مثلِ هر صبح
تـو خورشیدی و
من مشتری ات
در مدارِ تو و چشمت،
همه دنیـاست!
#حسین_فروتن
@takbitnab
🌹🌹🌹
من و خورشید ساعت
را میخکوب میکنیم
تا صبح از چشمان
پر فروغ تو آغاز شود
#لیلا_مقربی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زندگی
شاید یڬ خیابان دراز است ..
ڪه هر روز زنی با زنبیل از آن میگذرد
یا عبور گیج رهگذری
ڪه کلاه از سر بر می دارد
و به یڬ رهگذر دیگر میگوید؛
صبح_بخیـر ..
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب به رنگ زلفانت،از عشق غزل دارد
آن چشم سیاه تو،شعری بی بدل دارد
من همیشه خواهم ماند،عاشقِ مَهُ مهتاب
عشق باتمامِ دشواری،شبهایی بی مَثَل دارد
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
زلالِ چشمه ی جوشیده از دل سنگی
الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی...
#حسین_منزوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
شکوهمندترین
عاشقانه هاست
وقتی ک
هر صبح
قهرمان
شعرهایم می شوی
من
پر از عشق توآم
هر
صبح
مراااا نفس بکش؛؛؛؛!!!!!
#الهام_مرادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بیزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
بانگ زدم صبح دمان ڪیست در این خانهے دل
گفت منم ڪز رخ من شد مه و خورشید خجل
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
خنده بر لب دارم و اما درونم شاد نیست
دل اگر دربند باشد ، روح هم آزاد نیست
وصف حالم عاشقی تنهاست کز بخت بدش
سهمش از معشوق جز دلتنگی و غمباد نیست
فصل های زندگی وقتی زمستانی شوند
فرق بین آذر و اسفند یا مرداد نیست
مرغِ پیغامِ دعا حتما کر و کور است یا
گریه های ما به گوشش جز صدای باد نیست
گر "اذا زلزال" عشق آید ، همه ویران شوند
خانه اش آباد ! کز او خانه ای آباد نیست
"دیو" در دل ها به پیکار "ملائک" رفته است
حضرت حافظ ! بگو ؛ این ها مگر اضداد نیست
ازدحام میله ها شور مرا از من گرفت
درد بسیار است اما فرصت فریاد نیست
#هما_کشتگر
@takbitnab
🌹🌹🌹
تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست
رفتن شدنی نیست وَ ماندن شدنی نیست
شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی
من نیستم و هیچکسی "من" شدنی نیست
باید بروم تا که کمی مثل تو باشم
نه ! قلب بلورین من آهن شدنی نیست
خودخواه شدم در اثرِ خواستن تو
این عاشق مغرور ، فروتن شدنی نیست
در حرف چه ساده ست جداییّ من و تو
سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست
تکلیف من و عشق تو ، تکلیف من و عقل
تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست
#حسین_عباسپور
@takbitnab
🌹🌹🌹
فدای قاصد جانان کز او آسوده شد جانم
بشارت های خوش داد از اشارتهای جانانم
به عالم هیچ عیشی را از این خوشتر نمیدانم
که جام از من تو بستانی و من کام از تو بستانم
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
قصهے روز و شب من سخنے مختصر است
روز در "خوابِ خیالاتم"
و "شب بیدارم" ...
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
نگردم گِرد معشوقی که گِرد دل
نمی گردد...
#صائب_تبريزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گذارم سربه زانویم،که غم بسیارانبوه است
دل بیچاره ام هرشب،اسیرغم وَ اندوه است
منم دلبسته ی عشقش،ولی دورم زِچشمانش
بکش مارابکش مارا،که غم مانندِیک کوه است
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
یارب تو به حیرتم هم آغوشی بخش
با مخمصهی شعور کم جوشی بخش
زاندیشهی آینده خلاصم گردان
از یاد گذشتهها فراموشی بخش
#بیدل_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
مجالِ بستنِ عهدے بہ ما نداد، سپهر
سحر، شڪفتہ و هنگامِ شب، خزان شدهایم
#پروین_اعتصامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بوسه زند نور مه بر رخ زیبای تو
باد صبا شانه بر زلف چلیپای تو
دشت خرامان شود تا که قدم می نهی
مست کند چشمه را آن قد و بالای تو
کوه به رقص آمد و باغ بهاری شده
عقل خروشید از آن باده و صهبای تو
جان و دلم سوختی از چه شدی بی وفا
باخته ام دل به آن ، رویِ دلارای تو
در همه عالم نبود عشق بجز روی تو
نیست درون دلم غیر تمنای تو
کَند تن بیستون تیشه ی فرهاد ، چون
دید فقط یک نظر قامت رعنای تو
در دل بی تاب من جز تو کسی ره نیافت
ماند سرِ مستِ من بر سر سودای تو
با نگهی سوختی جان مرا ای نگار
گشت صبا واله و عاشق و رسوای تو
#محمدحقیقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
حجم اندوہ مرا طاقت ندارد شانہ اے
ڪو صبورے ڪہ بماند لحظہ اے هم پایِ ما
#محمد_شریفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از دورویے تلخ تر در ڪام اهل عشق نیست
تا دلت با من دورنگے ڪرد شیرین شد فراق
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
وقتی رهایی آسمان را خوب می فهمی
فرقِ خوشی را با غمی مقلوب می فهمی
با درد امّا سر کنی صد زخم چرکین را
مانند دردی سطحی و محجوب می فهمی
جنگل اگر سرسبز باشد گر نمی گیرد
این را یقینا از نگاهِ چوب می فهمی
آهی که مثل دود از دل می رود بالا
تقصیر رفتاریست نامطلوب می فهمی؟!
دیدی که گاهی عقل دعوا می کند با دل؟
من بد گرفتارم به این آشوب می فهمی؟
درگیر احساسم ولی عقلم نمی سازد
با شکوه هایِ بیخود محبوب می فهمی؟!
"من" را گمش کردم میان ما و تو امّا
بد خسته ام از این همه سرکوب می فهمی؟
معنا نکن تفسیر من چیزی نمی خواهد
جز اینکه با عشقت شوی مصلوب می فهمی!
گاهی نباید درد را معنی کنی وقتی
از چشم هایِ روشنِ مرطوب می فهمی
#سپیده_پرکسب_کار
@takbitnab
🌹🌹🌹
در درون دارم خروشی ای طبیبان پرسشی
در سفر دارم عزیزی ای عزیزان همتی
میفرستم جان به پیشش کاشکی این جان من
داشتی در حلقه زلفش به مویی قیمتی
#سلمان_ساوجی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر یک ورق از کتاب ما برخوانی
حیران ابد شوی زهی حیرانی
گر یک نفسی به درس دل بنشینی
استادان را به درس خود بنشانی
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان
من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون
بند روان گسستهام انس روان من کجا
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی
گرم جگر شدم ز تب سرکهفشان من کجا
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود
آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
نالهٔ خاقانی اگر دادستان شد از فلک
نالهٔ من نبست غم دادستان من کجا...
#خاقانى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ﺗﺎ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﺁﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﺷﺐ ﻫﻤﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ، ﺷﮑﻮﻩ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﺭﻭﺯ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ، ﺗﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﺁﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﻣﺘﻦ ﺧﺒﺮ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻠﻢ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺳﯿﺎﻩ ﺷﺪ ﺟﻬﺎﻥ
ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺭﻓﺘﻨﻢ ﺩﮔﺮ ناﻣﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﯽ، ﻋﮑﺲ ﺗﻮ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ ﻧﻬﻢ
ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻭ ﺁﯾﻨﻪ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﮔﻞ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻣﻦ، ﺗﺎ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
ﻟﻄﻒ ﺑﻬﺎﺭ ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ، ﺩﺭ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
ندانم تا چه باد است این که از گلزار می آید
کزو بوی خوش گیسوی آن دلدار می آید
مگر بیدار شد بختم که آن رویی که در خوابم
نبود امید، پیش دیده بیدار می آید
#امیرخسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹