eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت علیه السلام میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟ گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود! شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب با چادری که پاره و خاکی و سوخته است دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام عالم و آدم کند، گریه برای علی حیف که در خاک رفت، قد رسای علی نخل بوَد منتظر، چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد، صوت دعای علی گریه کند صبح و شام، اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند، بوسه به پای علی زندگیِ بی‌علی، سخت‌تر از مُردن است کاش که ما می‌شدیم، کشته به جای علی دامنِ محرابِ خون، گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده، کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی، شیر برای علی مسجدیان یک طرف، جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند، سر به سرای علی پیرِ فقیری زند، بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده، نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین، لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده، سهم غذای علی می‌دمد از سنگ‌ها، نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها، اشک عزای علی ثروت هر کس همان، مال و منالش بوَد هستی «میثم» بـوَد، مهـر و ولای علی @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام که دیده بی کفنی کفن کند بدنی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را و آن امام اسیری که در میان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیه عمه فنا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام یا علی(ع) علی سرچشمۀ عین الیقین است علی در آفرینش برترین است علی شمس شبستان وجود است علی شیرازۀ حبل المتین است علی شمع و جهان پروانه اوست «علی دست خدا در آستین است» علی خورشید محراب نماز است علی انگشتر دین را نگین است علی جان نبی جانان زهراست علی نور خدایش در جبین است لوای حمد در روز قیامت بد ست آن امام را ستین است ولای او کلید رستگاری است بهای عشق او خلد برین است بروز حشر آتش کارگر نیست هر آن دل را که با عشقش عجین است علی آن قهرمان جبهه عشق ز اشک کودکی زار و غمین است علی خورشید جود و مهربانی است بدریای ولا درّ ثمین است به غیر از دست او خیبرگشا کیست علی فتاح آن فتح المبین است ولی ا... اکبر جز علی نیست یگانه سنگر عرش و زمین است «مقدم» این حقیقت را بگو فاش (فقط حیدر امیرالمؤمنین است) @takbitnab 🌹🌹🌹
یا علی(ع) علی جان بیقراران را قراری بهارستان حق را نوبهاری شبستان ولا را چلچراغی گلستان رسالت را هزاری رسول الله را قائم مقامی امامان را مدال افتخاری بدریای کرامت گوهری ناب به گلزار محبت برگ و باری شمیم عشق می آید زکویت تو مرآت جلال کردگاری به محراب دعا غرق مناجات به میدان عدالت ذوالفقاری شود صدها گره با دست تو باز تو یار بیکس و بی غمگساری بدوش مصطفی معراج کردی تو حقاً بیت حق را پاسداری علی جان دُرّ اقیانوس عشقی یگانه شاهباز اقتداری علی جان بر تو می نازد محمّد(ص) که او را دلنواز و راز داری علی جان دیدۀ پروین کجا دید؟ مثالت تا سحر شب زنده داری علی جان در جدال سرکش نفس یگانه قهرمان روزگاری توئی میزان اعمال خلایق بروز حشر صاحب اختیاری یتیمی را اگر بینی پریشان چو ابر نوبهاری اشکباری یـقیـن دارم «مقدم» را علی جان زرحـمت در پناه خویش یـاری @takbitnab 🌹🌹🌹
تو ‌ آغازِ دل انگیزِ بهاری شُکوهِ ‌ خلقتِ پروردگاری به فروردین‌‌‌ چشم‌ِبی بدیلت ندارد شاعرِ رویت قراری @takbitnab 🌹🌹🌹
بر دیده کِشم غبارها را تا بنگرم این سوارها را تا خود چه قرار داده باشی بر هم زده‌ای قرارها را دل بی‌رخ او نمی‌گشاید پُر دیده‌ام این بهارها را در عالم دوستی تمامیم دشمن کردیم یارها را! تا مستیِ نرگس تو باقی‌ست من می‌کشم این خمارها را بر خاکِ درت فتادنی کو؟ تا نو کنم اعتبارها را... @takbitnab 🌹🌹🌹
بخند، خنده سلامِ زبان مشترک است که در تمام جهان یک نشان مشترک است زمان گفتنِ آرامِ دوستت دارم جواب آینه‌ها یک بیان مشترک است بخند، خنده بهار است... خنده خورشید است برای تازه‌شدن یک جهان مشترک است برای شاد شدن یک بهانه پیدا کن که خنده حاصل یک ناگهان مشترک است بخند، خنده به لب‌های ناز می‌آید شرابِ شعر در این استکان مشترک است برای شادی گنجشک‌های بی‌سامان کتابِ دست تو یک آشیان مشترک است همین که زنده و آرام و ساده‌ای، کافی‌ست که زندگانی یک داستان مشترک است... @takbitnab 🌹🌹🌹
امروز شعری برایت گفتم، می‌دهم پرنده‌ها بیاورند تو هم تکّه‌ای از آسمان برایم بفرست از پنجره‌ام بیاویزم؛ شب‌ها، اتاقم ماه ندارد! @takbitnab 🌹🌹🌹
ما را به عشوه آن صنم دلنواز کشت صدبار زنده کرد لبش، غمزه باز کشت گفتم مکُش به خونْ منِ خسته، به ناز گفت: چشمم هزار چون تو به یک تُرکتاز کشت! بردم نیاز تا که نیازاردم دگر آن نازنین به رغم نیازم، به ناز کشت! فرهاد را شمایل شیرین ز راه برد محمود را کرشمه‌ی چشم اَیاز کشت مگْشای لب ز غم مگر -ای دل- رهی به جان بسیار شمع را که زبان دراز کشت با غیر دوست، راز گشادن طریق نیست منصور را دقیقه‌ی افشای راز کشت... @takbitnab 🌹🌹🌹
مادر سلام، شب شده... پس شانه‌ات کجاست؟ من گم شدم درون خودم، خانه‌ات کجاست؟ من مستِ هرچه قصّه و لالایی‌ام هنوز عمرم ببین که طی شده، پیمانه‌ات کجاست؟ با اشک‌های گرم، دلم باز یخ زده‌ست آغوش گرم و بوسه‌ی جانانه‌ات کجاست؟ عاشق‌تر از همیشه نظر می‌کنم به تو با من بگو کجایی و کاشانه‌ات کجاست؟ گاهی سراغی از گل یکدانه‌ات بگیر گاهی بپرس گوهر دردانه‌ات کجاست ای کوه استوار که همواره با منی مادر! بگو که شانه‌ی مردانه‌ات کجاست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹 ✼
همین دقیقه، همین ساعت..‌. آفتاب، درست کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست تو کنج باغچه، گل‌های سرخ می‌چیدی... پس از گذشتن یک سال، یادم است درست ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است کسی که بعد تو، یک لحظه از تو دست نشست چقدر نامه نوشتم... دلم پر است چقدر امید نیست به این شعرهای ساده‌ی سست دوباره نامه‌ی من... شهر بی‌وفا شده‌است چه خلوت است در این روزها اداره‌ی پست! @takbitnab 🌹🌹🌹
علی جان ای رکن دین ز سعی تو آباد یا علی حبل المتین و سرور ایجاد، یا علی دلبستگان مهر تو فردای رستخیز هستند مهر عرصه¬ی میعاد، یا علی ای افتخار عترت طاها که هل اتی ست از قرب حق به شأن تو انشاد، یا علی ایزد به پاس مقدم والا مقام تو باب از حرم به روی تو بگشاد، یا علی کندی چو در ز قلعه¬ی خیبر صلا زدند افلاکیان که دست مریزاد، یا علی گردید باصلابت و با عزم و رأی تو محکم اساس محکمه¬ی داد، یا علی یک ضربتت به غزوه¬ی خندق ز هم شکست تومار خصم و حلقه¬ی الحاد، یا علی با خشم ذوالفقار تو ای قهرمان عشق دادی به باد ریشه¬ی بیداد، یا علی کردی عروج چون به سردوش مصطفی آثار بت ز کعبه برافتاد، یا علی حق الیقین و تاج سر آفرینشی باب المراد و افضل زهاد، یا علی بی گوهر ولای تو در روز حشر نیست مقبول حق عبادت عباد، یا علی عشق تو چلچراغ امید «مقدم» است او را مبر زلطف خود از یاد یاعلی @takbitnab 🌹🌹🌹
افتاده ام به ورطه ی غم یا علی مدد دارم زتو امید کرم یا علی مدد هم گام زائران تو میگوید این دلم در هر طپش قدم به قدم یا علی مدد دل را زدم گره به ضریح مقدست گفتم در ازدهام حرم یا علی مدد مانند بلبلان چمن شد سرود من گاه نشاط و موسم غم یا علی مدد می خواستم ز تو بنویسم که ناگهان آمد نوا زنای قلم یا علی مدد وقتی به دست سیل بلازورقم شکست گفتم میان موج اِلَم یا علی مدد هر کس که اقتدا به علمدار ،کرد ،گفت با اشک و آه، پای علم یا علی مدد نوح نبی و حضرت موسی ز سوز دل گفتند، در میانه ی یم یا علی مدد خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت ای بینوا بگو همه دم یا علی مدد از هر گناه و شرک مطهر شود دلت باشد اگر نوای تو هم یا علی مدد @takbitnab 🌹🌹🌹
هوایِ باغِ عطرآگین بیاید صدای ساز بلدرچین بیاید گلایُل گل دهد پایان اسفند بهار از راه‌ فروردین ‌‌بیاید @takbitnab 🌹🌹🌹
همیشه فاصله‌ای هست دچار باید بود وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد. @takbitnab 🌹🌹🌹
هرکسی را سر چیزی و تمنای کسی‌ست ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر @takbitnab 🌹🌹🌹
بدور از باغ رخسار گلِ سرخ نبردم پی به اسرار گلِ سرخ من‌ازعهدی‌که کردم‌با شقایق شدم مشتاق دیدار گل سرخ @takbitnab 🌹🌹🌹
ترانه‌های انسان‌ها از خود انسان‌ها زیباتر، مژده‌بخش‌تر از خود آن‌ها غمگین‌تر از خودشان و از خود انسان‌ها دیرپاتر است، ترانه‌های انسان‌ها را بسیار پسندیده‌ام بدون انسان‌ها زیسته‌ام، بی‌ترانه امّا هرگز که ترانه‌ها هیچگاه در قصد فریب دادن من نبودند ترانه‌ها را به هر زبانی دریافته‌ام، در این دنیا، از آنچه خوردم و نوشیده‌ام از آنچه گشتم و فرسوده کرده‌ام از آنچه دیده‌ام و شنیده‌ام از آنچه لمس کرده‌ام و فهمیده‌ام، هیچکدام‌شان مرا بیشتر از ترانه‌ها خوشبخت نکرده‌اند... @takbitnab 🌹🌹🌹
بخت اگر یار شود، باز به چنگ آورمش کف‌زنان، وجدکنان، با دَف و چنگ آورمش رنگ ریزد که به نیرنگ رَود از برِ من بی‌خبر زآنکه به صد حیله و رنگ آورمش دل تنگم بگُشاید اگرش باز چو جان در بغلْ تنگ به‌سانِ دل تنگ آورمش آوَخ، این عمرِ گران شد ز کف ارزان، «برجیس!» نیست ممکن که دگربار به چنگ آورمش وآنچه باقی‌ست، گذر می‌کند اینک به شتاب با چه نیرنگ -رفیقان!- به درنگ آورمش...؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست @takbitnab 🌹🌹🌹
اندر دل من درون و بیرون همه او است اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست @takbitnab 🌹🌹🌹