eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
سپر ز گریه و شمشیر از دعا دارد مَلَک به سجدۀ او رشکِ اقتدا دارد حقوق را چه کسی مثل او ادا کرده؟ نماز را چه کسی مثل او به پا دارد؟ اگر به مصلحتی چند روز بیمار است برای هر چه که درد است او دوا دارد مدیح حضرت سجاد هر چه بنویسند قسم به شعر فرزدق، هنوز جا دارد بپرسد از حجرالاسود از ولایت او هر آن کسی که به سجاد، شک روا دارد علی‌ست اسم و علی رسم او، بپرس از شب که زخم شانۀ او ریشه در کجا دارد؟ بپرس کوچه به کوچه کدام شب‌گرد است که سفره‌های یتیمان از او غذا دارد.. فدای آن لب خشکی که لحظۀ افطار به اشک، روضۀ عطشان کربلا دارد رسول کرب‌وبلا، وارث حسین چه گفت؟ که بعد خطبۀ او دشمنش عزا دارد علیه_السلام @takbitnab 🌹🌹🌹
مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله‌ ها امام نشد در شروع امامتش چون من این قدر دورش ازدحام نشد لشکری از مغیره می‌آمد ، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی این قدر گرم احترام نشد روضه از این شدیدتر هم هست : لحظه‌ای که حسین یاری خواست و علی بود اسم من اما خواستم پا شوم ز جام ... نشد به لب تشنه ی علی اصغر به لب تیز ذوالفقار قسم تا به امروز هیچ شمشیری این قدر تشنه در نیام نشد رفتن شاهزاده‌ ای چون من به اسیری به یک طرف اما در سفر این قدر غل و زنجیر گردن بنده و غلام نشد آهِ زینب و صیحه‌ ی شلاق تا شنیدم ، ... از اسب با زنجیر خویش را بر زمین زدم اما باز هم آن صدا تمام نشد تل و گودال و نعل و علقمه ... آه ! ذوالجناح و لب و گلو ... انگار مثل زینب کسی دلش این قدر خون ز تکرار حرف لام نشد  آه ! زینب کجا و بزم یزید ، او کجا و جواب ابن زیاد ! باز هم صد هزار مرتبه شکر این که با شمر هم کلام نشد این چهل سال گریه ام شاید از همان روز اربعین باشد هر قدر عمه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس رنج ها دیده‌ام حسین ! اما هیچ جایی شبیه شام نشد چه مسلمانی عجیبی بود که در آن بر عیال پیغمبر نان و خرما حلال بود اما سنگ انداختن حرام نشد من سجاد این قدر خواندم در مدینه نماز و هیچ کدام آخرش مثل آن نمازی که عمه‌ ام خواند بی قیام نشد غل و زنجیر و رشته  بر گردن ، یک نفس باده‌ ی بلا را من سر کشیدم تمام ، اما شکر ! سفر عشق ناتمام نشد علیه_السلام @takbitnab 🌹🌹🌹
کرمان چقَدَر خوب در آغوش کشید هر که سودای به سرش بود هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹