eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
... و از نهیب رفتن تو... ... به شب ستاره شمارم... @takbitnab 🌹🌹🌹
در منزل غـم فگنده مفرش ماییم وز آب دو چشم دل پر آتش ماییم عالم چو ستم کند ستمکش ماییم دست خوش روزگار ناخوش ماییم @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
دلا، تا کی همی جویی منی را؟ چه داری دوست هرزه دشمنی را؟ چرا جویی وفا از بی وفایی؟ چه کوبی بیهده سرد آهنی را؟ ایا سوسن بناگوشی ، که داری به رشک خویشتن هر سوسنی را یکی زین برزن نا راه برشو که بر آتش نشانی برزنی را دل من ارزنی، عشق تو کوهی چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟ ببخشا، ای پسر، بر من ببخشا مکش در عشق خیره چون منی را بیا، اینک نگه کن رودکی را اگر بی جان روان خواهی تنی را @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
با آن‌که دلم در غم هجرت خون است شادی به غم تواَم ز غم افزون است اندیشه کنم هر شب و گویم: یارب! هجران‌ش چنین است، وصالش چون است؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت اشکم به زبان حال با خلق بگفت @takbitnab 🌹🌹🌹
با آن که دلم از غم هجرت خون است شادی به غم توام ز غم افزون است اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب! هجرانش چنین است، وصالش چون است؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
کوشم که: بپوشم، صنما، نام تو از خلق تا نام تو کم در دهن انجمن آید @takbitnab 🌹🌹🌹
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی @takbitnab 🌹🌹🌹
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر، ار نکته گیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری، مردی @takbitnab 🌹🌹🌹
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل این غم، که مراست کوه قافست، نه غم این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل @takbitnab 🌹🌹🌹
جایی که گذرگاه دل محزونست آن جا دو هزار نیزه بالا خونست لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند مجنون داند که حال مجنون چونست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
با آن که دلم از غم هجرت خونست شادی به غم توام ز غم افزونست اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب هجرانش چنینست، وصالش چونست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
دل خسته و بستهٔ مسلسل موییست خون گشته و کشتهٔ بت هندوییست سودی ندهد نصیحتت، ای واعظ ای خانه خراب طرفه یک پهلوییست @takbitnab 🌹🌹🌹
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود حال من از اقبال تو فرخنده شود وز غیر تو هر جا سخن آید به میان خاطر به هزار غم پراگنده شود @takbitnab 🌹🌹🌹
چون کار دلم ز زلف او ماند گره بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره امید ز گریه بود، افسوس! افسوس! کان هم شب وصل در گلو ماند گره @takbitnab 🌹🌹🌹
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل این غم، که مراست کوه قافست، نه غم این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل @takbitnab 🌹🌹🌹
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی @takbitnab 🌹🌹🌹
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت ز خویش حیف بود، گر دمی بود آگاه @takbitnab 🌹🌹🌹
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود حال من از اقبال تو فرخنده شود وز غیر تو هر جا سخن آید به میان خاطر به هزار غم پراگنده شود @takbitnab 🌹🌹🌹
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل این غم، که مراست کوه قافست، نه غم این دل، که تراست، سنگ خاراست، نه دل - رباعی شمارهٔ ۱۸ @takbitnab 🌹🌹🌹