ای جگر گوشه خاتم جگرت میسوزد
یا رضا بال و پرت بال و پرت میسوزد
آمدی آه! عبا روی سر انداخته ای
زهر کاری شده یا اینکه سرت میسوزد؟
مثل او گریه کن ای مرد که آرام شوی
مثل تو سینه تنها پسرت میسوزد
باز با روضه زهرا شده ای گریانش
حجره انگار که در چشم ترت میسوزد
باز هم روضه گودال به یادت آمد
کربلا آمده و دور و برت میسوزد
آنچنان یاد حسینی که دلت کرب و بلاست
خیمه انگار که پیش نظرت میسوزد
مثل یک مارگزیده به خودت میپیچی
جگرت آه رضا بال و پرت میسوزد
#حسین_صیامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خبر مرگ مرا هر کسی آورد بخند
زندهام میکند آخر خبرِ خندهی تو
#حسین_صیامی
@takbitnab
🌹🌹🌹