eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام در حلم و وفا حُسن زبانزد دارد در جود و سخا، شکوه بی حد دارد در قامت او صلابت حیدری است در چهره‌ی خود نور محمد دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام در باغ جهان، نسیم سرمد آمد بر غنچه‌ی علم، فیض بی حد آمد نوری ز حَسَن در اوست، نوری ز حسین آیینه‌ی سبطین محمد آمد @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام اسرار علوم حَیِّ سرمد آمد آئینۀ جمع آل احمد آمد جبریل ز عرش، این خبر آورده تبریک که دومین محمد آمد @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام با عطر تو، گل شوق شکفتن دارد سرمستی و میل از تو گفتن دارد ای باقر علم نبوی! در شب عید این دل هوس مدینه رفتن دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام آئینه‌ی حق، طیب و طاهر آمد از نسل حسن، فَخرِ مَفاخِر آمد در مَطلع و روز اول ماهِ رجب فرزند علی حضرت باقر آمد @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام برما نظری اگر نمایی کافی‌ست از کارم اگر گره گشایی کافی‌ست عیدی ولادت امام باقر در مجلس ما اگر بیایی کافی‌ست @takbitnab 🌹🌹🌹
علیه السلام امروز که عرشیان برانگیخته‌اند بر عرش بلور نور آویخته‌اند در مقدم باقرالعلوم از فردوس یک باغ، گل محمدی ریخته‌اند @takbitnab 🌹🌹🌹
ز بعد خاک شدن یا زیان بود یا سود به نقد خاک شوم بنگرم چه خواهد بود به نقد خاک شدن کار عاشقان باشد که راه بند شکستن خدایشان بنمود به امر موتوا من قبل ان تموتوا ما کنیم همچو محمد غزای نفس جهود جهود و مشرک و ترسا نتیجه نفس است ز پشک باشد دود خبیث نی از عود شود دمی همه خاک و شود دمی همه آب شود دمی همه آتش شود دمی همه دود شود دمی همه یار و شود دمی همه غار شود دمی همه تار و شود دمی همه پود به پیش خلق نشسته هزار نقش شود ولیک در نظر تو نه کم شود نه فزود به پیش چشم محمد بهشت و دوزخ عین به پیش چشم دگر کس مستر و مغمود مذللست قطوف بهشت بر احمد که کرد دست دراز و از آن بخواست ربود که تا دهد به صحابه ولیک آن بگداخت شد آب در کفش ایرا نبود وقت نمود - غزل شمارهٔ ۹۴۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
شود از پرده پوشی سوز اهل حال رسواتر که تب را می نماید پرده تبخال رسواتر خود آرایی کند بی پرده عیب روسیاهان را که گردد پای طاوس ازنگار بال رسواتر نگردد پرده عیب خسیسان دولت دنیا سیه رو را کند آیینه اقبال رسواتر درین میخانه با ته جرعه قسمت قناعت کن که گردد تنگ ظرف از جام مالامال رسواتر ازان با صوفیان صافدل زاهد نیامیزد که از آیینه گردد زشتی تمثال رسواتر مزن پر دست وپا گرعیب خود پوشیده می خواهی که می گردد ز ایماواشارت لال رسواتر به زینت نیست ممکن زشتی رخسار کم گردد که ساق بی صفا رامی کند خلخال رسواتر نداری چون ز معنی بهره ای باری مکن دعوی که در پرواز گردد مرغ کوته بال رسواتر نیاید پرده پوشی از لباس عاریت صائب که نا درویش را سازد قبای شال رسواتر - غزل شمارهٔ ۴۶۴۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای مرهم ریش و مونس جانم چندین به مفارقت مرنجانم ای راحت اندرون مجروحم جمعیت خاطر پریشانم گویند بدار دستش از دامن تا دست بدارد از گریبانم آن کس که مرا به باغ می‌خواند بی روی تو می‌برد به زندانم وین طرفه که ره نمی‌برم پیشت وز پیش تو ره به در نمی‌دانم یک روز به بندگی قبولم کن روز دگرم ببین که سلطانم ای گلبن بوستان روحانی مشغول بکردی از گلستانم زان روز که سرو قامتت دیدم از یاد برفت سرو بستانم آن در دورسته در حدیث آمد وز دیده بیوفتاد مرجانم گویند صبور باش از او سعدی بارش بکشم که صبر نتوانم ای کاش که جان در آستین بودی تا بر سر مونس دل افشانم - غزل ۴۱۵ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای بر سر ره نشسته ره می‌طلبی در خرمن مه فتاده مه می‌طلبی در چاه زنخدان چنین یوسف حسن خود دلو توئی یوسف و چه می‌طلبی - رباعی شمارهٔ ۱۷۱۲ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای بنده اگر تو خواجه بشناختیی دل را ز غرور نفس پرداختیی گر معرفتش ترا مسلم بودی یک لحظه به غیر او نپرداختیی - رباعی شمارهٔ ۱۷۱۳ @takbitnab 🌹🌹🌹
نقش عالم جز خیال یار نیست جز خیال عشق خود اظهار نیست گر یکی بینی و گر خود صد هزار در حقیقت جز یکی اسمار نیست - دوبیتی شمارهٔ ۴۰ @takbitnab 🌹🌹🌹
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست @takbitnab 🌹🌹🌹
آسمانی بی‌ابر، اطلسی‌هایی تَر، رستگاری نزدیک، لای گل‌های حیاط نور در کاسه‌ی مس چه نوازش‌ها میریزد نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می‌آرد... @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام در باغ دعا اگر بهار است از اوست هر شاخه اگر شکوفه‌بار است از اوست برخیز و بخوان زیارت جامعه را این فصل اگر که پایدار است، از اوست @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام همین که در تنش زهر شب افتاد امام هادی از تاب و تب افتاد چو وارد کردنش در بزم شادی به یاد عمه‌جانش زینب افتاد @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام تا جام شراب را مقابل دیدی بر غربت عمه‌جانتان باریدی * گیرم که شراب بود و ماتم بوده اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟! * سهل است گریز روضه را خواندن، نه صد مرد اسیری برود، یک زن نه * هر غم که ندیده‌ای تو، زینب دیده حتی گلوی بریده را بوسیده @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام در پيروي از عشيره‌ات شيعه شدم در پرتو حُسن سيره‌ات شيعه شدم هادیِ قلوب حق طلب ادرکني با جامعۀ کبيره‌ات شيعه شدم @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام لبریز از عشق و ماتم است این وادی ارثی شده این غربتِ مادرزادی زهری که سراپای حسن(ع) را سوزاند جوشید و رسید به امام هادی(ع)! @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام امام هادی(ع) ای خجل از روی ماهت مهر و ماه و مشتری تک سوار عرصه¬ی اسلام در حق گستری وی غبار آستانت توتیای اهل دل سامرایت طاق، زیر گنبد نیلوفری مقتدای کشور توحیدی و هادی النقی عالم اسلام را الحق تو روح و پیکری ای شمیم مشکبویت روح و ریحان بهشت وی تو در ملک ولایت وارث پیغمبری پرتو حسنت بتابد چون بر اقلیم فلک می شمارد جلوه ی شمس و قمر را سرسری دومین ابن الرضا و میوه¬ی قلب جواد عصمتت زهرائی و حلم و کمالت حیدری جان عالم باد قربان تو و آبای تو آفتابت می نماید تا ابد روشنگری هادی ای دردانه¬ی هستی که در بحر وجود کشتی اسلامیان را ناخدائی لنگری هادی ای مهر جهان آرا که در ادوار چرخ حق پرستان را به امر حق امام و رهبری هادی ای باب المراد و مقتدای راستین در حقیقت اهل ایمان را تو تاجی افسری خوشه چین خرمن فیض و عطایت قدسیان چشم حق پویان به لطف توست روز داوری از معارف یک جهان را در زیارت نامه¬ای درج کردی ای شکوه دانش و دین پروری از جلالت سامرا شد کعبه¬ی اهل ولا وز نسیم عطر کویت گشت عالم عنبری تاج عزت می کند بر فرق روز رستخیز گر «مقدم» را ببخشایی مدال چاکری @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد * عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد * شکر خدا به پیرهنت نیزه‌ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه‌ای نخورد * تو دست و پا زدی، نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه‌ای نخورد @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام دلبسته‌ی عشقت شدم و مجنونم تو صاحب نعمتی و من مدیونم یا حضرت هادی(ع) از خدا هر لحظه از داشتنِ نعمتِ «تو» ممنونم! @takbitnab 🌹🌹🌹
زمی شد چهره آن مهرعالمتاب روشنتر چراغ آسمانی می شودازآب روشنتر کدامین آتشین رخساره می آیدبه بالینم؟ که از عینک مرا شد پرده های خواب روشنتر چراغ مسجد ازتاریکی میخانه افروزد شب آدینه باشد گوشه محراب روشنتر مشو با روشنی از صحبت روشندلان غافل که درآیینه گوهر نماید آ ب روشنتر درگوشش به چشم حلقه زلف آب گرداند که دیده است اختر ازخورشیدعالمتاب روشنتر؟ ندارد گردکلفت برجبین آیینه قانع که آب چشمه ساران است از سیلاب روشنتر چنان کز رشته بسیار گردد نور شمع افزون مرا دل گردد از جمعیت احباب روشنتر کدامین گوهر شب تاب ازین دریا فروزان شد؟ که ازفانوس آید درنظر گرداب روشنتر فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر اگرچه آب گردد صاف از استادگی صائب زموج بیقراری شد دل بیتاب روشنتر - غزل شمارهٔ ۴۶۵۰ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا چه خیال بسته‌ای ای بت بدگمان من تا چو خیال گشته‌ام ای قمر چو جان من از پس مرگ من اگر دیده شود خیال تو زود روان روان شود در پی تو روان من بنده‌ام آن جمال را تا چه کنم کمال را بس بودم کمال تو آن تو است آن من جانب خویش نگذرم در رخ خویش ننگرم زانک به عیب ننگرد دیده غیب دان من چشم مرا نگارگر ساخت به سوی آن قمر تا جز ماه ننگرد زهره آسمان من چون نگرم به غیر تو ای به دو دیده سیر تو خاصه که در دو دیده شد نور تو پاسبان من من چو که بی‌نشان شدم چون قمر جهان شدم دیده بود مگر کسی در رخ تو نشان من شاد شده زمان‌ها از عجب زمانه‌ای صاف شده مکان‌ها زان مه بی‌مکان من از تبریز شمس دین تا که فشاند آستین خشک نشد ز اشک و خون یک نفس آستان من - غزل شمارهٔ ۱۸۴۱ @takbitnab 🌹🌹🌹