eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
در عشق تو عقل ذوفنون میخسبد مشتاق در آتش درون میخسبد بی‌دیده و دل اگر نخسبم چه عجب خون گشته مرا دو دیده چون میخسبد - رباعی شمارهٔ ۶۷۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
جهدی بکنم که دل زجان برگیرم راه سر کوی دلستان برگیرم چون پرده میان من و دلدار منم برخیزم و خود را ز میان برگیرم - رباعی شمارهٔ ۴۴۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
بردار ز پیش پردهٔ خود بینی زین سان که تویی اگر کنی خود بینی ابلیس سزای خود ز خود بینی دید تو نیز مکن و گر کنی خود بینی - رباعی شمارهٔ ۳۱۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
غدیریه افتاب ازغدیر خم تابید. پرتوش تابه عر.ش وفرش رسید روحبخش است نام ویادغدیر. تامعاداست امتدادغدیر دین حق درغدیرکامل شد. چون ز اسلام حل مشکل شد ملک دین راغدیراحیا کرد. قطره هاراغدیردریاکرد غرس دین بارسول اعظم شد. ریشه اش در غدیر محکم شد قدسیان تا غدیرپل زده اند. درمسیرغدیرپل ز ه اند چلچر اغ غدیرروی علیست. درسماوات گفتگوی علیست عطر عیدغدیر غوغاکرد. عالم عشق رامصفاکرد تابهشت ازغدیریک قدم است. اهل حق راغدیرخم حر م است دل به جمع غدیرر اهی کن. با علی با ش وپادشاهی کن باجوازغدیریوم نشور. سوی جنت دهندخط عبور روزعیدغدیریوم اله ست. پرچمش برفرازعرش بپاست چون غدیراست افضل الاعیا د. برهمه انس وجان مبارکباد منکران غدیر منفور ند. از کر امات ولطف حق دورند روزعیدغدیردف بزنید. باتمام وجودکف بزنید @takbitnab 🌹🌹🌹
دین به دنیای دنی ای دل نادان مفروش آنچه درمصر عزیزست به کنعان مفروش همتی را که به روشن گهری مشهورست چون گدایان تنک مایه به یک نان مفروش نبرد آب گهر تلخی منت ز مذاق چون صدف آب رخ خویش به نیسان مفروش دامن وصل، طلبکار تهیدستان است فقر را ای دل آگاه به سامان مفروش باد دستانه مکن عمر گرامی را صرف آنچه ارزان به تو دادند تو ارزان مفروش رشته عمر ابد بی گره منت نیست جگر تشنه به سرچشمه حیوان مفروش ساکنان حرم از قبله نما آزادند رهنمایی به من ای خضر بیابان مفروش گریه ساخته در انجمن عشق مکن بیش ازین دانه پوسیده به دهقان مفروش پیش من بحر ز گرداب بود حلقه بگوش دیده تر به من ای ابربهاران مفروش عارفان زهد لباسی به جوی نستانند برو ای شیخ، به ما پاکی دامان مفروش سطحیان غور معانی نتوانند نمود بیش ازین جلوه به آیینه حیران مفروش سخن از پردگیان حرم توفیق است صائب او رابه زر و سیم لئیمان مفروش - غزل شمارهٔ ۴۹۸۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
از جملهٔ بندگان منش بنده‌ترم وز چشم خداوندیش افکنده‌ترم با این همه دل بر نتوان داشت که دوست چندانکه مرا بیش کشد زنده‌ترم - رباعی شمارهٔ ۹۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
لب باز مگیر یک زمان از لب جام تا بستانی کام جهان از لب جام در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است این از لب یار خواه و آن از لب جام - رباعی شمارهٔ ۲۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
آن دوست که هست عشق او دشمن جان بر باد همی دهد غمش خرمن جان من در طلبش دربدر و کوی به کوی او در دل و کرده دست در گردن جان - رباعی شمارهٔ ۵۰۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
بس کن از سودای خوبان داشتن خاقانیا کز سر سودا خرد را در سر آرد خیرگی صورت خوبان به معنی چون ببینی آینه است کز برون سو روشنی دارد درون سو تیرگی - شمارهٔ ۳۳۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا هشیاری به طعم مستی نرسی تا تن ندهی به جان پرستی نرسی تا در ره عشق دوست چون آتش و آب از خود نشوی نیست به هستی نرسی - رباعی شمارهٔ ۳۹۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
عاشق که غم جان خرابش نرود تا جان بود از جان تب و تابش نرود خاصیت سیماب بود عاشق را تا کشته نگردد اضطرابش نرود - رباعی شمارهٔ ۲۸۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
با خوی بد تو گر چه در پرخاشیم باری به غمت به گرد عالم فاشیم چون نزد تو ما ز جملهٔ اوباشیم سودای تو می‌پزیم و خوش می‌باشیم - رباعی شمارهٔ ۲۹۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما از پیروی تو تا حشر غلام نظریم دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم زهر بر یاد یکی نوش تو ای آهوچشم گر به از نوش ننوشیم پس از سگ بتریم - غزل شمارهٔ ۱۶۵۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
در کفر گریزم ار تو ایمان گردی با درد بسازم ار تو درمان گردی چون از سر این حدیث برخاست دلم دل برکنم از توگر مثل جان گردی - رباعی شمارهٔ ۳۹۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
این عمر، که برده‌ای تو بی‌یار بسر ناکرده دمی بر در دلدار گذر جانا، بنشین و ماتم خود می‌دار کان رفت که آید ز تو کاری دیگر - رباعی شمارهٔ ۷۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او کو وصل؟ که درد هجر بنشانم از او کو یار؟ که گر پای خیالش به مثل بر دیده نهد دیده نگرانم از او - رباعی شمارهٔ ۲۸۹ @takbitnab 🌹🌹🌹
امام هادی(ع) ای خجل از روی ماهت مهر و ماه و مشتری تک سوار عرصه¬ی اسلام در حق گستری وی غبار آستانت توتیای اهل دل سامرایت طاق، زیر گنبد نیلوفری مقتدای کشور توحیدی و هادی النقی عالم اسلام را الحق تو روح و پیکری ای شمیم مشکبویت روح و ریحان بهشت وی تو در ملک ولایت وارث پیغمبری پرتو حسنت بتابد چون بر اقلیم فلک می شمارد جلوه ی شمس و قمر را سرسری دومین ابن الرضا و میوه¬ی قلب جواد عصمتت زهرائی و حلم و کمالت حیدری جان عالم باد قربان تو و آبای تو آفتابت می نماید تا ابد روشنگری هادی ای دردانه¬ی هستی که در بحر وجود کشتی اسلامیان را ناخدائی لنگری هادی ای مهر جهان آرا که در ادوار چرخ حق پرستان را به امر حق امام و رهبری هادی ای باب المراد و مقتدای راستین در حقیقت اهل ایمان را تو تاجی افسری خوشه چین خرمن فیض و عطایت قدسیان چشم حق پویان به لطف توست روز داوری از معارف یک جهان را در زیارت نامه¬ای درج کردی ای شکوه دانش و دین پروری از جلالت سامرا شد کعبه¬ی اهل ولا وز نسیم عطر کویت گشت عالم عنبری تاج عزت می کند بر فرق روز رستخیز گر «مقدم» را ببخشایی مدال چاکری @takbitnab 🌹🌹🌹
هر کو نظر کند بتو صاحب‌نظر شود وانکش خبر شود ز غمت بیخبر شود چون آبگینه این دل مجروح نازکم هر چند بیشتر شکند تیزتر شود @takbitnab 🌹🌹🌹
چگونه کافر باشم چو بت پرست توام چگونه فاسق باشم شرابخوار توام بیا بیا که تو راز زمانه می دانی بپوش راز دل من که رازدار توام @takbitnab 🌹🌹🌹
دانی کدام خاک بر او رشک می‌برم آن خاک نیکبخت که در رهگذار اوست باور مکن که صورت او عقل من ببرد عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام گل‌نغمه‌ی شادی از منادی آمد از سوی مدینه بانگ شادی آمد با آمدن طنین بال جبریل عطر نفس امام هادی آمد @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام آئینه‌ی صبر و استقامت تبریک گنجینه‌ی احسان و کرامت تبریک با نور به صفحه‌ی فلک حک کردند میلاد دهم مهر امامت تبریک @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام بر جامعه و پیام نورش صلوات بر هادی و بر شب حضورش صلوات اورا ست نبیره‌ای نهان از دیده بفرست به تعجیل ظهورش صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام یک جلوه‌ی دلپذیر تکرار شده است لبخند مهی منیر تکرار شده است بر دست محمد است انوار علی آیینه‌ای از غدیر تکرار شده است @takbitnab 🌹🌹🌹
با یاد تو با دیدهٔ تر می‌آیم وز بادهٔ شوق بی‌خبر می‌آیم ایام فراق چون به سرآمده‌است من نیز به سوی تو به سر می‌آیم - رباعی شمارهٔ ۴۸۰ @takbitnab 🌹🌹🌹