گفتم مگر بـه گریه دلـش مــهـــربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
شوخی مـکن کـه مرغ دل بــی قرار من
سودای دام عـــاشـقی از سر به در نکرد
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
دورِ تو گردم همی،عشق بوَد مکتبم
تا سحراز عشق تو،بال زنان در تبم
جان به فدای توام،همدم تنهایی ام
سوزداگر جان من،عشق تو شیدایی ام
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
اینک به کوی یار خود من بهر مردن می روم
با من که خواهد آمدن، بر جان سپردن می روم
من می روم تا بنگرم، چند است کشته بر درش
خود را میان کشتگان بهر شمردن می روم
#امیرخسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هرصبح شود چَشمم"
درچَشم ورُخَت بیدار..
هرروز همین رویا"
پیوسته شود تڪرار...
تاصبح هم آغوشیم"
دیوانه ومدهوشیم"
اے ڪاش حقیقت بود"
هرصبح چُنین دیدار..
#پرویزشیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
قدری آهسته... دلم پشت غزل جامانده
دلِ حساس، دلِ خسته، دلِ وامانده
میدوی تند، جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر و قضا یار تواند
دل من ماهیِ دور از لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا باز است و ...
دل من در دل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
در دلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدر این یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی... سخت نگیر... سهم تو فردا مانده
#مهدی_زکی_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
روید دردلم عشق،ازدانه ی دوچشمت
شب تا سحر بگفتم،ازعشق با دوچشمت
من ماندم می و جام،درزیرنور این شمع
بوسه گرفتم از تو،باعشق ازدوچشمت
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای شب به من بگو
اکنون ستاره ها
نجواگران مرثیهی عشق کیستند؟
هنگام عصر بر سر دیوار باغ ما
باز آن دو مرغ خسته
چرا
می گریستند...؟!
#منوچهر_آتشی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای درد تو درمان من جان منی تو یا تنی
من خود که باشم من تو ام می از من و تو خود منی
خلوتسرای چشم ما خوش گوشهٔ آب روان
بر چشم ما بنشین دمی ای چشم ما را روشنی
#شاه_نعمت_الله_ولی
@takbitnab
🌹🌹🌹
منگر تو در روی بتان بهر هوای خویشتن
در آتش سوزان مرو ای دل بپای خویشتن
غم را بسوزان شاد شو در عشق حق استاد شو
شاگردی شیطان مکن بهر بلای خویشتن
#فیض_کاشانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در نهانخانه ی عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم
گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
من به آه سحرت زلف مشوش دارم
گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست
من رخ زرد به خونابه منقش دارم
گر به کاشانه ی رندان قدمی خواهی زد
نقل شعر شکرین و می بیغش دارم
ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من
جنگها با دل مجروح بلاکش دارم
حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای که چشمان تو از افسانه هم زیباتر است
در نبودت عاشقت از مرگ هم تنهاتر است
شک و تردید نمازم گشته ای این روزها...
از والضالین حمدم قامتت رعناتر است
آوخ از موسیقیِ پنهان میانِ خنده هات...
لحن لبخندت از آوای بنان اعلاتر است
گرچه یوسف نیستی، با این همه در راه تو...
از زلیخا هم دلِ دیوانه ام رسواتر است
ساکتی اما نگاهت می زند از عشق دم...
رنگِ رخسار از زبان یک وقت ها گویاتر استو
چشم هایت مثنوی، میریزد از پلکت غزل...
بین عاشق ها نگاه از حرف پر معناتر است
قصه ی مجنون و فرهاد و... تو باشی هیچ نیست
چشمت از مجموعه ی افسانه ها زیباتر است
#طاهره_اباذری_هریس
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه جا جلوه حسن تو و مشتاق وصال
همه تن دیده و بر نیم نظر قادر نیست
وحشی آن چشم کزو نیست ترا پای گریز
بست چون پای تو بی سلسله گر ساحر نیست
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خبر از عیش ندارد که ندارد یاری
دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد
تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در منزل غـم فگنده مفرش ماییم
وز آب دو چشم دل پر آتش ماییم
عالم چو ستم کند ستمکش ماییم
دست خوش روزگار ناخوش ماییم
#رودکی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آنچه در آینه بینم نه منم
پرتو توست که سایه فکنست
نظرت نیست به من زانکه مرا
تن نماند و نظر جان به تنست
#خاقانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای آنکه مرا بستهٔ صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی
گر من بروم تو با که آرام کنی
همنام من ای دوست کرا نام کنی
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
یارب غـم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
الحمد که چون تو رهنمایی داریم
کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
#رهی_معیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
او طبیبست و به بیمـاران رَود
ای تن وامانده تو بیمـار باش...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت
زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش به جز خاک سر کویت
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
از این سرای زشت
پناه میبرم به شعر!
پناه میبرم به عشق!
عشق تو است،
که رخشان کند زندگانیم!
عشق تو،
چلچراغی که در دل من روشنی دهد.
#نزار_قبانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در زیباترین
عاشقانه های جهان
همیشه
قلبِ یک زن در میان است
زن
اگر نباشد
پرنده ی شعر
در شاخه های دفتر هیچ شاعری
پر نمی زند،،،
#مینا_آقازاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا در سر من نشئه دیوانه شدن بود
هر روزِ من از خانه به میخانه شدن بود
یا سرخی سیبِ تو از آن جاذبه افتاد؟
یا در سر من پرسش فرزانه شدن بود
یک بار نهان از همگان دل به تو بستیم
این عشق نه شایسته افسانه شدن بود
ای کلبه ی متروک فرو ریخته بر خویش
ویرانه شدن چاره بیگانه شدن بود؟!
مگذار از ابریشم من حلّه ببافند
در پیله من حسرت پروانه شدن بود
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
خداوندا چو جان دادی دلم بخش
دل عاشق، نه جان عاقلم بخش
درونی ده که بیرون نبود از درد
به بیرون و درون نبود ز تو فرد
چنان دارم که تا پاینده باشم
نه از جان بلکه از دل زنده باشم
چنان نه یاد خود اندر ضمیرم
که با یاد تو میرم، چون بمیرم
چنانم ده میِ پی در پیِ عشق
که فردا مست خیزم از می عشق
#امیرخسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹