❁❥༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅..✍┄
🌻خاطره ابوریحان بیرونی از اولین روز مدرسه📚
مادرم مهرانه، پس از آن که بهترین لباس را بر من پوشاند، مرا از زیر قرآن گذراند و بدرقه ام کرد. پدرم، استاد احمد اختر شناس، دست مرا گرفت و به سوی مکتب برد. در طول راه، آداب رو به رو شدن با معلم را به من آموخت. مکتب دار که پدرم را می شناخت، با شنیدن صدای پدرم، از جای برخاست، پیش آمد و با او احوال پرسی کرد. من دست مکتب دار را بوسیدم و او صورت مرا بوسید و جایی در کنار خود برای تشکچه ی من معین کرد. آن روز و آن نگاه های پر مهر معلم، هیچ گاه از نظرم دور نمی شود. همیشه هنگام نماز، برای چند کس دعا می کنم که یکی از آنان، نخستین آموزگارم در این مکتب است. درس او زمزمه ی محبت بود. گرچه دیری نپایید، اما اثرش عمیق و ماندگار بود. یک سال در آن مکتب بودم و در آن جا شوق یادگیری من بیش تر شد
#ابوریحان_بیرونی
❁❥༺◍⃟჻ᭂتجربه های من◍⃟჻ᭂ❥