آسمان دلت كه گرفت،
باران ميشوم برايت،
روى گونه هايت جا خوش ميكنم،
اشكهايت را قطره قطره همراه ميشوم
تا كنارِ انحناى لبهايت...
بوسه، باران،
بوسه بارانت ميكنم
#علي_قاضي_نظام
@takbitnab
🌹🌹🌹
ديدارِ تو را نشئهى خاصيست كه در بزم
من باده ننوشيدم و پيش از همه مستم
#طالب_آملى
@takbitnab
🌹🌹🌹
محبوب من !
پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست.
محبوب من !
پاییز میراث فرهنگی عاشق است.
شما نباشی،
همه ی بغضهای جهان در گلوی من است.
کوچهها را یکی یکی ورق میزنم.
از پاییز راهی به شما پیدا میکنم.
باران های درونم آغاز میشود...
محبوب من؛
بی تو پاییز دوران سختیست...
#محمد_صالح_علاء
@takbitnab
🌹🌹🌹
کافیست تورا به نام بخوانم
تا ببینی لکنت، عاشقانهترینِ لهجههاست
و چگونه لرزش لبهای
من دنیا را به حاشیه میبَرد
دوستت دارم
با تمام واژههاییکه در گلویم گیرکردهاند
و تمام هجاهای غمگینی
که بهخاطر تو شعر میشوند...
#لیلا_کردبچه
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو خودت هالهی نوری، تو خود مهتابی
این همه منّت و شرمندگی از ماه نکش!
#فرهاد_شریفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بیخبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزلها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
در کوی خرابات بسی کوشیدیم
تا جمله شراب میکده نوشیدیم
تا رهبر رندان جهانی باشیم
رندانه قبای عاشقی پوشیدیم
#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۹۴
@takbitnab
🌹🌹🌹
یا رب چو بر آرندهٔ حاجات تویی
هم قاضی کافهٔ مهمات تویی
من سّر دل خویش چه گویم با تو
چون عالم سر و الخفیات تویی
#باباافضل_كاشانى
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۹۱
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک نظر دیدیم دیدارت وز آن عمری گذشت
دیدهها برهم نمیآید زِ حیرانی هنوز
#هلالی_جغتایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوش برآمد آن گل صَدبرگ من
سبزتر شد سبزه زارم اندکی
صُبحدم آن صبح من زد یک نفس
زان نفس من برقرارم اندکی...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
از ....
گوشه چشمانت
که ابتدای جهان من است،
تا گندم موهایت که آخر دنیا،
هزار بوسه بدهکارم..!
کنارم بمان...
که فصل خرمالو از لبهات اغاز
و پاییز با اشارہ انگشتت
به زمین میریزد،
و من از هیچ پرتگاهی
سقوط نمیکنم
تا بر شانهات پرندہام
و آغوشت خانهام...
#مریم_گمار
@takbitnab
🌹🌹🌹
از
چشمهای تو
آغاز میشود
این صبح دلپذیر
- وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب
بیرون بیا
تو از پس شب
مست و خوش خرام
- چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب
#سعید_خاکسار
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو خودت هالهی نوری، تو خود مهتابی
این همه منّت و شرمندگی از ماه نکش!
#فرهاد_شریفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بیخبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزلها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
در کوی خرابات بسی کوشیدیم
تا جمله شراب میکده نوشیدیم
تا رهبر رندان جهانی باشیم
رندانه قبای عاشقی پوشیدیم
#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۹۴
@takbitnab
🌹🌹🌹
یا رب چو بر آرندهٔ حاجات تویی
هم قاضی کافهٔ مهمات تویی
من سّر دل خویش چه گویم با تو
چون عالم سر و الخفیات تویی
#باباافضل_كاشانى
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۹۱
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک نظر دیدیم دیدارت وز آن عمری گذشت
دیدهها برهم نمیآید زِ حیرانی هنوز
#هلالی_جغتایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوش برآمد آن گل صَدبرگ من
سبزتر شد سبزه زارم اندکی
صُبحدم آن صبح من زد یک نفس
زان نفس من برقرارم اندکی...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
از ....
گوشه چشمانت
که ابتدای جهان من است،
تا گندم موهایت که آخر دنیا،
هزار بوسه بدهکارم..!
کنارم بمان...
که فصل خرمالو از لبهات اغاز
و پاییز با اشارہ انگشتت
به زمین میریزد،
و من از هیچ پرتگاهی
سقوط نمیکنم
تا بر شانهات پرندہام
و آغوشت خانهام...
#مریم_گمار
@takbitnab
🌹🌹🌹
از
چشمهای تو
آغاز میشود
این صبح دلپذیر
- وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب
بیرون بیا
تو از پس شب
مست و خوش خرام
- چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب
#سعید_خاکسار
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو آفتاب و من آن ذرهام ز پرتو مهرت
که از دریچه درآیم، گرم ز کوچه برانی
#اوحدی_مراعه_ای
@takbitnab
🌹🌹🌹
من غرق در سکوت
من غرق در بغض
اما تو بخوان
الف بای زمردین چشمانم را
تا قلبم سوسو بزند
اتاق دربسته ذهنم باز شود
پچ پچم گویاتر شود
بوسه هایم خوابهای سیاه و سفیدت
را رنگین کند
و باورت بشود که من
بی حد و مرز تو را دوست دارم...
#ثریا_شجاعی_اصل
@takbitnab
🌹🌹🌹
جمعه...
تنهایی نمیچسبد،
جمعه یار میخواهد،
باران میخواهد،
دلبر و دلدار میخواهد،
جمعه کسی را میخواد
که همراه تمام عاشقانه هایت شود
اگر دلت گرفت کسی را میخواهد که روزت را شیرین کند..
جمعه هیچ وقت تنهایی نمیچسبد..
#صبور_پورزارع
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوش نشستی بر دلم
کاشانه میخواهی چه کار؟
#راحم_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک بغل عشق رسید از دم خورشید به صبح
چــشم دل پر شــده از پرتـو امــید به صبــح
خـیز و آغوش گــشا بر نفــس صبــح چنین
خواب غفلت نڪند جان تو نومید به صبح
#دهستانی
@takbitnab
🌹🌹🌹