تا میتوانی شاد باش
و از لحظه لحظهٔ زندگی ات لذت ببر ...
و خودت باش ؛
خودت حاکم و معیار و قاضیِ کارهای خودت ،
خودت همه کارهٔ دنیای خودت ،
و انگیزهٔ آرزوهای خودت ...
تو نیاز به تاییدِ هیچکس نداری !
#نرگس_صرافیان_طوفان
@takbitnab
🌹🌹🌹
مراد دل ز تماشاے باغ عالم چیست؟
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتی این عشق همان است که باید باشد
باید این رابطه در شهر زبانزد باشد
"اعتماد اصل قشنگیست" درست است، ولی
تو دلت خواست که بیمنطق و بیحد باشد
باب میل تو کسی بود که وقتی گفتی،
"شک نکن ماست سیاه است" بگوید: باشد!
گرچه لبخند تو و اشک تو مصنوعی بود
شک نکردم به تو، گفتم نکند بد باشد
دیگر از آخر قصه چه توقع دارید؟
جهل و نیرنگ اگر پیش درآمد باشد
بیگمان لاشهاش ارزانی کفتار شود
هر که در کشتن یک گرگ، مردد باشد...
#بابک_سلیم_ساسانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست
سامرائی شده ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
#سیدحمیدرضابرقعی
◼️ سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را خدمت امام زمان(عج) و شما تسلیت عرض می نماییم
@takbitnab
🌹🌹🌹
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل
#رهی_معیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
درس نادانی به ما فرمود عشق ؛
وین ز هر علمی که دانی خوش تر است
پیش من ، مردن به یاد روی دوست
از حیات جاودانی خوشتر است ...
#وقار_شیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
صد وعده امید
به دل داده ام دروغ
چون من مباد
هیچ کسی شرمسار خویش
#صائب_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست
رفتن شدنی نیست وَ ماندن شدنی نیست
شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی
من نیستم و هیچکسی "من" شدنی نیست
باید بروم تا که کمی مثل تو باشم
نه ! قلب بلورین من آهن شدنی نیست
خودخواه شدم در اثرِ خواستن تو
این عاشق مغرور ، فروتن شدنی نیست
در حرف چه ساده ست جداییّ من و تو
سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست
تکلیف من و عشق تو ، تکلیف من و عقل
تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست ...
#حسین_عباسپور
@takbitnab
🌹🌹🌹
مُردم به داغِ هجرِ تو....
تا تشنگانِ وصل
بینند حال من
نکنند آرزوی تو !
#لسانی_شیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
میشود یک شب خوابید
و صبح باخبر شد ، غمها را از یک کنار به دور ریختهاند
که اگر اشکی هست
یا از عمق شادمانی دلی بی درد است
یا از پس به هم رسیدنهای دور .
#سید_علی_صالحی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
همچون سر زلف تو پریشان توایم
آنداری و آنداری و ما آن توایم
هر جا باشیم حاضر خوان توایم
مهمان تو مهمان تو مهمان توایم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا دست ارادت به تو دادهست دلم
دامانِ طَرَب ز کف نهادهست دلم
ره یافته در زلفِ دلآویزِ کجت
القصه به راه کج فتادهست دلم
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
به کام تو گردد سپهر بلند
ز چشم بدانت مبادا گزند
تویی در جهان مرمرا چشم راست
به جز تو دلم آرزویی نخواست
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آکنده ام
ز من بد سخن نشنود گوش تو
نجویم جدایی ز آغوش تو
همین بود کام دل افروزیم
که روزی بود دیدنت روزیم
به گیتی ندارم پناه تو کس
همه دشمنندت منم دوست بس
تو دانی که من دوستدار توام
به هر نیک و بد ویژه یار توام
#فردوسی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت
از دوست بهخیر آمد و از ما بهسلامت
از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق
خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت
#ملک_الشعرای_بهار
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل دادهام بــهای نخستین نگاه او
جان را نـــهادهام ز پی بار دیگرش
دلبر به جرم دوستی از من کناره کرد
بیچاره مجرمی که جدایی است کیفرش
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
#شیخ_بهائی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گوش کن، دورترین مرغ جهان میخواند.
شب سلیس است، و یکدست، و باز.
شمعدانیها
و صدادارترین شاخه فصل،ماه را میشنوند.پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،گوش کن، جاده صدا میزند از دور قدمهای ترا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلکها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا.
و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشنید با تو
و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
بگیر طره مه چهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ازل است
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
مقصـود عاشقان دو عالم ، لقای توست
مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست
هرجا که شهریاری و سلطان و سروریست
محکوم حکم و حلقه بهگوش گدای توست
گر میکشی به لطف گر میکشی به قهر
ما راضیایم هرچه بود رای، رای توست
امید هر کسی به نیازی و حاجتی است
امّیـــــد ما به رحمت بیمنتهای توست
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گهی از چشم اومستم، گهی در قند او غرقم
دلا باخویش آی آخر میان قند و بادامی
بگفتش : «بشنو اسرارم، که من سرمست وهشیارم
چو من محو دلارامم ، ازو دان این دلارامی »
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
پاییز که از راه می رسد
همه چیز فرق می کند!
باید بدانی که جایت خالیست
باید بدانی که باید باشی
کنار میزهای دو نفره ی کافه
کنار موسیقی سیب های قرمز
کنار رقصِ برگهای عاشق!
پاییز باید فصل رسیدن باشد
باید بغض ها به پایان برسند
دست ها و آغوشت به من برسند
اصلا پاییز بهانه است،
باید زودتر از رسیدن برسی!
جای فصلی به نام رسیدن
میان آغوش دنیا خالیست...
#صفا_سلدوزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
کنون که بر کف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش
که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است
ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است
حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است
خموش حافظ و این نکتههای چون زر سرخ
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
خاطرات تو
و دنیای مرا سوزاندند...
تا فراموش شود
یادِ_تو
هرچند نشد !
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹