چه كنم من كه در اين راه زمين گير شدم
با تو و در اثر دوري تو پير شدم
همه ي عمر به عشق تو و در ياد رُخَت
گشته ام گر تو و از من و ما سير شدم
چون كه در راه رسيدن به تو اي سرو روان
همه مانع شده اند، از همه دلگير شدم
آبروي من از اين ابر چه آسان ريزد
بس كه رسواي جهان گشته و تحقير شدم
حال امروز من اي گل چنان در هم شد
كه در اين وادي غم رو شدم و زير شدم
#رضا_ترابی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نه باغ، نه بستان، نه چمن میخواهم
نه سرو، نه گل، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
چقدر غصه مى خورم كه هستى و ندارمت...
مدام طعنه ميزند به بودنم ، ندارى ام
#سيد_تقى_سيدى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دوست قبولم و جانم بستان
مستم کن و زهر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
اتش به من اندر زن و انم بستان
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا مى آيم بگويم دوستت دارم
دريا مى آيد
رٓدِ پاىِ سپيده دم را پاك مى كند.
حافظه ام يارى نمى كند
نمى دانم چرا
نمى دانم از كِى
اما خيلى وقت است
ديگر از تاريكى نمى ترسم.
تو هم به تنهايىِ آدمى
اعتماد نكن
دنيا جِن دارد.
#سيدعلى_صالحى
@takbitnab
🌹🌹🌹
ستاره را گفتم:
كجاست مقصد اين كهكشان سرگشته؟
كجاست خانه اين ناخداي سرگردان؟
كجا به آب رسد تشنه با فريب سراب؟
ستاره گفت كه:
خاموش لحظه را درياب!
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
آزاد اگر باشد دلي ، زلفت گرفتارش كند
ور خفته باشد فتنهاي چشم تو بيدارش كند
#شریف_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
چوپان دشت عشقمٖ و نای غــزل به لب
دارم غـــزال چشـــم سیه میچرانمت
لبخــند کن معــاوضه با جان شهــریار
تا من به شــوق این دهم و آن ستانمت
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست!
هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست
عـشق میورزم و میسـوزم و فـریـادم نـه!
دوست میدارم و میخـواهـم و پـرهـیزم نـیست
نـور میبـیـنم و میرویـم و میبـالم شـاد
شاخه میگـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست
تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست
کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست
بخـت آن را کـه شـبی پـاکتـر از بـاد ِ سـحر
بـا تـو ، ای غـنچه نشکـفـته بـیامیـزم نـیست
تـو بـه دادم بـرس ای عـشق ، که با ایـن هـمه شـوق
چـاره جـز آنکـه به آغـوش تـو بگـریـزم نـیست
#فریدون_مشيری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گــفــتــم چــہ ڪســے و گــریــہ ت از چــیــســتــ؟
نــالــیــدن زارت از پــے ڪیــســتــ؟
بــگــشــاد شــڪر بــہ زهر خــنــده
ڪاے بــر جــگــرم نــمــڪ فــڪنــده
لــیــلــے بــودم و لــیــڪن اڪنــونــ
مــجــنــون تــرم از هزار مــجــنــونــ
#نظامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینهها در مقابل رخ دوست
صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست
نه من سبوکش این دیر رند سوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله خودروست
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
روزگار عجیبی شده است
حتی
وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست
وقتی
همه چیز خوب است میترسیم
ما به لنگیدن یک جای کار
عادت کردهایم!
#هوشنگ_ابتهاج
@takbitnab
🌹🌹🌹
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
مثل شیشه ی تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه بجای شیشه
منظره ی بیرون را تماشا میکنند...!
#پروین_اعتصامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یکدم مژه برهم نزنی
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
آیی و
بگذری به من و
باز ننگری
ای جانِ من فدای تو،
این نیز بگذرد...
#فخرالدین_عراقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
سالهاست رفتهای
و من
هنوز به خودم میلرزم
درست مثلِ شاخه ای
که چند لحظه قبل
پرندهاش پریده باشد!
#رضا_کاظمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر تو انکار کنی مستی ما را چه عجب
کافران کفر شمارند مسلمانی را
ابر چشمم چو شود سیل فشان از لاله
کوه در دوش کشد جامهی بارانی را
کام درویش جزین نیست که بر وفق مراد
باز بیند علم دولت سلطانی را
چشم خواجو چو سر طبلهی در بگشاید
از حیا آب کند گوهر عمانی را
دل این سوخته بربود و بدربان گوید
که بران از درم آن شاعر کرمانی را
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
امشٖب کنار غزلهای من بخواب
شاید جهان تو آرام تر شود!
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
خامش که گر بگویم من نکته های او را
از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من كه مشغولم به كار دل ، چه تدبیری مرا
منكه بیزارم ز كار گِل ، چه تزویری مرا
منكه سیرابم چنین از چشمه ی جوشان عشق
خلق اگر با من نمی جوشد ، چه تاثیری مرا
#رحیم_معینی_كرمانشاهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هزار دشمنم ار مي کنند قصد هلاک
گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک
مرا اميد وصال تو زنده مي دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک...
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
تشنه ام امشب، اگر باز خيال لبِ تو
خواب نفرستد و از راهِ سرابم نَبَرَد
كاش از عمر، شبي تا به سحر چون مهتاب
شبنمِ زُلفِ تو را نوشم و خوابم نَبَرَد
#مهدي_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹