میپنداری که از غمانت رستم
یا بیتو صبور گشتم و بنشستم
یارب مرسان به هیچ شادی دستم
گر یک نفس از غم تو خالی هستم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای کاش که من بدانمی کیستمی
در دایرهٔ حیات با چیستمی
گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش
بر خود به هزار دیده بگریستمی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
واپس مانی ز یار واپس باشی
از شاخ درخت بگسلی خس باشی
در چشم کسی تو خویش را جای کنی
تو مردمک دیدهٔ آن کس باشی
#رباعی_مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۹۷۶
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
در نفی تو عقل را امان نتوان دید
جز در ره اثبات تو جان نتوان داد
با اینکه ز تو هیچ مکان خالی نیست
در هیچ مکان ترا نشان نتوان داد
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۶۸۴
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای آنکه غلام خسرو شیرینی
با عشق بساز گر حریف دینی
پیوسته حریف عشق و گرمی میباش
تا عاشق گرم از تو برد عنینی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۹۹
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
بد میکنی و نیک طمع میداری
هم بد باشد سزای بدکرداری
با اینکه خداوند کریم و است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو میکاری
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۷۹۶
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن لقمه که در دهان نگنجد به طلب
وان علم که در نشان نگنجد به طلب
سریست میان دل مردان خدای
جبریل در آن میان نگنجد به طلب
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۸
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
رو مرکب عشق را قوی ران و مترس
وز مصحف کژ آیت حق خوان و مترس
چون از خود و غیر خود مسلم گشتی
معشوق تو هم توئی یقین دان و مترس
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۹۸۴
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
صحت که کشد به سقم و رنجوری به
زان جامه که سازی بستم عوری به
چشمی که نبیند ره حق کوری به
صحبت که تقرب نبود دوری به
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۳۱
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
از حادثهٔ جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس
این یکدم عمر را غنیمت میدان
از رفته میندیش وز آینده مترس
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۹۷۶
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
عید آمد و هرکس قدری مقداری
آراسته خود را ز پی دیداری
ما را چو توئی عید بکن تیماری
ای خلعت گل فکنده بر هر خاری
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۰۷
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹