین در مواردی که انسان دارای سوءخلق باشد که قادر به ترک آن نیست عزلت او برای حفظ مردم از سوءخلق خود، پسندیده است. حدیث
«رجل معتزل فی شعب من الشعاب...»
که در ادله طرفداران انزوا نقل کردیم شاید اشاره به همین گونه افراد باشد.
نکته دیگری که ذکر آن لازم است اینکه: انسان در عین معاشرت با مردم باید بعضی از ساعات شب و روز را در حال انزوا و تنهایی بسر برد تا در این ساعات بتواند به فکر و مطالعه عمیق بپردازد و فراغت برای عبادت و توجه مخصوص و خالی از هرگونه شک و ریا نسبت به خداوند حاصل نماید، بسیاری از بزرگان در برنامه زندگی روزانه چنین ساعاتی را داشته اند و ممکن است قسمتی از روایات عزلت نیز اشاره به همین معنی بوده باشد.
بنابراین نخستین اصل در زندگی انسان معاشرت است، و انزوا و عزلت موارد خاصی دارد.
ادامه دارد...
#زندگی_در_پرتو_اخلاق
#ندای_تهذیب
🌻 @nedaye_tahzib
🌿 tahzib-howzeh.ir
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»»
شماره 25🌷
👇👇👇راستی بارزترین نشانه شخصیت (قسمت دوم)👇👇👇
◀️ دروغ با ايمان سازگار نيست
از احاديث مختلفى برمى آيد كه دروغ با ايمان سازگار نيست و دروغگويى نشانه يك نوع بى ايمانى است.
اين احاديث همه از قرآن مجيد الهام مى گيرد آنجا كه مى فرمايد:
(انَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَاولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ) [۱]
تنها كسانى دروغ مى بندند كه به آيات خدا ايمان ندارند؛ (آرى) دروغگويان واقعى آنها هستند.
ممكن است مراد از
«يفتري الكذب»
تعمد در كذب بوده باشد.
و اينك قسمتى از اخبار:
۱- «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم: يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَباناً؟ قالَ: نَعَمْ. قِيلَ:
وَيَكُونُ بَخِيلًا؟ قالَ: نَعَمْ. قِيلَ: وَيَكُونُ كَذّاباً؟ قالَ: لا» [۲]
از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پرسيدند: آيا آدم با ايمان ممكن است ترسو باشد؟ فرمود:
آرى. پرسيدند: آيا ممكن است بخيل باشد؟ فرمود: آرى. پرسيدند: آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه.
۲- «قالَ امِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْايمانِ حَتّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ» [۱]
امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: انسان طعم ايمان را نمى چشد تا دروغ را- اعم از جدّى و شوخى- ترك كند.
۳- «عنه عليه السلام: جانِبُوا الْكَذِبَ فَانَّهُ مُجانِبُ الْايمانِ» [۲]
از دروغ دورى كنيد كه با ايمان سازگار نيست.
از اين اخبار بخوبى برمى آيد كه افراد با ايمان از دروغ اجتناب مى كنند و ايمان و دروغ يك جا جمع نمى گردد.
بعيد نيست نكته مطلب علاوه بر تيرگى خاصى كه دروغ در قلب انسان ايجاد مى كند اين باشد كه افراد دروغگو روى حساب «مقايسه» به خود، دعوت انبياء را به آسانى باور نمى كنند، آنها چون خودشان در مسايل كوچك زندگى دروغ مى گويند نمى توانند باور كنند كه پيامبران در چنان مسايل مهمى حقيقتاً راست مى گويند، ممكن است چنين كسانى در صف افراد با ايمان باشند ولى اگر اعماق قلب آنها را جستجو و كاوش كنيم خواهيم ديد خالى از شك و ترديد نيست، البته اين درباره افرادى است كه دروغ بر وجود آنها سايه افكنده و به تعبير حديث «كذّاب» مى باشند.
عكس اين مطلب نيز صادق است، يعنى افراد راستگو غالباً زود باور هستند چون خودشان اهل صدق و راستى مى باشند و هر سخنى را مى شنوند به طبع اولى خود باور مى كنند و به اصطلاح «اذُن» هستند مگر اينكه به آنها تذكر داده شود.
افراد دروغگو بدبينى و سوء ظن خاصى نسبت به همه كس و همه چيز دارند، همه چيز را قلابى، نادرست، يا لا اقل مشكوك مى پندارند، چنين افرادى چگونه ممكن است ايمان محكم و خالى از هرگونه شك و ترديد به آن همه گفته هاى انبياء پيدا كنند، لذا در تاريخ مى بينيم كه افراد منافق و منحرف و كذّاب غالباً به پيغمبران خدا نسبت دروغگويى مى دادند.
موضوع مقايسه به خود يكى از حالات روانى انسان است كه مى تواند كليد حل بسيارى از مشكلات گردد، بسيار ديده شده كه افراد جانى يا دزد و خائن با حركات غير عادى خود ديگران را با خبر مى سازند. چون خودشان از وضع خود باخبرند درباره ديگران نيز چنين فكر مى كنند و لذا مى كوشند خود را مخفى نمايند و با همين حركات غير عادى نظر ديگران را به خود جلب مى نمايند.
----------
[۱]: سوره نحل (۱۶) آيه ۱۰۵.
[۲]: مجلسى، بحار الانوار ۷۲/ ۲۶۲.
[۱]: مجلسى، بحار الانوار ۷۲/ ۲۴۹.
[۲]: همان مدرك، جلد ۷۸، صفحه ۹.
ادامه دارد...
به #ندای_تهذیب بپیوندید:
🌸 @nedaye_tahzib
🌾 tahzib-howzeh.ir
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»»
شماره 27🌷
👇👇👇
👈 سرچشمه دروغ 👉
دروغ معمولًا از یکی از نقاط ضعف روحی سرچشمه می گیرد:
گاهی انسان بخاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعیت و مقام، دروغ می گوید.
زمانی بخاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و شهوات دیگری زبان به دروغ می گشاید و از این وسیله نامشروع برای تأمین مقصود خود کمک می گیرد.
گاهی تعصبهای شدید وحب و بغضهای افراطی سبب می شود که انسان به نفع کسی که مورد علاقه اوست یا به زیان کسی که مورد نفرت و کینه او می باشد بر خلاف واقع سخن بگوید.
زمانی برای آنکه خود را بیش از آنچه هست بنمایاند و اظهار علم و اطلاع کند در مسائل مختلف علمی و تاریخی و امثال آن دروغ می گوید.
ولی در حقیقت تمام این صفات رذیله که ریشه صفت دروغ را تشکیل می دهند از کمبود شخصیت و ناتوانی روح و ضعف ایمان ناشی می گردد.
کسانی که به شخصیت خود مؤمن نیستند و دارای روحی ناتوان و زبون می باشند برای نیل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزویر و تقلب و خیانت متوسل می گردند، بعکس افراد توانا و با شخصیت تکیه بر شخصیت و توانایی خویش می کنند و پیروزی خود را در آنها می جویند.
همچنین کسانی که ایمان کامل به قدرت لایزال الهی دارند و سرچشمه تمام برکات و پیروزیها و موفقیتها را در گرو اراده نافذ او می دانند، قدرت او را مافوق همه قدرتها و حمایت او را بالاترین حمایتها شناخته اند، دلیلی ندارد که برای نیل به منفعت یا دفع ضرری متوسل به خلاف واقع گردند و دروغ پردازی کنند.
و گاهی نیز بخاطر عدم توجه به مضارّ دروغ و اهمیت راستگویی، یا آلودگی محیط خانوادگی، یا محیط اجتماع و معاشرین، این رذیله خطرناک در انسان ریشه می دواند.
یکی دیگر از عوامل مهم دروغگویی احساس کمبود شخصیت و عقده حقارت است. کسانی که گرفتار چنین عقده ای هستند سعی می کنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتی که در خود احساس می نمایند جبران کنند.
#اخلاق
#دروغ
ادامه دارد...
✅ به #ندای_تهذیب بپیوندید:
🌹کانال ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»»
شماره 34🌷
👇👇👇
👈 غیبت 👉
◀️ مفاسد اجتماعی و فردی غیبت
غیبت از نظر اجتماعی مفاسد بزرگی به بار می آورد:
1- اگر غیبت در اجتماع توسعه یابد یکی از بزرگترین سرمایه های اجتماعی را که همان روح اخوّت و اتحاد و صمیمیت است بر باد می دهد و پایه های حسن ظن و اعتماد عمومی را که نخستین شرط همکاریهای اجتماعی است متزلزل می سازد.
زیرا توسعه غیبت سبب می شود که مردم از نقاط ضعف پنهانی یکدیگر آگاه شوند و از آنجا که غالب افراد خالی از نقاط ضعف نیستند با آگاهی از این نقاط ضعف، سوء ظن بر اجتماع سایه می افکند و بر اثر همین بدبینی و سوء ظن روح همکاری و معاونت از بین می رود و تمام برکاتی که از این رهگذر عاید اجتماع می گردد سلب خواهد شد و عملًا افراد در «انزوای اجتماعی» قرار می گیرند.
روایت
«لا تَحاسَدُوا وَلا تَباغَضُوا وَلا یَغْتَب بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَکُونُوا عِبادَ اللَّهِ اخْواناً»
که قبلًا گذشت ممکن است اشاره به همین نکته باشد.
2- غیبت در بسیاری از موارد موجب دامن زدن به آتش فتنه و گسترش عداوت و کینه در میان افراد می گردد، زیرا عیوب پنهانی افراد ممکن است تماس با حقوق دیگران داشته باشد و یا لا اقل دستاویزی به دست افراد ماجراجو برای انتقام گرفتن و بر باد دادن حیثیت یکدیگر بدهد و همین امر موجب ایجاد خصومت یا تشدید آن می گردد.
3- غیبت از شخصیت و احترام افراد می کاهد و با از میان رفتن احترام و شخصیت آنها وحشت و احتراز آنان از گناه کم می شود زیرا بسیاری از مردم برای حفظ آبرو و حیثیت خود دست به کارهای ناروایی نمی زنند و یا اگر دست می زنند بطور مخفیانه است، اما هنگامی که بر اثر غیبت عیب و گناه آنها آشکار شد دیگر دلیلی ندارد که از آن پروایی داشته باشند و به این ترتیب غیبت عامل مؤثری برای کم شدن «ملاحظات اجتماعی» و توسعه فساد خواهد بود.
4- غیبت از نظر اقتصادی نیز زیانهای غیر قابل جبرانی برای اجتماع در بر خواهد داشت، زیرا اعتبار افراد و اعتماد مردم به یکدیگر از نظر اقتصادی بیش از سرمایه های اجتماعی مالی در پیشبرد اجتماع مؤثر است و بدون آن فعالیت سرمایه های عادی بسیار کم خواهد شد و بصورت راکد یا نیمه راکد درمی آید...
📍 اثرات سوء غیبت از نظر فردی:
اما از نظر فردی، غیبت یک ظلم و تجاوز آشکار به حقوق دیگران محسوب می گردد و تمام نقائص اخلاقی و انسانی که در یک فرد بر اثر ظلم به دیگری پیدا می شود بر اثر غیبت وجود خواهد یافت، بعلاوه چون غیبت از یک سلسله انگیزه های زشت اخلاقی سرچشمه می گیرد، تکرار آن موجب تقویت و تحکیم آن صفات مذموم در انسان می گردد.
به این ترتیب غیبت هم فرد را از نظر ارزشهای انسانی تنزل می دهد و هم پایه های اجتماعی را سست و متزلزل می سازد
#اخلاق
#غیبت
ادامه دارد...
✅ به #ندای_تهذیب بپیوندید:
🌹کانال ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
هدایت شده از ندای تهذیب
#چهار_شنبه_های_اخلاقی
🌷زندگی در پرتو اخلاق »»»»
شماره 35🌷
👇👇👇
👈 غیبت 👉
◀️ حدود و کیفیات غیبت (قسمت اول)
1- انواع غیبت
گرچه در بدو امر چنین به نظر می رسد که غیبت همان ذکر عیوب پنهانی دیگران با زبان است، ولی با در نظر گرفتن ملاک اصلی آن روشن می شود که مفهوم غیبت از نظر علم اخلاق یک مفهوم عام و وسیع است که شامل ابراز این معنی با هر وسیله، اعم از گفتن، نوشتن، اشاره و یا تقلید درآوردن می گردد.
از اینجا روشن می شود که باید در نقّادی از افکار دیگران در نوشته ها طوری بحث شود که مصداق غیبت نباشد چه بسا هنگام خرده گیری و اشکال بر کلام دیگری تعبیراتی می شود که مصداق روشن غیبت، یا مذمت، یا استهزاء و یا توهین و تحقیر است، مثل اینکه گفته شود فلان مطلب «ضروری البطلان» یا «خنده آور» یا «کودکانه» یا «غیر عاقلانه» است مگر اینکه صاحب آن نظر معلوم نباشد و یا غیبت و تحقیر او مجاز باشد.
همچنین گاه می شود که انسان سخنی را با کنایه می گوید اما قراینی در کار است که منظور را طرف می فهمد، این نیز جزء مصادیق غیبت است، مثل اینکه بگوید: امروز در مجلس بحث کسی بودم که چنین می گفت در حالی که شنونده می داند در کدام مجلس بوده است.
2- غیبتهای آمیخته با گناه دیگر
گاه می شود که این عمل مذموم با اعمال مذموم دیگر آمیخته می شود و قیافه خود را بکلی از دست می دهد و یا در صورت یک عمل خداپسندانه جلوه می کند.
مثلًا بعضی افراد بعنوان گریز از غیبت می گویند: «می ترسم توضیح بدهم غیبت شود»! یا از این بالاتر می گویند: «افسوس که شرع زبان ما را بسته است»! یا اینکه «شرع اجازه نمی دهد وگرنه گفتنیها را می گفتم»!
اینگونه افراد نه فقط تلویحاً مرتکب غیبت می شوند، بلکه بواسطه مبهم گذاردن موضوع، سوء ظن مخاطب را نسبت به همه چیز، درباره شخص مورد نظر برمی انگیزند، و ای بسا موضوع را خیلی بزرگتر از آنچه هست نشان دهند علاوه بر همه اینها مرتکب «ریاکاری» نیز شده اند، و به این ترتیب دو عمل زشت را بطور خطرناکی به هم می آمیزند.
یا اینکه در لباس دلسوزی می گویند: «بیچاره فلان کس پایش لغزید و مرتکب فلان گناه شد، خدا او را بیامرزد»!
در این مورد نیز «ریا» و «غیبت» با هم آمیخته شده است.
یا اینکه در مقام «خودنمایی» می گوید: «الحمد للَّه که من مبتلا به شراب و مواد مخدر و... مانند فلان کس نشدم، راستی اگر خدا انسان را حفظ نکند کار مشکل می شود، دام سخت است مگر یار شود لطف خدا...!».
و به این ترتیب «غیبت» و «ریا» و «خودستایی» را یکجا مرتکب می شود!
یا اینکه می گوید: «من تمام این مطالب را جلو خودش هم گفته ام و یا خواهم گفت»!
و به این ترتیب راه «حمل به صحت» را نیز می بندد و غیبت خود را با این «استدلال واهی»- که هیچگونه تأثیری در ماهیت غیبت ندارد- مؤکدتر و غلیظتر می سازد.
#اخلاق
#غیبت
ادامه دارد...
✅ به #ندای_تهذیب بپیوندید:
🌹کانال ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9