#گاه_باید_رویید...
از پس آن باران...
#گاه_باید_خندید...
بر غمی بی پایان...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
ترا چه غم که شب ما...
#دراز_می_گذرد...
#که_روزگار_تو...
در خواب ناز می گذرد...
#صائب_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو ای نسیم صباحی...
که پیک دلشدگانی...
علیالصباح روان شو...
به جستجوی صباحی...
#هاتف_اصفهانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گهی سنگم گهی آهن...
#زمانی_آتشم_جمله...
#گهی_میزان_بیسنگم...
گهی هم سنگ و میزانم...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
دستی افشان تا
ز سر انگشتانت صد قطره چکد هر قطره
شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور شب ما را بکند
روزن روزن
ما بیتاب و نیایش بیرنگ
از مهرت لبخندی کن
بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خور نیوشیدن تو
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی
به حکم آنکه جهان پیر گشته و تو جوانی
ستارهای، نه مهی نه فرشتهای نه گلی نه
که هرچه گویمت آنی چو بنگرم به از آنی
که گفت راحت روحی نه راحتی که بلایی
که گفت جوشن جانی نه جوشنی که سنانی
ز خط و خال تو بردم گمان که آهوی چینی
چو پنجه با تو زدم دیدمت که شیر ژیانی
فتد که آیی و بنشینی و می آرم و نوشی
به پای خیزی و بوسی دهّی و جان بستانی
جهان بهروی تو تازه است و جان به بوی تو زنده
جهان جان تویی امروز از آنکه جان جهان
به نام ماه زمینی به بام مهر سپری
ز روی باغ جنانی به خوی داغ جهانی
چگونه در سخن آید حدیث روی نکویت
که حدّ حسن تو برتر بود ز درک معانی
#قاآنی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبهای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلبِ خون شده بشکست، میرود
اول اگر چه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هرچند مضحکاست و پر از خندههای تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
بیراههها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده به بن بست می رود
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشق قهارست و من مقهورِ عشق
چون شکر شیرین شدم از شورِ عشق
برگِ کاهم پیش تو ای تند باد
من چه دانم که کجا خواهم فِتاد
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
به دریا شکوه بردم از شب دشت
وزین عمری که تلخ ِ تلخ بگذشت
به هر موجی که می گفتم غم خویش
سری می زد به سنگ و باز می گشت
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
بیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی انگاشتم
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را
از آسمــان بــه دامنـــــــــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمــــام گلهـــــــا بوييده ام تـــــــــــو را
رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را
از هــــر نظر تــــــــو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
#قیصر_امین_پور
@takbitnab
🌹🌹🌹
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام_نیشابوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
سخن گفته ،دگر باز نیاید به دهن
اول اندیشه کند مرد ،که عاقل باشد
تا زمانی دگر، اندیشه نباید کردن
که چرا گفتم و، اندیشهی باطل باشد
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
مجروح به عشقیم...
#و_از_آن_شاد_روانیم...
#اندر_مرض_عشق...
بجز عشق دوا نیست...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
بازآ که در آرزوی رویت...
تدبیر دل رمیده کردم...
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
#ملکا_زکر_تو_گویم...
که تو پاکی و خدایی...
نروم جز به همان ره...
#که_توام_راهنمایی...
#سنایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#بیا_تا_یک_زمان_امروز...
خوش باشیم در خلوت...
#که_در_عالم_نمیداند...
کسی احوال فردا را...
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
صورت نبندد ای صنم...
بی زلف تو آرام دل...
دل فتنه شد بر زلف تو...
ای فتنهٔ ایام دل...
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
برخیز که صبح است...
#و_به_یمن_قدمش...
هر پنجره ای وا شده...
#بر_چهچه_نور...
#شهراد_میدری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#از_کوری_چشم_فلک...
امشب قمر اینجاست...
#آری_قمر_امشب...
به خدا تا سحر اینجاست...
#شهريار
@takbitnab
🌹🌹🌹