تویی حوا دلم مانند سیب است
مرا لبهای تو گویا نصیب است
بهشت و دوزخ و حور و ملائک
فقط آغوش تو من را فریب است
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من زاده ی تنهایی طولانی ام ای عشق
سر سخت تر از آنچه که میدانی ام ای عشق
مغرورم و خود ساخته در عالم خاکی
من منتظرِ یک شبِ طوفانی ام ای عشق
هر کس به تمنای تو محتاجِ رفیق است
گفتی که به دنبالِ فراوانی ام ای عشق
یک بار به دنبالِ تو آمد دل زارم
یک عمر به دنبالِ پشیمانی ام ای عشق
تنها شدم و طعنه ی بسیار شنیدم
هر لحظه سزاوارِ پریشانی ام ای عشق!
تنهایی من حاصلِ دل مرده گی ام نیست
هر روز به درگاه تو قربانی ام ای عشق
باز آ و مرا از قفس تنگ رها کن
حالا که در این مخمصه زندانی ام ای عشق
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو را زیباتر از زیبایی مهتاب میدیدم
خودم را در نگاهت همچنان بی تاب میدیدم
به رویاهای تو دلبسته بودم آن زمانی که
میانِ بُهتِ چشمانت شرابِ ناب میدیدم
نگاهت میکنم امّا نمیدانم چه میخواهم
خودم را در نگاهت تشنه ای سیراب میدیم
به نامِ مهربانی بُرده ای از من قرارم را
از این رو دوستانم را دگر ناباب میدیدم
به حرفِ مردم این روستا دیگر نمی خندم
تو را یک روز اگر در خانه ی ارباب میدیدم
برای مردمی که عشق را اصلا نمی فهمد
عذابی بدتر از تنهاییِ مُرداب میدیدم
بیا با من نمازِ عشق را بر پا کنیم امشب
جنون دارم که این میخانه را محراب میدیدم
تب و تابِ دلم را دیدی و بی وقفه خندیدی
تو آن زیبا رُخی هستی که هر شب خواب میدیدم
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عمرم به هـدر رفت و دلـم حـوصلـه دارد
این منطقِ عشق است که از من گله دارد
دوریِ تو از خانه ی من مسئله ای نسیت
خـورشیـد هـم از مـاهِ خـودش فـاصله دارد
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تورا بعد از این او دگر یار نیست
به عشقت دگر او گرفتار نیست
غمت را مگـو بعد از ایـن نزد او
شکست عهد خود ،بامنش کار نیست
مکن شکـوه از روزگـار و ببین
چه دل میبرد، او که دلدار نیست
جـدا شد زمن آن حبیبم چه سود
دلم ماند و دیگر خــریدار نیست
صدا می زند در دو گوشم چـنین
خدا حافظت، او که غمخوار نیست
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در دلِ آئینه دیدم غمِ پنهانِ خودم
غزلی ساختم از حالِ پریشانِ خودم
به تمنای تو هر شب دلِ آئینه شکست
قلمم راست بگو ،باش به فرمانِ خودم
هر چه کردم که بگویی شده ای عاشق من
نشدی عاشقِ من ، دوست تر از جانِ خودم
مینویسم که بدانی چه کشیدم بی تو
شاهدی نیست بجز دیده ی گریانِ خودم
تک و تنها ز فراقِ تو نشینم هر شب
به وصالت شده ام دست به دامانِ خودم
شانه ای نیست گذارم سرِ سرگردان را
میروم سر بگذارم به گریبانِ خودم
در تلاشم که فراموش کنم مهرِ تورا
تا به کی شکوه کنم از تو و خویشانِ خودم
#محرم_زمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹