eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
آتشی بر خرمن جانم فتاد عشق آمد روی قلبم پا نهاد تازه دانستم که دل دادن خطاست مهر خوش رویان نمی باید که خواست آهویی که ، دل به صیادی ببست از کمند دام صیادش نرست این کبوتر،دل به بامی بسته بود عاقبت بال و پرش بشکسته بود با پری خونین بیامد سوی یار غافل از تدبیر تلخ روزگار اینچنین شد سرنوشت غمگسار دست شاهین زمان گردی شکار این نباشد قصهء پایان کار چونکه صیاد عاقبت گردد شکار شمع باشی و بسوزانی پری خود بسوزی در شب تیره تری پس دل کس را نسوزان تا ابد کن محبت تا دلت روشن شود @takbitnab 🌹🌹🌹
يا گرمى يک بوسه به پيشانى من باش يا علت يک عمر پريشانى من باش با فاصله‌اى امن، كه آسيب نبينى بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش هر بار كه عاقل شده‌ام خير نديدم يک بار بيا و تو به نادانى من باش من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم تو جاى من و محو غزلخوانى من باش ناچار به مرگم؛ ته اين قصه بيا و يک معجزه در قسمت پايانى من باش... @takbitnab 🌹🌹🌹
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام آفتابی به لب بام چه خواهد بودن نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام نه تو باشی و نه ایام چه خواهد بودن گر دلی داری و پابند تعلق خواهی خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن @takbitnab 🌹🌹🌹
ای مرغ دل ... اَر بال تو بشکست ز صیاد از دام رهد ... مرغ به مضـراب رسیــده @takbitnab 🌹🌹🌹
بیا در دست من ها ڪن ڪہ هوهوے دم ڪَرمت وزیدن هاے باد ڪَـــرم در عصر زمستـــانے ست... @takbitnab 🌹🌹🌹
حیات ... از یک دوستت دارم شروع شد ! آن هم از دهان تو ... و من تازه فهمیدم که روی زمین هم می شود نفس کشید ... @takbitnab 🌹🌹🌹
❤️موزون و مُخَیّل و مُقَفّا هستی در بطن غزل همیشه پیدا هستی تو شعر ترین شعر جهانم شده ای ای عشق تو سر منشا دنیا هستی❤️ @takbitnab 🌹🌹🌹
دودِ عشق و ، هجر و آتش ، سفره ء رنگین ماست ،،، این بساط آرایی دل ، جمله از هجران توست ،، @takbitnab 🌹🌹🌹
شب گذشته کجا بوده‌ای که چشمانت هنوز مست و خراب از شراب دوشین است ز اشک نیم شبی سرخ شد رخ زردم ببین ز عشق تو کارم چگونه رنگین است @takbitnab 🌹🌹🌹
افسوس! که باز از در تو دور بماندیم هیهات! که از وصل تو مهجور بماندیم روشن نشد این خانهٔ تاریک دل ما از شمع رخت، تا همه بی‌نور بماندیم @takbitnab 🌹🌹🌹
زیر رفتارت بهشتی سرخ پنهان کرده‌ای شاید این آتش بماند زیر چادر بهتر است عاقبت از دست "پنهان‌کاری"‌ات دق میکنم "دکمه را وا کن"، دل سیر از دل پر بهتر است... @takbitnab 🌹🌹🌹
یک لحظه کسی که با تو دمساز آید یا با تـو دمی همدم و همــراز آید از کوی تو گر سوی بهشتش خوانند هــــرگز نرود وگــر رود بـاز آید @takbitnab 🌹🌹🌹
اي كه با توسن عشقت به دلــم تاخته‌اي قصري از عاطفه و مهر و صفا ساخته‌اي بــركه‌اي صاف و زلال است وجود پاكت جنس يك آينه جز نور تــو نشناخته‌اي @takbitnab 🌹🌹🌹
از رهایت سیری،آن قصه ی عشق گوش کن خواهی که شوی رسوا،ازسبوی عشق نوش کن دردام که بیفتادی،چون اسیربه زنجیری پندازمن عاشق گیر،این صحبت من گوش کن @takbitnab 🌹🌹🌹
سرو من بهار است به طرف چمن آی تا نسیمت بنوازد به گل افشانیها @takbitnab 🌹🌹🌹
از عشقِ تو من بلند قد می ‌گردم وز شوقِ تو، من یکی به صد می ‌گردم گویند مرا، به گِرد او می گردی ای بیخبران به گِرد خود می گردم @takbitnab 🌹🌹🌹
چه دل‌ها بردی ای ساقــــــــی به ساق فتنه‌انگیزت دریغا بوسه چنــــدی بــر زنخــدان دلاویــزت @takbitnab 🌹🌹🌹
غلام آن نظـٖربـازم که خاطـر با یکی دارد نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
بی‌ عشق دلم جزگرهی کور چه بود دل چشم نمی گشود اگر عشـق نبود @takbitnab 🌹🌹🌹
شب و روزم درین آشفته حالی خسته تر بهتر دلم بسته ست با زلف تو اما بسته تر بهتر نمی فهمم شبم کِی روز شد روزم چه پیش آمد گذشتِ عمر در آغوش تو آهسته تر بهتر @takbitnab 🌹🌹🌹
ای لــبت انگور یــاقوتی و چشـمانت عسـل جنس گیسـویت قصیـده،رنگ ابــرویت غـزل چشم و ابــروی تو هنــدی، پیکرت رومی تراش قد و بالای تو کار صنـعت بین الملل... @takbitnab 🌹🌹🌹
میان مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابروکمان کرد @takbitnab 🌹🌹🌹
تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز کوته نکنم ز دامنت دست نیاز هرچند که راهم به تو دورست و دراز در راه بمیرم و نگردم ز تو باز @takbitnab 🌹🌹🌹
نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده و با غم عشق داده جان @takbitnab 🌹🌹🌹
من بودم و دلی و هزاران شکستگی آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر عمــرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت @takbitnab 🌹🌹🌹