eitaa logo
تَکــــاوَر مِدیـــا
149 دنبال‌کننده
611 عکس
241 ویدیو
2 فایل
بـــــسـم رب الــعــشــق♥️ پاتوق عاشــقان ســر ســخـت نـظام♥️ 🇮🇷جمــهورے اسـلامے ایــران🇮🇷 📞 بیـســیـم چـے کــانــال : @Sarbaze_vatann
مشاهده در ایتا
دانلود
"أعان الله قلباً تمنى ما ليس مكتوباً له" ‏خدا یاری‌ کند قلبی را که در آرزوی چیزی‌ست که تقدیرش نیست💔! ♡🚩 ♡ تکاور مدیا ♡ 🚩 ــــــــــــ🍀ــــ•🌼•ـــ🍀ـــــــــــ از کانال ما حمایت کنید 🌺🌺 ⚔️✧๛تَـکـاوَر مـِـدیـا ๛✧⚔️ @takavarmedia313
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختࢪها‌هم‌شهید‌میشوند:))💔! 🚩 ♡ تکاور مدیا ♡ 🚩 ــــــــــــ🍀ــــ•🌼•ـــ🍀ـــــــــــ از کانال ما حمایت کنید 🌺🌺 ⚔️✧๛تَـکـاوَر مـِـدیـا ๛✧⚔️ @takavarmedia313
در شب قدر چه گفتی تو به هنگام دعا... ثبت شد نام بلند تو میان شهدا 💔 التماس دعای شهادت در شب قدر ♥️ "🚩 ♡ تکاور مدیا ♡ 🚩 ــــــــــــ🍀ــــ•🌼•ـــ🍀ـــــــــــ از کانال ما حمایت کنید 🌺🌺 ⚔️✧๛تَـکـاوَر مـِـدیـا ๛✧⚔️ @takavarmedia313
⊰[•🌷•]⊱ • • 「خاطره ای از هم باشگاهی : در باشگاه کشتی بودیم، آماده شدیم برای تمرین. ابراهیم وارد شد و چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابرام جون! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! تو راه که میومدی دوتا دختر پشت سرت بودند، مرتب داشتند از تو حرف می‌زدند. شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دستت گرفتی، کاملا مشخصه ورزشکاری." به ابراهیم نگاهی کردم........... رفته بود توی فکر......... خیلی ناراحت شده بود......... انگار توقع چنین چیزی رو نداشت........... جلسه بعدی که ابراهیم رو دیدم خنده ام گرفت! پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد، به جای ساک ورزشی لباس هاش رو ریخته بود داخل کیسه پلاستیکی. از اون روز به بعد همیشه اینطوری باشگاه میومد. بچه ها میگفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی!!! ما باشگاه میایم که هیکل ورزشی پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرمت، آخه این چه لباس هاییه میپوشی؟!!! ابراهیم به حرف اونها گوش نمیداد به دوستاش هم توصیه میکرد که اگه ورزش برای خدا باشه میشه عبادت............ 🌱」 "🚩 ♡ تکاور مدیا ♡ 🚩 ــــــــــــ🍀ــــ•🌼•ـــ🍀ـــــــــــ از کانال ما حمایت کنید 🌺🌺 ⚔️✧๛تَـکـاوَر مـِـدیـا ๛✧⚔️ @takavarmedia313
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بشم توسوریه.... "🚩 ♡ تکاور مدیا ♡ 🚩 ـــــ🍀ــــ•🌼•ـــ🍀ــــ از کانال ما حمایت کنید 🌺🌺 ⚔️✧๛تَـکـاوَر مـِـدیـا ๛✧⚔️ @takavarmedia313
خدارحم‌کند‌‌به‌قلب‌ودلی‌که؛ درآرزویِ‌چیزیست.. ‌که‌تقدیرش‌نیست!(:🚶🏿‍♂ از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
می‌گویند‌شهیدحساب‌می‌شوی..! اگرمیخِ‌گناه‌برقلبت‌نَڪوبی.. -شهداخوب‌طبیبانےاند.. به‌آنها‌توسل‌ڪُن.. تااِلتیام‌ْبخشندبالْهاےسوخته‌ات‌را..🕊 -مثل‌شهید‌باش‌زمینے‌اماازجنس‌ِآسمان💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
فرق‌است‌میان‌آن‌کس‌ که‌درانتظارِشھادت‌ است‌ وکسی‌که‌شھادت‌.... درانتظارِاوست! :) از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
- وشھادت‌پایان‌کسانیست‌که... دراین‌روزگارگوششان‌غباردنیا‌نگرفته ‌باشد'' وصدا؎آسمان‌رابشنوند!! از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
. خسته ام ای رفیق! گرفته است هوای زمین ... دستم را بگیر و مراهم ببر ... با خودت. ؛ تا آسمان :) من جنس بُنجلم بپذیر این خراب را ..(: از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
چند‌‌شب‌پیش..یه‌چےیہجا‌خوندم.. هنوزم‌پریشونم🖐🏻🚶🏻‍♂️- نوشته‌بود: ... یہ‌شب‌خواب‌شهیدرومیبینہ...🌱 بهش‌میگہ: +روح‌الله‌ازاونورچہ‌خبر!؟ شهید‌میگہ: _خبراےخوب... تاسال‌۱۴۰۰ ظهور‌انقدر‌نزدیڪ‌میشہ‌ڪہ‌ دیگہ‌نمیگین‌آقا‌ڪدوم‌جمعہ‌میاد؟ میگین‌آقا‌چند‌ساعت‌دیگہ‌میاد...🌿 💕 خلاصہ‌ڪہ: اگه‌مجازےنمیذاره‌خودسازےڪنے... یہ‌مدت‌نباش‌اصلا! هرچیزےڪہتورو‌از‌مولات‌دورمیکنہ‌دورشـ‌کن! از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313
{🖤🥀} خاطرات شهدا يکي از مسئولين کاروان شهدا مي‌گفت: پيکر شهدا رو واسه تشييع مي‌بردن... نزديک خرم آباد ديدم جلو يکي از تريلي ها شلوغ شده اومدم جلو ديدم... يه دختر 14،15 ساله جلو تريلي دراز کشيده، گفتم: چي شده گفتن: هيچي اين دختره اسم باباشو رو اين تابوت ها ديده گفته تا بابامو نبينم نميذارم رد شيد بهش گفتم : صبر کن دو روز ديگه مي‌رسه تهران معراج شهدا، برميگردوننشون... گفت: نه من حاليم نميشه، من به دنيا نيومده بودم بابام شهيد شده،بايد بابامو ببينم تابوت هارو گذاشتم زمين پرچمو باز کردم يه کفن کوچولو درآوردم سه چهارتا تيکه استخوان دادم هي ميماليد به چشماش، هي مي‌گفت بابا،بابا... ديدم اين دختر داره جون ميده گفتم: ديگه بسه عزيزم بذار برسونيم گفت: تورو خدا بذار يه خواهش بکنم؟ گفتم: بگو گفت: حالا که ميخوايد ببريد به من بگيد استخوان دست بابام کدومه؟ همه مات و مبهوت مونده بودن که ميخواد چيکار کنه اين دختر اما... کاري کرد که زمين و زمانو به لرزه درآورد.. استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت: "آرزو داشتم يه روز بابام دست بکشه رو سرم..." ✨ یازهرا (س) تو رو خدا یه جور زندگی کنیم که فردای قیامت بتونیم جواب این جور چیزا رو بدیم از کانال ما حمایت کنید 🌺 @takavarmedia313