صبح آمده باز و موسم شادی ماست
این فرصت تازه ای در آبادی ماست
حیف است اسیر غصه و غم باشیم
زیبایی زندگی در آزادی ماست ..!
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبح است و دوباره پرتوافشان شده ای
بر دفترِ شعرِ من غزلخوان شده ای
خورشیدِ همیشه یِ دل و دیده، سلام
خوش آمده ای و بر تنم جان شده ای
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
من از آن کافهء زیبای چشمانت طمع دارم
که هر صبحی بریزد، قهوه در فنجانِ اشعارم
تمامِ شب فقط در وصفِ چشمان تو می گویم
چرا که جز نگاهِ تو، نمی گنجد به پندارم
نمی دانم که می دانی پس از هر شب بخیرِ تو
به چشم بسته ات، مانندِ شب بندی گرفتارم؟
به شبهای سیاهِ من، امیدِ صبح فردایی
که از شوقِ نگاهت، تا سحر افسون و بیدارم
من از غیرت، چنین نیلوفرانه بر تو می پیچم
که بینِ چشمِ نااهلان و اندامِ تو، دیوارم
بخواهی یا نه، من هر لحظه بر دورِ تو می گردم
به دورِ نقطهء اوجِ خیال خویش، پرگارم
چه ها گویم من از عشقِ فروزان تو در این دل
که من قدرِ تمام دوستی ها، دوستت دارم
بیا شیرین کن اشعار مرا با طعمِ لبهایت
که من از هر غزلخوانی دگر، غیرِ تو بیزارم
مرا مهمانِ خوشبختی کن از آن قهوهء چشمت
که من بیش از شنیدنهای تو، مشتاقِ دیدارم
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
.
چنان خرابم و مستم، از آن خُمی که تو باشی
که بی هوا شده ام در، توهمی که تو باشی
خیالِ من نگریزد، دگر به سمتی و سویی
چو در بَرَش بگرفته، تجسمی که تو باشی
چگونه من بِنِشانم، به لب تبسم دیگر
که لب طلب کند از من، تبسمی که تو باشی
غزل که بوده سلاحم، برای فتح جهانی
سفید گشته به پیشِ، تهاجمی که تو باشی
چو تخته پاره به دریا به هر سویم بکشانی
به ساحلی نرسم از، تلاطمی که تو باشی
به یک نفس گذراندم، چو برق و صاعقه شش خان
که گر شود برسم من، به هفتمی که تو باشی
اگر چه کم نسرودم، من از شراره ی چشمت
ولی هماره بگویم، ز خانمی که تو باشی
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبح است و دوباره پرتوافشان شده ای
بر دفترِ شعرِ من غزلخوان شده ای
خورشیدِ همیشه یِ دل و دیده، سلام
خوش آمده ای و بر تنم جان شده ای
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
خورشیدِ #دلم، سلامم ارزانیِ تو
صبح آمده باز هم به مهمانی تو
تا جایِ منِ غریبِ دور افتاده
صد بوسه زند به رویِ پیشانیِ تو
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبح است و دوباره پرتوافشان شده ای
بر دفترِ شعرِ من غزلخوان شده ای
خورشیدِ همیشه یِ دل و دیده، سلام
خوش آمده ای و بر تنم جان شده ای
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو را من ز هستی جدا دوست دارم
تـــو را بی حد و انتها دوست دارم
خیـــال تو در سینه ام گرم و جاری
تـو را همره لحظه ها دوست دارم
تو اصل وجـــــــود مرا باز خواندی
تــــــو را مثل آئینه ها دوست دارم
نگنجد در اندیشه ات ایـــــن ارادت
تو را فـــــوق پندارها دوست دارم
مـرا بی گنــــه بارها گرچه راندی
ولی باز هم من تـو را دوست دارم
همه آرزو و امیــــد م توئـی تــــو
تو را از زمین تا خـدا دوست دارم
#مهدی_امیری
@takbitnab
🌹🌹🌹