صبح می خندد و
باغ از نفس گرم بهار
می گشاید مژه و میشکند
مستی خواب ...
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
چونڪ خلیلے بدهام عاشق آتشڪدهام
عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم
وقت بهارست و عمل جفتے خورشید و حمل
جوش ڪند خون دلم آب شود برف تنم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
این کیست
گشوده خوشتر از صبح
پیشانی بیکرانه در من
از شوق کدام گل شکفته ست
این باغ پر از جوانه در من
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل مرنجان
که زِ هر دل
به خدا راهی هست
هر که را هیچ به کف نیست
به دل آهی هست
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
مدتی بود لبم روزه ی لب های تو داشت
روزه ی شهدِ لب ِ لعلِ مربای تو داشت
چشم من تشنه ی آن چشمه ی نوشین تو بود
دل نگو، ذکرِ لبش نام مقفّای تو داشت
قد تو سرو سِهی، قامت تو قدّ قیام
چه کسی قامت و روی و قد و بالای تو داشت
عشق، تعبیرِ قشنگی است برایم از تو
ورنه کمتر سخنی بود که معنای تو داشت
شهدِ شیرینِ لبت، نوبه ی افطارم بود
شبنم روی گلت، عطر و مسمّای تو داشت
جان گرفتم به نگاه تو و کردم افطار
روزه ی عشقِ دلی را که تمنّای تو داشت
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن قدر به تو نزدیک بودم
که تو را ندیدم
در تاریکی خود،
به تو لبخند می زنم
شکرانه روزهایی که
کنار تو
راه رفته ام
#شمس_لنگرودی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
#امیرخسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بگو آخر گناهم چیست،بجز دلدادگی برتو
همه دنیای من عشقت، فقط آسودگی درتو
دوچشمت ساحل امنم،دلت دریای آرامست
بگوآیا که این جرم است،منو دلدادگی برتو؟؟
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
مستانه مستم میکنی، دل را زدستم میکنی
گه باده نوشم ای صنم، گه می پرستم میکنی
در سوزو تابم میکنی، هردم خرابم میکنی
گه می نوازی ماه من، گاهی زهستم میکنی
حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو
هم می گشایی پای را، هم قفل و بستم میکنی
با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی
گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی
آتش زدی کاشانه را، بردی دل دیوانه را
هم شاد شادم ای صنم، هم غم پرستم میکنی
بگرفته ای جان مرا، کردی به زندانت مرا
می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی
دل را به زاری می بری، اندرخماری می بری
خوبم که آزردی مرا، آنگه تو مستم میکنی
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
تویی آن که عاشقت را دلِ پاره پاره باید
به نشان عشقی از خون، تن ِ پر ستاره باید
به فراقم از تو زخم است و به وصلم از تو مرهم
که چو دردم از تو آید، ز تو نیز چاره باید
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل عالمی ز جا شد چه نقاب بر گشودی
دو جهان به هم بر آمد چه به زلف تاب دادی
در خرمی گشودی چه جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی چه شراب ناب دادی
#فیض_کاشانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گوش دل میشنود آن چه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافیست به آواز مگو
#علیرضا_بدیع
@takbitnab
🌹🌹🌹
شعری بخوان که خلوتمان را تکان دهد
سازی بزن که بوی صدای "بنان" دهد
باران گرفته است و هوا نامساعد است
سقفی بجوی تا تو و من را امان دهد
حالی نمانده است برایم ، محال نیست
شاعر در این حوالی ِ ناجور جان دهد
چیزی نمانده است که بیچاره مادرم
در پای شعر و شاعری ِ من جوان دهد
آتش بیار ِ معرکه سودابه ی غم است
تا پاکی ِ سیاوش ِ دل را نشان دهد
آتش ولی موافق فردوسی است که
باید به عشق بیشتر از این زمان دهد
چیزی بگو که درد ِ دل ِ من نگفتنی ست
حرفی بزن که پای غزل را توان دهد
محتاج ِ زیر و بم شدنی عاشقانه ام
شعری بخوان که خلوتمان را تکان دهد
#محمدرضا_سلیمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
صبحِ امروز ؛ خدایا چه مبارک بدمید
که همی از نفسش بوی عبیر آید و عود
گر کسی شکرگزاری کند این نعمت را
نتواند که همه عمر برآید ز سجود
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بانگ زدم صبح دمان
کیست در این خانهٔ دل
گفت منم کز رُخ من
شد مه و خورشید خجل
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
... و قصه نمیپردازم
در باغستان من
شاخه بارور خم میشود
بی نیازی دستها پاسخ میدهد
در بیشه تو آهو سر میکشد
به صدایی میرمد
در جنگل من
از درندگی نام و نشان نیست ...
در سایه آفتاب دیارت
قصهٔ خیر و شر میشنوی
من شکفتنها را میشنوم
و جویبار از آن سوی زمان میگذرد ...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
از دیوان تو میخوانم، هرصبح غزلی تازه
چشمان تو الهام است،بنشین به کنارمن
این صبح که بهاران است ،باتوچقدر مستم
یک چای و گل پونه،از دستِ نگارِمن
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
مادیان من! پس کی میبری سوارت را؟
میکشی به چشمانش سرمهٔ غبارت را
میشناسمت آری تاختن در آزادیست
آنچه میدهد تسکین روح بیقرارت را
آسمان بارانی با کمان رنگینش
در خوشآمدت طاقی بسته رهگذارت را
کاکل بلندت را باد میزند شانه،
صبحدم که میگیری دوش آبشارت را
ز آفتاب میپیچد، حولهای بر اندامت
آسمان که مهتروار دارد انتظارت را
دشت پیش روی تو، سفرهای است گسترده
میچری در آرامش قوت سبزه زارت را
تا تو آب از آن نوشی، اندکی بمان تا گل
بگذراند از صافی، آب چشمه سارت را....
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
اگر از کمنـدِ عشقـت بروم، کجـــا گریزم ؟
که خلاص بیتو بند است و حیات بیتو زندان
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب دوباره فکرتو،در خیالِ من جاریست
وقتی که تو می آیی،دل زِ هرچه غم عاریست
شبها منو رویایت،تا صبح هم آغوشیم
دور ازتو و رویایت، کارِ دلِ من زاریست
#حمیدرضا_ضیافتی_برخوردار
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوْرانِ جهان بی می و ساقی هیچ است،
بی زمزمهٔ نایِ عراقی هیچ است؛
هر چند در احوال جهان مینگرم،
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جانها تا لب رسید
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
خدا برای چه یک روح با دو جسم سرشت
مرا برای جهنّم ، تو را برای بهشت
من و تو هردو به یک صورت آفریده شدیم
یکی در آیینه زیبا، یکی در آیینه زشت
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور
که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
اراده ای ست به گمراهی و هدایت ما
کدام معبد و مسجد؛ کدام دیر و کنشت؟!
اگر بناست بمانیم زیر این آوار
بگو دگر نگذاریم خشت بر سر خشت
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
چقدر ساده بهم ریختی روان مرا
بریده غصه ی دل کندنت امان مرا
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا
#امید_صباغ_نو
@takbitnab
🌹🌹🌹