eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
نه مرد سجاده‌ایم و نه مرد کَلیم ما مرد می‌ایم در خرابات مقیم قاضی نخورد می که از آن دارد بیم دُردی خرابات به از مال یتیم - رباعی شمارۀ ۱۳۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
شب را نوشیده‌ام و بر این شاخه‌های شکسته می‌گریم مرا تنها گذار ای چشمِ تبدارِ سرگردان! مرا با رنجِ بودن تنها گذار مگذار خوابِ وجودم را پرپر کنم مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم و به دامنِ بی تار و پود رؤیاها بیاویزم... @takbitnab 🌹🌹🌹
تو را که نفْس نفیس است و خیر اندیش است به خیر کوش که شرّ زمانه در پیش است دلا! علامت تقوا به ریش تنها نیست که ریشِ فاقد تقوا، خراب از ریش است بشر که در پی آمال می‌شود پامال به چنگ گرگِ طبیعت همیشه چون میش است اگر بساط بچینی به چین پیشانی عسل میار که نوش تو بدتر از نیش است نظیر شیشه و سنگی که ضدّ یکدگرند شکست آدمی از نادرستی خویش است به حُسنِ غسل و وضو در وِی‌اش تواند بود کسی که صوفیِ صافی و پاک درویش است خدا به داد دل بنده‌ای رسد ‏«حدّاد» که از برای دلِ ریشِ کس دلش ریش است... @takbitnab 🌹🌹🌹
آن عشق که برق و بوش تا فرق رسید مالم همه خورد و کار با دلق رسید آبی که از آن دامن خود میچیدم اکنون جوشیده است و تا حلق رسید - رباعی شمارهٔ ۴۸۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
امشب همه شب نشسته اندر حزنم فردا بروم مناره را کارد زنم خشم آلودست اگرچه با ماست صنم در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم - رباعی شمارهٔ ۱۱۵۲ @takbitnab 🌹🌹🌹
از گذرگاه خیال اشک در دامن احساس نشست ! پشت دیوار کلام؛واژه دراین نفس باد رهاست! کمی ای لحظه بایست کمی آهسته برو نفسم بند آمد از سخنهای خیالین و دروغ، عشق در ثانیه ها گم شده است! چه شودعشق بیایی و مرا یار شوی لحظه ها سخت بدون تو مرا می گذرد. @takbitnab 🌹🌹🌹
تن زده ام آغوشت را... چقدر به من می آید ... رنگش... جنسش... واندازه اش... که به قد تمام بی کسی هایم ... بر دلم نشسته است !! @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم میخواهدکمی سیر تو را! کمی چشم هایت راجرعه جرعه بنوشم عصاره وجودت را دلم میخواهدکمی ابدی تو را! کمی دچار تو بودن را! کمی مجنون بودن را! دلم میخواهد دستانت را عمری قرض گیرم عمری حواله آغوشت بودن را! عمری به حصار تن کشیدن را! دلم میخواهدکمی سیر تورا! @takbitnab 🌹🌹🌹
ای بسته حجاب، پردها را بردار تا کس نرود دگر به صید مردار رحم آر که مسیریان را از جوع آب گرمی شدست یلغون بازار - رباعی شمارهٔ ۹۱۵ @takbitnab 🌹🌹🌹
دل دیوانه‌ی ما، بسته‌ی گیسوی تو بود سر شوریده‌ی ما، خاک ره کوی تو بود غیر عشق تو کسی در دل ما راه نیافت بین خوبان جهان، دیده‌ی ما سوی تو بود مسجد و میکده و کعبه و بتخانه و دِیر هر کجا زمزمه‌ای بود، هیاهوی تو بود در چمن، سروِ روان جلوه‌ای از قدّ تو داشت برگ گل آینه‌دار رخ دلجوی تو بود از سر کوی تو هرگز نرود جای دگر آنکه در پای دلش سلسله‌ی موی تو بود خُنُک آن دل که به غیر تو دلارامش نیست روشن آن چشم که روشن به مَه روی تو بود عاشقان جز به جمال تو نیارند نظر قبله‌ی عاشق صادق، خم ابروی تو بود غزلی گر به زبان داشت «کریمی»، ز تو داشت یا ز وصف تو سخن گفت، به نیروی تو بود... @takbitnab 🌹🌹🌹
تویی که اشرف خلقی، تویی هم اسم خدا تویی که لایق هر چه ستایشی و ثنا تویی شکوهِ بلاشک، تویی یگانه ترین تویی امام و ولی، بی ولی و بی اما تمامِ وصفِ مقامِ تو نیست روز غدیر چگونه برکه بگوید زِ وسعت دریا؟! کنار سرو چرا قد علم کند شمشاد؟! کسی که با تو جدل کرده، خود شده رسوا علی! حلاوتِ مهر و محبت تو، حلال و هُرمِ آتش دوزخ، حرام بر آنها_ _ که میکنند نگینِ نجف، همیشه به دست که مینَهَند همه عمر، در رکابِ تو پا سعادت است برایم به خاک افتادن چرا که نام نهادند ابوتراب، تو را به لطف گنج درونش زمین گرانقدر است به قلب ما فقط عشق تو داده است بها شنیده ام که دم مُردنم تو می آیی همین بس است مرا از تمامی دنیا فقط به رسم قدیمی نخل ها ای کاش به احترام تو میشد که جان دهم سرِ پا @takbitnab 🌹🌹🌹
کسی نگفته که طاقت بیار و حوصله کن بیا برای من از هرچه خواستی، گِله کن تو در ازای دلت جان بخواه -آری!- جان من اهل چانه‌زدن نیستم، معامله کن در آزمونِ خزان، برگ سرشکسته‌تر است کم التفات بر این برگه‌های باطله کن بگیر بر خودت آسان و پیش چشم جهان بچرخ و دست بزن، پا بکوب و هلهله کن از آشیانه اگر خسته‌ای و می‌خواهی به کوچ تن بدهی، اقتدا به چلچله کن علاجِ فاصله وصل است، بی‌بهانه مرا بگیر تنگ در آغوش و ختمِ غائله کن... @takbitnab 🌹🌹🌹
دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان وز عید تو شد شاد و همایون رمضان وانگه عمل کمان به مو وابسته است گر مو شود اندیشه نگنجد به میان - رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا جامع اسرار الهی نشوی شایستهٔ تخت پادشاهی نشوی تا غرقهٔ دریا نشوی همچون ما دانندهٔ حال ما کماهی نشوی - رباعی شمارهٔ ۳۱۵ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای اهل صفا که در جهان گردانید از بهر بتی چرا چنین حیرانید آنرا که شما در این جهان جویانید در خود چو جوئید شما خود آنید - رباعی شمارهٔ ۵۴۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
دل در ازل آمد آشیان غم تو جان تا به ابد بود مکان غم تو من جان و دل خویش از آن دارم دوست کین داغ تو دارد آن نشان غم تو - رباعی شمارۀ ۱۵۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
در مجلس ما که ترک می نتوان کرد با عقل بیان عشق وی نتوان کرد چون اوست حقیقت وجود همه چیز ادراک وجود هیچ شی نتوان کرد - رباعی شمارهٔ ۱۵۲ @takbitnab 🌹🌹🌹
ستاره گم شدو خورشید سر زد پرستویی به بام خانه پر زد در آن صبحم صفای آرزویی شبِ اندیشه را رنگِ سحر زد پرستو باشم از بامی به بامی صفای صبح را گویم سلامی @takbitnab 🌹🌹🌹
اصلاً بی هوا بیا بیایی هوا میخواهم چکار؟! نفس میخواهم چکار بیایی... کمی شعر می خواهم کمی زانویت را تا سر بگذارم رویش چند دانه انگشت که موهایم را به هم بریزد!! و.. کمی مرگ @takbitnab 🌹🌹🌹
آمده ام درمانم کنی ... کنج دل را باخته ام نگاهم کنی مهریست ز تو در جانم باخته ام پیش رویت قلب را چه معجزه یست در زرق و برق چشمانت که جان را بی اختیار می گیرد در این قلب حیران ، تنها تویی که می تپی در اعماق وجود چه کرده ام با خود یا چه کرده ای با من درگیر شده ام به نگاهت ... @takbitnab 🌹🌹🌹
درد است برایم اینکه کنارم باشی اما دلت به با من بودن نباشد ، کنارت باشم ولی بودنم برایت اهمیتی نداشته باشد! پس نمی نالم از این همه دوری! که تو نزدیکی و من اما در این قربت غریبم! @takbitnab 🌹🌹🌹
عشق دنیای مرا سوزاند، اما پیشکش داد ازین دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی! کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش @takbitnab 🌹🌹🌹
تو را انگار جای دیگری هم دیده‌ام جایی شبیه سیّاره‌ی کوچکی که تمام هستیش گل سرخ خارداری بود که مسافر کوچولویی را آواره‌ی زمین کرده بود... @takbitnab 🌹🌹🌹
در نوازش‌های باد در گل لبخند دهقانان شاد در سرود نرم رود خون گرم زندگی جوشیده بود نوشخند مهر آب آبشار آفتاب در صفای دشت من کوشیده بود شبنم آن دشت از پاکیزگی گوییا خورشید را نوشیده بود @takbitnab 🌹🌹🌹
حضرت زینب(س) زنده و پاینده در تاریخ نام زینب است ثبت و ضبط دفتر هستی پیام زینب است چرخ گردون در شگفت از اقتدار و شأن اوست طاق گیتی خم به پاس احترام زینب است گلشن سرخ شهادت تا به صبح رستخیز باصفا از اشک جانسوز مدام زینب است نهضت خونبار و عاشورای غمبار حسین تا ابد مرهون صبر و اهتمام زینب است بیرق دین نبی بعد از حسین ابن علی پایدار از صولت و قدر و مقام زینب است از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب هر کجا را پا گذاری جای گام زینب است در جهان آفرینش قهرمان صبر اوست گردش گردونه¬ی ایجاد رام زینب است در منای کوی جانان از عزیزانش گذشت این صلابت شیوه و مشی و مرام زینب است با بیان آ تشینش کوفه را غم خانه کرد خصم دون آشفته از خشم و قیام زینب است آنچه را دیدم به چشم خود نبود الا جمیل زاده¬ی مرجانه رسوا زین کلام زینب است با خروشش اعتبار دشمن دون را شکست پاسداری از ولایت در مرام زینب است کاخ استبداد را لرزاند با تیغ زبان پور سفیان در هراس از انتقام زینب است در قیامت اولیا را دیده بر اکرام اوست ما سوا را هم نظر بر فیض عام زینب است گر «مقدم» می¬نماید مدحت اخت الحسین روی امیدش به لطف باب و مام زینب است @takbitnab 🌹🌹🌹