eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺شعر امام خمینی(ره) در مدح حضرت فاطمه زهرا و حضرت معصومه ای ازلیت به تربت تو مُخَمّر وی ابدیّت به طلعت تو مقرّر آیت رحمت ز جلوۀ تو هویدا رایت قدرت در آستین تو مُضمَر جودت هم‌بسترا به فیض مقدس لطفت هم‌بالشا، به صَدرِ مُصَدّر عصمت تو تا کشید پرتو به اجسام عالَم اجسام گردد، عالم دیگر جلوۀ تو نور ایزدی را مَجلی عصمتِ تو سرّ مُختفی را مظهر گویم واجب تو را، نه آنَتْ رتبت خوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی اندر ردای امکان مَظهر ممکن امّا چه ممکن، علتِ امکان واجب، امّا شعاع خالق اکبر ممکن امّا یگانه واسطۀ فیض فیض به مهتر رسد و زآن پس کهتر ممکن امّا نمودِ هستی از وی ممکن اما ز ممکنات فزون‌تر وین نه عجب زآنکه نور اوست ز زهرا نور وی از حیدر است و او ز پیمبر نور خدا در رسول اکرم پیدا کرد تجلی ز وی به حیدر صفدر وز وی تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دخت موسی جعفر این است آن نور کز مشیت «کُن» کرد عالم، آن کو به عالم است منوّر این است آن نور کز تجلّی قدرت داد به دوشیزگان هستی زیور شیطانْ عالِم شدی اگر که بدین نور ناگفتی آدم است خاک و من آذر آبروی ممکنات جمله از این نور گر نَبُدی، باطل آمدند سراسر جلوۀ این خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود، جوهریّت جوهر عیسی مریم به پیشگاهش دربان موسی عمران به بارگاهش چاکر آن یک چون دیده‌بان فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان معطّی بر در یا که دو طفلند در حریم جلالش از پی تکمیل نفس آمده مُضطر آن یک انجیل را نماید از حفظ و ین یک تورات را بخواند از بر گر که نگفتی امام، هستم بر خلق موسی جعفر، ولیّ حضرت داور فاش بگفتم که این رسول خدایست معجزه‌اش می‌بوَد همانا دختر دختر جز فاطمه نیابد چون این صُلب پدر را و هم مَشیمه مادر دختر چون این دو از مَشیمۀ قدرت نامد و ناید دگر هماره مقدّر آن یک امواج علم را شده مبدأ وین یک افواج حلم را شده مصدر آن یک موجود از خطابش مَجلی وین یک معدوم از عقابش مُستر آن یک بر فرق انبیا شده تارک وین یک اندر سرْ اولیا را مِغفر آن یک در عالم جلالت «کعبه» وین یک در مُلک کبریایی «مشعَر» لَمْ یَلِدم بسته لب وگرنه بگفتم دختِ خدایند این دو نور مُطهّر آن یک کون و مکانش بسته به مَقنَع وین یک ملک جهانش بسته به مِعجر چادرِ آن یک، حجابِ عصمت ایزد مِعجَر این یک، نقابِ عفت داور آن یک بر ملک لایزالی تارک این یک بر عرش کبریایی افسر تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد سایه‌ای از قهر این، جحیم مُقعَّر قطره‌ای از جودِ آن بِحار سماوی رشحه‌ای از فیض این ذخایر اغبر آن یک خاک مدینه کرده مزیّن صفحه قم را نموده این یک انور خاک قم این کرده از شرافت جنّت آب مدینه نموده آن یک کوثر عرصه قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش یَساولی است برابر زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر شاید گر لوح را بیابد همسر خاکی عجب خاک، آبروی خلایق ملجأ بر مسلم و پناه به کافر گر که شنیدندی این قصیده «هندی» شاعر شیراز و آن ادیب سخنور آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای به جلالت ز آفرینش برتر وین یک قمری نمط هماره نگفتی «ای که جهان از رخ تو گشته منوّر» (ره) @takbitnab 🌹🌹🌹
با نااهلان اگر چو جانی باشی ما را چه زیان تو در زیانی باشی گیرم که تو معشوق جهانی باشی آری باشی، ولی زمانی باشی - رباعی شمارهٔ ۱۷۹۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
این صفات بد اگر از خود جدا سازی چو من نعمت الله زمان باشی و سلطان زمن غیبت و نمامی و حرص و حسد این هر چهار باز بخل و کینه و آنگه طمع بشنو ز من - دوبیتی شمارهٔ ۲۲۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
گر زانکه چو خاک ره ستم‌کش باشی چون باد همیشه در کشاکش باشی زنهار ز دست ناکسان آب حیات بر لب مچکان گرچه در آتش باشی - رباعی شمارۀ ۱۷۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
در راه طلب اگر تو نیکو باشی فرماندهٔ این سرای نه توی باشی اول قدم آن است که او را طلبی واخر قدم آن است که خود او باشی - رباعی شمارهٔ ۱۷۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
دنیا نسزد ازو مشوش بودن از سوز غمش دمی در آتش بودن ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن - رباعی شمارهٔ ۵۳۲ @takbitnab 🌹🌹🌹
کنارم باش ، این پاییز ، کنارم باش ، می ترسم ... خزان را دوست دارم من ، ولی بی تو ؛ خیابان ، کوچه ها ، این شهر ، این پاییز ؛ تو را بدجور کم دارد ! بدون تو ؛ گلوی آسمان ها ؛ درد می بارد ، صدای خش خش این برگ ها بی تو ؛ صدای نابهنجاریست باور کن ؛ به بانگِ مرگ می مانَد ! اگر باشی ، اگر همراهِ من باشی ؛ خزان زیباترین فصل است ، می دانم ... کنارت ، چای می چسبد ؛ به وقتِ شامگاهان ، در هوای سرد و بارانی ... کنارت کوچه ها زیبا ، درختان ، آسمان ، گنجشک ها زیبا ، کنارت بازهم دیوانه ی باران و پاییزم ... کنارم باش ماهِ من ، که با تو چای می چسبد ، که با تو عاشقی کردن ، دویدن ، شهر در پاییز را دیدن ؛ که با تو کافه گردی ، شعر خواندن ، مبتلا بودن ؛ در این پاییز ، می چسبد ، عجب پاییز ، می چسبد ! کنارِ تو ؛ خزان زیباترین فصل است ، می دانی ؟! @takbitnab 🌹🌹🌹
این برگ‌های زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه می‌افتند قرار است تو از این کوچه بگذری و آن‌ها پیشی می‌گیرند از یکدیگر برای فرش کردن مسیرت.. گنجشک‌ها از روی عادت نمی‌خوانند، سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند برای خوش‌آمد گفتن به تو.. باران برای تو می‌بارد و رنگین‌کمان – ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش – سرک کشیده از پسِ کوه تا رسیدن تو را تماشا کند. نسیم هم مُدام می‌رود و بازمی‌گردد با رؤیای گذر از درز روسری و دزدیدن عطر موهایت! زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها برای تو می‌گردند و من به دورِ تو! @takbitnab 🌹🌹🌹
نیاز به هیچ ساز و کوبه ای نیست ! برای نواختن زیباترین موسیقی دنیا کافی ست از " تو " بخواهند روی برگ های پاییزی قدم بزنی... @takbitnab 🌹🌹🌹
رها نمی‌کند این بغض وگرنه می‌گفتم با شما که عشق چه می‌کند با آدم! @takbitnab 🌹🌹🌹
هستی من رفت و خیالش نماند این که تو بینی نه منم ،بلکه اوست @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا از حبس آغوشت چه اصراری به آزادی؟ برای ماهیان تُنگ، آزادی گرفتاریست… @takbitnab 🌹🌹🌹
اگر دوست داشتنت را فرياد كنم ابرها لاله می بارند آسمان سرخ می شود تو باران می شوی و من سبز خواهم شد @takbitnab 🌹🌹🌹
میکند سلسله‌ی زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه از کجا یافت در این گوشه‌ی ویرانه مرا @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد ای دوست مراد اهل‌بیت آمده است یک گل ز نژاد اهل‌بیت آمده است امروز تمام سائلان می گویند میلاد جواد اهل بیت آمده است * امشب که جواد، قامت افراشته است با جلوه‌ی خود بذر سحر کاشته است گر غرق به نوراست زمین، شمس شموس گلبوسه ز روی ماه برداشته است * درمانده ام از دوست فرج می طلبم سرخط سفر به سوی حج می طلبم من عیدی خود را شب میلاد جواد از درگه ثامن الحجج می طلبم * گنجینه ای از جود وسخا آوردند آئینه ای از صدق و صفا آوردند با خلق جواد اهل‌بیت از فردوس یک دسته‌ی گل بهر رضا آوردند @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد آمدی خیل ملائک به شعف آمده اند سوی گهواره ی تو با کف و دف آمده اند ای کریم بن کریم بن کریم بن کریم فقرا سوی تو از سمت نجف آمده اند @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد نام تو حلاوت‌ست مثل صلوات جودست و اجابت‌ست مثل صلوات ریزد گلِ نور از آسمانِ هشتم میلاد تو برکت‌ست مثل صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد در ماه خدا ، طلوع کردی چون ماه از برکت تو، شکسته شد ، پشت گناه مانند تو دیگر به جهان (لم یولد) لا حول ولا قوه الا بالله *** نام تو حلاوت است مثل صلوات جود است و اجابت است مثل صلوات ریزد گل نور ، از آسمان هشتم میلاد تو برکت است مثل صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد بر روح عبادت و نیایش صلوات بر قطب نمای علم و دانش صلوات در روز ولادت جواد بن رضا بر مظهر جود و فضل و بخشش صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد این جلوۀ ناب، جلوه‌ای دل‌خواه است بر شمس شموس بهتر از هر ماه است سوگند به نص آیۀ «اعطینا» او کوثر دوم رسول‌الله است @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد بی جلوه‌ی تو، بهشت آماده نشد در وصف تو ثامن‌الحجج فرموده‌ست: مولود به این مبارکی، زاده نشد @takbitnab 🌹🌹🌹
میلاد علیه السلام مبارک باد هرچه میخواهی از کریم بخواه سائلین جواد.. بسم الله... @takbitnab 🌹🌹🌹
داده ام دل را به دست دشمن دین دگر بسته ام عهد مودت با نو آیین دگر با غزالان سخن کارست صیاد مرا کی مرا از جا برد آهوی مشکین دگر؟ کوه دردی را که من فرهاد او گردید ه ام هست بر هر پاره سنگش نقش شیرین دگر مرده دل را بغیر از ناله جان بخش من بر نمی انگیزد از جا هیچ تلقین دگر سر مجنبان بهر تحسینم گفتار مرا نیست غیر از جنبش دل هیچ تحسین دگر از گلستانی که آن سرو خرامان بگذرد می شود هر شاخ پر گل دست گلچین دگر ناامیدی هر قدر دل را کشد درخاک وخون آرزو در سینه چیند بزم رنگین دگر هر سر موی تو چون مژگان گیرا می کند در شکارستان دلها کار شاهین دگر گفتم از پیری شود کوتاه، دست رغبتم قامت خم شد کمند حرص را چین دگر گفتم از خواب گران پیری برانگیزد مرا موی همچون پنبه ام گردید بالین دگر در سر بی مغز هرکس نیست صائب نور عقل دولت بیدار، گردد خواب سنگین دگر - غزل شمارهٔ ۴۶۲۹ @takbitnab 🌹🌹🌹
گر داد کنی درخور خود داد کنی بیچاره کسی را که تواش یاد کنی گفتی تو که بسیار بیادت کردم من میدانم که چون مرا یاد کنی - رباعی شمارهٔ ۱۹۱۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا ره نبری به هیچ منزل نرسی تا جان ندهی به هیچ حاصل نرسی حال سگ کهف بین که از نادره‌هاست تا حل نشوی به حل مشکل نرسی - رباعی شمارهٔ ۱۷۶ @takbitnab 🌹🌹🌹