eitaa logo
تهذیب حوزه علمیه آیت الله ایروانی(ره)
236 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
33 فایل
رهبر حکیم انقلاب: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌‌‌اید، همان‌‌‌جا را "مرکز دنیا" بدانید و آگاه باشید که همه‌‌‌ی کارها به شما متوجه است
مشاهده در ایتا
دانلود
این‌بار هم مثل خیلی وقت‌های دیگر پول داد و گفت: روضه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بخوان. دل به دریا زدم و پرسیدم: شما هربار می‌گویید روضه حضرت زینب بخوان، چی هست این روضه...؟ فرمود: به برکت این توسل، خیلی‌ها حوائجشان را گرفتند. 📚 ردپای سپید، ص ۴۷ @Thowzehiravani
🔻 بالاتر از سیر و سلوک... ✅مرحوم ره: 🔸وقتی آیت‌الله خوئی شنیدند که آقا به منزل ما می‌آیند، برای دیدار ایشان تشریف آوردند تا به اصطلاح دید دیگری (از نظر معنوی) به ایشان کنند. 🔹آقا شیخ محمود تأخیر کردند و آقای منتظر نشستند، تا اینکه تشریف آوردند. آقای خوئی فرمودند: من دلم می‌خواست مقداری از آقا اصفهانی تعریف کنید، تا وقتی ما می‌خواهیم برای اثبات دلیل بیاوریم، تنها از آیات و روایات استفاده نکنیم بلکه از حالات یک شخص هم در این مورد استفاده کنیم. 🔸آقا شیخ محمود فرمودند: آقا شیخ حسنعلی داشت (یعنی مختصری از مطالب و عوالم را داشتند)، و اگر شما به همین کارتان () توجه کنید، بیشتر می‌توانید به اسلام خدمت کنید، تازه آقا شیخ حسنعلی یکی از شماها بود. منظورشان آقای بود. 📚به نقل از سایت تبیان 🆔 @tahzibiravane
🔻هر چه هست همین‌جاست... ✅ یکی از اساتید حوزه به نقل از مرحوم فرمودند: 🔸اوائل دوستی داشتیم که درسهای حوزه را با هم بحث می‌کردیم. یک روز به من گفت: حقیقتش را بخواهی من از ماندن در حوزه و زده شده‌ام، می‌خواهم بروم بیرون کار کنم؛ اینجا ماندن ندارد. 🔹گفتم کجا می‌خواهی بروی؟ گفت: می‌روم می‌شوم و یا کار دیگری پیدا می‌کنم. 🔸چندی از این واقعه گذشت. در همان روزها در روز جمعه‌ای همراه با هم‌مباحثم به منزل رحمه‌الله رفتیم؛ به محض نشستن فرمودند: آقا این (ع) و قال الباقر(ع)ها را نگیرید فکر نکنید اگر رفتید دبیر شدید آنجا هست؟! نه آقاجان هرچه هست، همین جاست. 🆔 @tahzibiravane
🔻 بچه‌ها چه گناهی دارند ...؟! 🎤 رحمه‌الله: 🔸در تهران استاد روحانی‌ای بود که را تدریس می‌کرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً دیده می‌شود. 🔹روزی چاقوی استاد (برای تیز کردن قلم) گم می‌شود، هر چه می‌گردد آن را پیدا نمی‌کند، نسبت به بچه‌ها و خانواده می‌شود ... 🔸روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد می‌گوید: آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته‌اید. بچه ها چه گناهی دارند! آقا تعجب می‌کند؛ یقین می‌کند که او با () سر و کار دارد. 🔹روزی بعد از درس به او می‌گوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا (عج) مشرف می‌شويد؟ 🔸استاد اصرار می‌کند و شاگرد ناچار می‌شود جریان خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می‌گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می‌دانند چند دقیقه‌ای اجازه تشرف به حقیر بدهند. 🔹مدتی می‌گذرد و آقای طلبه چیزی نمی‌گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، باشد جرأت نمی‌کند از او سؤال کند ... روزی به وی می‌گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ خجالت نکش آنچه فرموده‌اند به حقیر بگویید. 🔸آن طلبه با نهایت ناراحتی می‌گوید: آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما نفس کنید من خودم نزد شما می‌آیم. 📚سایت تبیان؛ ۱۳۸۹/۰۲/۲۶ 🆔 @tahzibiravane