eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
عید مبعث روشن جهان زپرتو سیمای احمد است طوبا خجل ز قامت رعنای احمد است بر ساق عرش نام دلارای احمد است کوه حرا شکوه تجلّای احمد است بعثت بهار مکرمت و لطف ایزد است بعثت طلوع شمس هدایت محمد است نازم به عید مبعث و آن حُسن انتصاب روز نزول آیتی از آخرین کتاب تا ریشه های بُتگر و بت را کند خراب احمد برای بت شکنی گشت انتخاب در قسط و عدل تکیه به لطف یگانه کرد اسلام را به همّت خود جاودانه کرد از نور عشق کوه حرا رشک طور شد هستی ز شوق یکسره دارالسرور شد آفاق از تجلّی او غرق نور شد جبریل را به سوی حرا تا عبور شد پیچید در زمین و زمان عطر سرمدی شد جلوه گر ز پرده جمال محمّدی(ص) احمد گرفت از همه¬ی ما سواسبق آمد بگوش حضرت او از سروش حق گفتا بخوان بنام خدا الّذی خلق آن خالقی که خلق بشر کرده از علق با بیرق فلاح محمد قیام کرد در راه اعتلای بشر اهتمام کرد آمد ندا ز خالق بخشنده و رحیم بر شمع بزم آفرینش و پیغمبر سلیم اینک بپای خیز ایا خفته در گلیم برخیز و خلق را بده از کردگار بیم سرمنشأ حیات به ایجاد جان دمید روح امید بر دل خلق جهان دمید بر مصطفی مدال نبوت مبارکست جشن کرامتست به امّت مبارکست بر عرش و فرش جلوۀ رحمت مبارکست این عید تا قیام قیامت مبارکست جشن و سرور در همه¬ی ماسوا بپاست زیرا که عید مبعث سالار انبیاست رعناگلی که سرسبد باغ عالم است محراب چرخ در پی تعظیم او خم است عالم اگر که مدحت او را کند کم است او جان عالم است و به هستی مقدم است با مهر او سرشته خدا هر سرشت را در دسـت او نهاده کلید بهشـت را @takbitnab 🌹🌹🌹
هزار جان مقدس فدای روی تو باد که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق که او به دام هوای چو تو شهی افتاد ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت که هر یکی ز یکی خوبتر زهی بنیاد دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد نشسته‌ایم دل و عشق و کالبد پیشت یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد به حکم تست بگریانی و بخندانی همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد درخت را ز برون سوی باد گرداند درخت دل را باد اندرونست یعنی یاد به زیر سایه زلفت دلم چه خوش خفته‌ست خراب و مست و لطیف و خوش و کش و آزاد چو غیرت تو دلم را ز خواب بجهانید خمار خیزد و فریاد دردهد فریاد ولی چو مست کنی مر مرا غلط گردم گمان برم که امیرم چرا شوم منقاد به وقت درد بگوییم کای تو و همه تو چو درد رفت حجابی میان ما بنهاد در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد - غزل شمارهٔ ۹۲۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را نه روز روشنی از پی شب سیاهی را فغان که بر در شاهی است دادخواهی ما که از ستم ندهد داد دادخواهی را گدای شهرم و بر سر هوای آن دارم که سر نهم به کف پای پادشاهی را ز خسروان ملاحت کجا روا باشد که در پناه نگیرند بی‌پناهی را به راه عشق به حدی است ناامیدی من که نا امید کند هر امید گاهی را چگونه لاف محبت زند نظر بازی کز آب دیده نشسته‌ست خاک راهی را بزیر خون محبان که در شریعت عشق به هیچ حال نخواهم کسی گواهی را نه من شهید تو تنها شدم که از هر سو به خاک ریخته‌ای خون بی‌گناهی را به یک نگاه ز رحمت بکش فروغی را مکن دریغ ز مشتاق خود نگاهی را - غزل شمارهٔ ۴۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) پیغام تو پایان پریشانی ماست سر در قدمت این دل طوفانی ماست دینداری ما نیست به زور شمشیر لبخندِ تو آغاز مسلمانی ماست @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) با هر نفسی که رفت و آمد صلوات دل در دم و بازدم صدا زد صلوات در هر صلوات دو محمد داریم بر خاتم انبیاء مجدد صلوات ========= در محفل عاشقان به جای کلمات ریزد ز لبان شاعران نقل و نبات عید است دهان خویش را شیرین کن بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= هم چشمهٔ کوثر است، هم آب حیات هم قند مکرر است، هم حَب نبات در بارش چشم و گردش تسبیحش بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= کوتاه بیا عمر سرآمد، صلوات تو خوب دو عالمی و من بد، صلوات از اول اختلاف ما بیخود بود بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات ========= افسرده اگر شدی برادر صلوات هر وقت دلت گرفت خواهر صلوات روح پدرم شاد که می گفت به ما هر روز نثار روح مادر صلوات ========= آنگاه که جانم به لب آمد صلوات آن لحظه که مرغ روح پر زد صلوات در روز جزا که سر برآرم از خاک بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= گفتند چه ها کردی!؟ گفتم صلوات دنبال چه می‌گردی!؟ گفتم صلوات در بهت شب اول قبرم منکر فرمود چه آوردی!؟ گفتم صلوات ========= در بستر احتضار، در حال ممات مادر به نسیم رحمتی یافت نجات گفتم که چگونه جان به در بردی!؟ گفت: نذر صلوات، آه نذر صلوات ========= در سختی روزگار و قحطی امید آن گاه که هیچ کس به دادت نرسید وقتی همه درها به رویت بسته شدند ذکر صلوات می‌شود شاه کلید @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) تا مهر و ولا به سینه‌ها دمساز است تا باب عنایت الهی باز است از فرش به عرش وز ازل تا به ابد گلبانگ محمّدی طنین انداز است @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) دل را بدهم به دست هرکس، هرگز! بی حب دو یار، عاشقی پس هرگز! بی ذکر رسول، ذکر مولا هیهات! بی یاد غدیر، یاد مبعث هرگز! @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) احمد زحرا گشت برون با رُخِ ماه با حکم پیمبری به فرمان الاه بر عارض او هرکه نظر کرد بگفت: لاحول ولا قوه الا باالله @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) پرواز ملائک به زمین دیدنی است عرضِ ادبِ روح الامین دیدنی است در غار حرا پر شده عطر لبخند محمد امین دیدنی است @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) در بزم هميشه سبز ايمان، صلوات در محضر آيه‌هاى قرآن، صلوات با زمزمه‌ى نام "محمّد" بفرست همراه گل و نسيم و باران، صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) دل‌شاد از آنیم که در طول حیات از مدح تو گفته‌ایم در صوم و صلات صد شکر که یک‌بار دگر می‌گوییم بر خاتم انبیا محمد صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) مهمان به حرم‌خانه‌ی رازم کرده مَحرم به تشهّدِ نمازم کرده حاشا که روی نیاز آرم به کسی ذکر صلوات بی نیازم کرده @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) بر جلوه‌ی کبریایِ سرمد صلوات بر سَرور کائنات، احمد صلوات زیباتر از این نخوانده‌ام مصراعی "بر خاتم انبیا محمد صلوات" @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) تا داشته‌ام فقط تو را داشته‌ام با یاد تو قدّ و قامت افراشته‌ام بوی صلوات می‌دهد دستانم از بس که گل محمدی کاشته‌ام @takbitnab 🌹🌹🌹
باز امشب چشم خیسم بی قراری می کند در کنار پنجره چشم انتظاری می کند خاطر آشفته ام در حسرت دیدار تو تا سحرگاهان فقط شب زنده داری می کند گریه هایم شانه ی مردانه می خواهد ز تو بغضهایم اشک را بر چشم جاری می کند بارها پیشم قسم خوردی که پابند منی عهد و پیمان تو هم بی اعتباری می کند گرچه می خواهم که از فکرت رها گردم ولی عشق تو در سینه ی من پایداری می کند بعد تو خالی شده دستان من از اشتیاق عقل دور اندیش من احساس خواری می کند عاقبت آتش زده چشمان تو بر خرمنم وقت رفتن لعنتی با من چه کاری می کند @takbitnab 🌹🌹🌹
خانه در حسرتت ای ماه، همیشه ابریست دوری از تو، بخدا تجربه ی خوبی نیست "عشق" پیچیده ترین کشف بشر در "هیچ" است! راستی، فلسفه ی عشق نمی دانی چیست؟ هرکسی عشق تو را در غزلم حس کرده آفرین گفته و داده ست به چشمانت بیست چارراه دل من از سه طرف مسدود است رد شو، مانند همه پشت ترافیک نایست این غزل،درددل ماهی رود و ماه است ماهی از حسرت ماهش همه ی عمر گریست بعد فهمید که ماه،عاشق خورشید شده خشک شد اشکش ...اما دو سه شب بیش نزیست! @takbitnab 🌹🌹🌹
هم نکن سنگ به گنجشک و کبوتر پرتاب هم به آزادی بلبل ز اسارت بشتاب قطره را رود رسانید به دریا نکند برکه ای باشی و نقبی بزنی تا مرداب نکند رستم دستان شده ای تا برسد نوشداروی تو در لحظه ی مرگ سهراب ماهی پولکی رود زلالم پس از این برحذر باش ز ترفند جدید قلاب بعد ازاین حسرت لیوان پری را نخوری نیمه ی خالی لیوان خودت را دریاب قول مردانه بده خانه تکانی بکنی گرد گیری کنی از عکس قشنگت در قاب کوک کن ساز دلت را که همایون بزنی بزن آهنگ خوشایندتری با مضراب صبح بر حضرت خورشید سلامی بفرست شب که شد عرض ارادت بنما بر مهتاب آینه محرم و هم سنگ صبور من وتوست پیش آیینه ز روبند بکن کشف حجاب @takbitnab 🌹🌹🌹
اندیشه کن ای جوان از گردش تُند زمان اندیشه کن از بلای همنشینی با بدان اندیشه کن در بهار نوجوانی دانه ی تقوی بکار وز نسیم سرد گلریز خزان اندیشه کن نیش مار و عقرب جرّار را کوچک شمار زینهار از ترکش تیر زبان اندیشه کن نوش دارو بعد جان دادن نمی آید بکار این زمان بهر سرای جاودان اندیشه کن چون زبردستی مزن سیلی بروی زیر دست از دل سوزان و آه خستگان اندیشه کن تا نیفتادی ز پا افتادگان را دستگیر ای توانا تا نگردی ناتوان اندیشه کن ای که گل را می نمائی در گلستان پایمال از نگاه تند و تیز باغبان اندیشه کن تا شوی در بوته¬ی هستی زر کامل عیار از خطا در زیر سقف آسمان اندیشه کن تنگ چشمی های مردم هست از بخل و حسد لاجرم از چشم زخم حاسدان اندیشه کن با توکل نفس سرکش را مهارش کُن مهار از کشاکش ها «مقدم» در جهان اندیشه¬ کن @takbitnab 🌹🌹🌹
ای کسوت زیبایی بر قامت چالاکت زیبا نتواند دید الا نظر پاکت گر منزلتی دارم بر خاک درت میرم باشد که گذر باشد یک روز بر آن خاکت ای چشم خرد حیران در منظر مطبوعت وی دست نظر کوتاه از دامن ادراکت @takbitnab 🌹🌹🌹
عهد همه بشکستم در بستن پیمانت دامن مکش از دستم، دست من و دامانت حسرت خورم از خونی کش ریخته شمشیرت غیرت برم از چاکی کش دوخته پیکانت بس جبهه که بر خاک است از طلعت فیروزت بس جامه که صد چاک است از چاک گریبانت بس خانه که ویران است از لشگر بیدادت بس دیده که گریان است از غنچهٔ خندانت هم‌خون خریداران پیرایهٔ بازارت هم جای طلب کاران پیرامن دکانت از کشتن مظلومان عاجز شده بازویت وز کثرت مشتاقان تنگ آمده میدانت امید نظربازان از چشم سیه مستت تشویق سحرخیزان از جنبش مژگانت دیباچهٔ زیبایی رخسار دل‌آرایت مجموعهٔ دلبندی گیسوی پریشانت خون همه در مستی خوردی به زبر دستی دست همه بربستی گرد سر دستانت آن روز قیامت را بر پای کند ایزد کایی پی دل جویی بر خاک شهیدانت الهام توان گفتن اشعار فروغی را تا چشم وی افتاده‌ست بر لعل سخن دانت - غزل شمارهٔ ۱۴۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
همه بازان عجب ماندند در آهنگ پروازم کبوتر همچو من دیدی که من در جستن بازم به هر هنگام هر مرغی به هر پری همی‌پرد مگر من سنگ پولادم که در پرواز آغازم دهان مگشای بی‌هنگام و می ترس از زبان من زبانت گر بود زرین زبان درکش که من گازم به دنبل دنبه می گوید مرا نیشی است در باطن تو را بشکافم ای دنبل گر از آغاز بنوازم بمالم بر تو من خود را به نرمی تا شوی ایمن به ناگاهانت بشکافم که تا دانی چه فن سازم دهان مگشای این ساعت ازیرا دنبل خامی چو وقت آید شوی پخته به کار تو بپردازم کدامین شوخ برد از ما که دیده شوخ کردستی چه خوانی دیده پیهی را که پس فرداش بگدازم کمان نطق من بستان که تیر قهر می پرد که از مستی مبادا تیر سوی خویش اندازم یکی سوزی است سازنده عتاب شمس تبریزی رهم از عالم ناری چو با این سوز درسازم - غزل شمارهٔ ۱۴۲۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست گویی سرم هنوز به بالین نرم تست پیوسته درهوای تو چشمم به جستجوست هر لحظه با خیال تو جانم به گفتگوست مادر صدای گردش گهواره‌ات هنوز می‌پیچدم به گوش دل و جان شبانه‌روز در خواب و در خیال همه با توام هنوز تنهایی‌ام مباد که تیره است بی تو روز هر کُنج خانه از تو ببینم نشانه‌ها ای مادر ای تو روشنی آشیانه‌ها مادر حیات با تو بهشت است و خرم است گر بی تو بود هر دو جهانش جهنم است موسیقی بهشت همانا صدای تست گوش دلم به زمزمه‌ی لای لای تست مادر به قصه‌های تو می‌خفت غصه‌ها می‌رفت چشم و گوش به دنبال قصه‌ها با شادی ات نبود غمی را مجال ایست امّا به گریه‌ی تو هم آفاق می‌گریست صد قصه عشق بودی و می‌خواندمت مدام رفتیّ و ماند قصه‌ی صد عشق ناتمام وقتی که یاد آن همه رنج آید و عذاب مادر به جان تو جگرم می‌شود کباب امروز هستی ام به امید دعای تست فردا کلید باغ بهشتم رضای تست این راز آن حدیث که نقل از پیمبر ست جنت نهاده زیر قدمهای مادر ست @takbitnab 🌹🌹🌹
یا امام رضا(ع) ای بحر بی کرانه ایثار یا رضا(ع) گلزار حُسن را گل بی خار، یا رضا(ع) ای کعبه مراد دل دل شکستگان ای قبله گاه و ملجأ ابرار، یا رضا(ع) خورشید می کند ز جمال تو کسب نور چون سر زند ز گنبد دوّار، یا رضا(ع) آئینه تمام نمای محمّدی(ص) در صولت و شمایل و رخسار، یا رضا(ع) ای مهر دل فروز امامت اباالحسن وی مقتدای مکتب دادار، یا رضا(ع) آید نسیم روضه¬ی رضوان ازین حرم از عطر خُلد کوی تو سرشار، یا رضا(ع) بر آستانه¬ی حرمت بوسه می¬زند روح الامین بچشم گهربار، یا رضا(ع) آیند ساکنان سماوات فوج فوج هر صبح و شام در صف زوّار، یا رضا(ع) مشتاق چلچراغ رواق تو آفتاب دلبستگان عشق تو احرار، یا رضا(ع) دل را به غرفه های ضریح تو بسته¬ایم همسایه ایم گر چه خطاکار، یا رضا(ع) با یک نگاه لطف شما باز می شود صدها گره ز کار گرفتار، یا رضا(ع) آهوی خسته ام من و چشمم براین سراست از پای مانده با دل افکار، یا رضا(ع) منت پذیر لطف شمایم که سال ها بودی مرا هماره مددکار، یا رضا(ع) بارَد ز نور گنبد و گلدسته های تو بر ساق عرش چشمۀ انوار، یارضا ) بنمای از کرم به «مقدم» کرامتی زیرا که نیست غیر توأش یار، یا رضا(ع) @takbitnab 🌹🌹🌹
بیست ودوم بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی فجرپیروزی رسیدومنقضی شدشام تار مرغ ازادی به پروازامداندرشاخسار ماه بهمن امدونخل عدالت تازه شد باغبان پیرامدیافت گلشن اعتبار ماه بهمن میوه شیرین ازادی رسید نخل استقلال راشدتازه شاخ وبرگ وبار ماه بهمن جلوه میثاق امت باامام ماه وصل یاروپایان فراق وانتظار ابیاری شدزخون سرخ یاران این چمن قدرت دشمن شکست ودین حق شدبرقرار ماه بهمن ماه فجر وماه شورواتحاد ماه بهمن ماه عزت ماه وجدوافتخار ماه بهمن مظهرپیروزی حق. چونکه شد سلطه طاغوتیان برچیده زین شهر ودیار گربوددرماه فروردین بهارلاله ها ماه بهن شد زمین سرخ ایران لاله زار دست هاباهم گره خوردوچومشتی اهنین کاخ استبدادرابرکندودشمن گشت خوار خون این ملت بجوش امدچوموجی پرخروش مرغ طوفان رافراری دادموج اقتدا ر دشمن ازهرجاشبیخون زدولی پیرخمین بابیان اتشین کوبیدوکردش تارومار شدنظام پادشاهی سرنگون درچاه ویل دولت حق زهمت پایدارواستوار @takbitnab 🌹🌹🌹
گرامیداشت شهدای انقلاب در محضر دوست امتحان داد شهید در دایره¬ی عقیده جان داد شهید پیروزی خون سرخ را بر شمشیر در معرکه¬ی عشق نشان داد شهید * آنانکه هم آغوش خطر گردیدند در تیررس خصم سپر گردیدند در راه وطن ز جان خود بگذشتند با نام شهید مفتخر گردیدند * در یاری انقلاب ثابت قدمیم در راه هدف با شهدا هم قسمیم هیهات که ذلت بپذیریم هیهات ما یار ستمدیده و خصم ستمیم * در راه هدف ز پای ننشست شهید تا در بر حق بار سفر بست شهید جان داد و به جسم دین حق جان بخشید جاوید شد و به دوست پیوست شهید * رو به سوی جبهه¬ها رفتند یاران امام تا بگیرند از ستمکاران بعثی انتقام گر به خون آغشته گردیدند در میدان ولی شد مزار پاک آنان تا ابد دارالسلام * نهضت ما در جهان افکنده شور و التهاب در دل دشمن به پا کردست موج اضطراب آنکه شن های طبس را کوفت بر اهریمنان غرق سازد ناوهای خصم را در قعر آب * گلزار وطن گر که فریباست هنوز از خون شهید است شکوفاست هنوز از غیرت و از همّت یاران شهید این پرچم انقلاب برپاست هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹