آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی
#خیام
- رباعی شمارهٔ ۱۵۷
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
#خیام
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳
@takbitnab
🌹🌹🌹
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
#خیام
- رباعی شمارهٔ ۹۳
@takbitnab
🌹🌹🌹
* آن بیخبران که دُرِّ معنی سُفتند،
در چرخ به انواعْ سخنها گفتند؛
آگه چو نگشتند بر اَسرارِ جهان،
اول زَنَخی زدند و آخر خفتند!
#خیام
- رباعی ۱۴
@takbitnab
🌹🌹🌹
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
با لالهرخی اگر تُرا فرصت هست
مِی نوش به خرّمی، که این چرخ کبود
ناگاه تُرا چو خاک گرداند پَست...
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
فصل گل و طرف جویبار و لب کِشت
با یک دو سه تازه دلبری حورسرشت
پیش آر قدح که بادهنوشان صبوح
آسوده زِ مسجدند و فارغ زِ بهشت...
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک روز ز بند عالم آزاد نیم
یک دمزدن از وجود خود شاد نیم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم
#خیام
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۵
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و با سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
#خیام
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۳۳
@takbitnab
🌹🌹🌹
می خور که به زیرِ گِل بسی خواهی خفت،
بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت؛
زنهار به کس مگو تو این رازِ نهفت:
هر لاله که پَژْمُرد، نخواهد بِشْکفت.
#خیام
- رباعی ۴۷
@takbitnab
🌹🌹🌹
از جرم گل سیاه تا اوج زحل
کردم همه مشکلات کلی را حل
بگشادم بندهای مشکل به حیل
هر بند گشاده شد به جز بند اجل
#خیام
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۱۹
@takbitnab
🌹🌹🌹