برخاستن ما ز درش باعث ننگ است
بُگذار به جایی که نشستیم، نشستیم...
#وارث_الله_آبادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
صد روز دراز گر به هم پیوندی
جان را نشود از این فغان خرسندی
ای آن که به این حدیث ما میخندی
مجنون نشدی هنوز دانشمندی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۰۰
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده میدارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک
اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم
و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک
بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا
لأن روحی قد طاب ان یکون فداک
عنان مپیچ که گر میزنی به شمشیرم
سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ
که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
داروی ملولی رخ و رخسارهٔ تو
وان نرگس مخمورهٔ خمارهٔ تو
چندان نمک است در تو دانی پی چیست
از بهر ستیزهٔ جگرخوارهٔ تو
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۶۳
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر چند که یار سر گرانست به تو
غمگین نشوی که مهربانست به تو
دلدار مثال صورت آینه است
تا تو نگرانی نگرانست به تو
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۵۸۵
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
#صلوات
در بزم هميشه سبز ايمان، صلوات
در محضر آيههاى قرآن، صلوات
با زمزمهى نام "محمّد" بفرست
همراه گل و نسيم و باران، صلوات
#محمدمهدی_عبداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#صلوات
تا مهر و ولا به سینهها دمساز است
تا باب عنایت الهی باز است
از فرش به عرش وز ازل تا به ابد
گلبانگ محمّدی طنین انداز است
#سیدهاشم_وفایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
از بارقههای آسمان میگویند
از بال و پر فرشتگان میگویند
هر جای جهان نور محمّد تابید
در شهر به شهر آن اذان میگویند
#میثم_مؤمنی_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
پیغام تو پایان پریشانی ماست
سر در قدمت این دل طوفانی ماست
دینداری ما نیست به زور شمشیر
لبخندِ تو آغاز مسلمانی ماست
#میثم_مؤمنی_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#صلوات
مهمان به حرمخانهی رازم کرده
مَحرم به تشهّدِ نمازم کرده
حاشا که روی نیاز آرم به کسی
ذکر صلوات بی نیازم کرده
#میثم_مؤمنی_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
#امام_صادق علیه السلام
درماه ربیع، دل مصفا شده است
گنجینۀ نور و علم پیدا شده است
سیمای محمد و امام صادق
بهتر ز دو خورشید هویدا شده است
#سیدهاشم_وفایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
#صلوات
بر جلوهی کبریایِ سرمد صلوات
بر سَرور کائنات، احمد صلوات
زیباتر از این نخواندهام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
#علی_مقدم
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
#صلوات
صبحِ روزِ الست تا... عرصات
شده حک روی آسمان و کرات
نور قبرش زیاد میگردد
هر که گوید زیادتر "صلوات"
#محمدحسن_بیات_لو
@takbitnab
🌹🌹🌹
#پیامبر_اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
در مکه عجب ولولهای بر پا شد
با آمدنش کل جهان غوغا شد
لات و هبل از هیبت او افتادند
تا نور محـــمد ز افق پیدا شد
#اعظم_کلیابی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بیا لبریز کن با عشق خود، این قلب خالی را
مدارا کن! مبادا بشکنی ظرف سفالی را
چه افشا میکنی ای عشق؟! بین جمع عاقلها
کسی باور نخواهد کرد حرف لاابالی را
به زلف یار میاندیشم، از اغیار میپوشم
چه میفهمد کسی معیار این نازکخیالی را؟
برای عاقلان، در اینکه من دیوانهام، این بس
که در زلف تو جویم چارهی آشفتهحالی را
همیشه دسترنجِ عشق شد پامال بیمهری
مبادا پیشپاافتاده گیری باغ قالی را
بدان ای ماهی غافل، که تنها پاسخش مرگ است
اگر قلّاب دارد با خود این شکل سؤالی را
دریغا، دیگر از چشمان تو شعری نمیگویند
چرا نادیده میگیرند این مضمون عالی را...؟
#سعید_پورطهماسبی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای جلوهی تو سَرشکنِ شأن آفتاب
خندید مَطلع تو به دیوان آفتاب
شب محو انتظار تو بودم، دمید صبح
گشتم به یاد روی تو قربان آفتاب!
سروِ قدِ تو، مصرع موزونیِ چمن
زلف کج تو، خطّ پریشان آفتاب
هر دیده نیست قابل برق تجلّیات
تیغآزماست پیکر عریان آفتاب
آنجا که اوست، نقش نبندد خیال ما
خواندیم خطّ سایه ز عنوان آفتاب
ای لعل یار! ضبط تبسّم، مروّت است
تا نشکنی به خنده نمکدان آفتاب
از چرخ سِفله کام چه جویم؟ که این خسیس
هر شب نهان کند به بغل نانِ آفتاب
همّت به جهدِ شبنم ما ناز میکند
بستیم اشک خویش به مژگان آفتاب
«بیدل!» ز حُسنِ نوخطِ او داغِ حیرتم
کآنجاست سایه دست به دامان آفتاب...
#بیدل_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
یه ابر خاطره، جا مونده تو نگام
با هر بهونهای، سر میری از چشام
کابوسِ رفتنت، هر لحظه با منه
بعد از تو زندگیم تمرین مردنه
هر شب تو خواب من، درگیر رفتنی
من ایستگاهم و تو راهآهنی
میری گذشته رو از یاد میبری
از خواب میپرم، تا ایندفه نری
از خواب میپرم، عکست کنارمه
این عکس بعد تو دار و ندارمه
تو بیخیالمی، من با خیالتم
عکست که شاهده، پیگیر حالتم
کار چشای تو، از یاد بردنه
بعد از تو زندگیم تمرین مردنه
یه ابر خاطره، جا مونده تو نگام
با هر بهونهای، سر میری از چشام...
#علی_صفری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گرچه ژستِ نشستهای دارم
میدوم... کفش خستهای دارم
پشت این ویترین و این لبخند
چیزهای شکستهای دارم
سَروم و چوب میدهم به تبر
صنعت ورشکستهای دارم!
در نگاهم غباری از غم نیست
بس که چشمان شُستهای دارم
گاه با سایه، گاه آیینه...
با خودم دار و دستهای دارم
راهیام از خودم، چه باید برد؟
چمدان نبستهای دارم...
#احسان_پرسا
@takbitnab
🌹🌹🌹
آنان که محققان این درگاهند
نزد دل اهل دل چو برگ کاهند
اهل دل خاصگان شاهنشاهند
باقی همه هرچه هست خرج راهند
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۴۶۱
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من در غیاب تو
با سنگ سخن گفتهام،
من در غیاب تو
با صبح، با ستاره، با سلیمان سخن گفتهام،
من در غیاب تو
زخمهای بیشمار شبِ ایّوب را شستهام،
من در غیاب تو
کلمات سربریدهی بسیاری را شفا دادهام،
هنوز هم در غیاب تو
نماز ملائک قضا میشود،
کبوتر از آرایش آسمان میترسد،
پروانه از روشنایی گل سرخ هراسان است
بگو کجا رفتهای؟
که بعد از تو
دیگر هیچ پیامبری
از بیعت ستاره با نور سخن نگفت...
#سید_علی_صالحی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
دلی کز ملکِ معنی باخبر شد
در او اندیشهی شادیّ و غم نیست...
#میر_سید_علی_همدانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
به وقت گُل شدم از توبهٔ شراب خَجِل
که کَس مباد ز کِردارِ ناصَواب خَجِل
صَلاحِ ما همه دامِ رَه است و من زین بحث
نیَم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خَجِل
بُوَد که یار نَرَنجَد ز ما به خُلقِ کریم
که از سؤال ملولیم و از جواب خَجِل
ز خون که رفت شبِ دوش از سراچهٔ چشم
شدیم در نظر رَهرُوانِ خواب خَجِل
رواست نرگسِ مست ار فِکند سر در پیش
که شد ز شیوهٔ آن چَشمِ پُر عِتاب خَجِل
تویی که خوبتری ز آفتاب و شُکرِ خدا
که نیستم ز تو در رویِ آفتاب خَجِل
حجابِ ظلمت از آن بست آبِ خضر که گشت
ز شعرِ حافظ و آن طَبعِ همچو آب خِجِل
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو
بیگانه و آشنا نداند غم تو
دم در کشم و غمت همه نوش کنم
تا از پس من به کس نماند غم تو
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۵۷۸
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر دریا را همه نهنگان گیرند
ور صحرا را همه پلنگان گیرند
ور نعمت و مال چشم تنگان گیرند
عشاق جمال خوب رنگان گیرند
#رباعی_مولانا
_رباعی شماره۷۸۳
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹