eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
با رقیب آمدی به محفل من برق غیرت زدی به حاصل من جان به آسانی از غمت دادم وز تو آسان نگشت مشکل من جانم از تن سفر نمی‌کردی گر نمی‌رفتی از مقابل من کینم انداختند در دل تو مهرت آمیخت در دل من تشنهٔ آب زندگی بودم خاک می‌خانه گشت منزل من شوق زخم دگر به جان دارد دل مجروح نیم بسمل من خنجری زد به سینه‌ام قاتل که فزون ساخت حسرت دل من قابل تیغ او شدم آخر کار خود کرد بخت مقبل من می‌دهد جان فروغی از سر شوق هر که بیند جمال قاتل من - غزل شمارهٔ ۴۱۳ @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام یک جرعه از آن نگاه لازم داریم درسینه فقط حبِ اعاظم داریم آن‌روز که بندگان همه حیرانند روزی‌ست که ما امامِ کاظم داریم @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام به آیات خدا، زنجیر بستند به دستان دعا، زنجیر بستند چرا تابوت او سنگین نباشد پر پروانه را زنجیر بستند @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام هرگاه غمت به سینه با ناز آید جان بر تن غمدیدۀ من باز آید تا صحن و رواق کاظمینت با شوق مرغ دل خسته‌ام به پرواز آید @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام بابای رئوف عالمین! ادرکنی آقای عزیز کاظمین! ادرکنی بر خاک زدی تو دست و پا لب‌تشنه آیینه‌ی روضه‌ی حسین! ادرکنی @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام زیر علم امام کاظم بودن غرق کرم امام کاظم بودن خوب است ولی عجب صفایی دارد یک شب حرم امام کاظم بودن @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام سرسبزْ دلت، زچشم بارانی توست مبهوتْ ملک ز نور رحمانی توست دنیاطلبان به کنج زندان با هم دیدند هوای نَفْس زندانی توست @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام موسایی و صد جلوه به هر طور کنی هر جا گذری، حکایت از نور کنی تو باب حوائجی و ما حاجتمند ما را نکند ز درگهت دور کنی @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام باب الحوائج گفته‌اند او را، برایش... درمانِ دردِ یک جهان، کاری ندارد @takbitnab 🌹🌹🌹
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو مردید همه روح پذیرید بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید کز این خاک برآیید سماوات بگیرید بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید خموشید خموشید خموشی دم مرگست هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید - غزل شمارهٔ ۶۳۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
اندیشه کن ای جوان از گردش تُند زمان اندیشه کن از بلای همنشینی با بدان اندیشه کن در بهار نوجوانی دانه ی تقوی بکار وز نسیم سرد گلریز خزان اندیشه کن نیش مار و عقرب جرّار را کوچک شمار زینهار از ترکش تیر زبان اندیشه کن نوش دارو بعد جان دادن نمی آید بکار این زمان بهر سرای جاودان اندیشه کن چون زبردستی مزن سیلی بروی زیر دست از دل سوزان و آه خستگان اندیشه کن تا نیفتادی ز پا افتادگان را دستگیر ای توانا تا نگردی ناتوان اندیشه کن ای که گل را می نمائی در گلستان پایمال از نگاه تند و تیز باغبان اندیشه کن تا شوی در بوته¬ی هستی زر کامل عیار از خطا در زیر سقف آسمان اندیشه کن تنگ چشمی های مردم هست از بخل و حسد لاجرم از چشم زخم حاسدان اندیشه کن با توکل نفس سرکش را مهارش کُن مهار از کشاکش ها «مقدم» در جهان اندیشه¬ کن @takbitnab 🌹🌹🌹
جانم ز هواهای تو یادی دارد بیرون ز مرادها مرادی دارد بر باد دهم خویش در این بادهٔ عشق کاین باده ز سودای تو بادی دارد َ @takbitnab 🌹🌹🌹
تا در ره عشــق آشنای تو شدم با صد غم و درد مبتلای تو شدم لیلی ‌وش من به حال زارم بنگر مجنـون زمانه از برای تو شدم َ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای مِهر تو در دل‌ها وی مُهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سِرّ تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها @takbitnab 🌹🌹🌹
عید مبعث روشن جهان زپرتو سیمای احمد است طوبا خجل ز قامت رعنای احمد است بر ساق عرش نام دلارای احمد است کوه حرا شکوه تجلّای احمد است بعثت بهار مکرمت و لطف ایزد است بعثت طلوع شمس هدایت محمد است نازم به عید مبعث و آن حُسن انتصاب روز نزول آیتی از آخرین کتاب تا ریشه های بُتگر و بت را کند خراب احمد برای بت شکنی گشت انتخاب در قسط و عدل تکیه به لطف یگانه کرد اسلام را به همّت خود جاودانه کرد از نور عشق کوه حرا رشک طور شد هستی ز شوق یکسره دارالسرور شد آفاق از تجلّی او غرق نور شد جبریل را به سوی حرا تا عبور شد پیچید در زمین و زمان عطر سرمدی شد جلوه گر ز پرده جمال محمّدی(ص) احمد گرفت از همه¬ی ما سواسبق آمد بگوش حضرت او از سروش حق گفتا بخوان بنام خدا الّذی خلق آن خالقی که خلق بشر کرده از علق با بیرق فلاح محمد قیام کرد در راه اعتلای بشر اهتمام کرد آمد ندا ز خالق بخشنده و رحیم بر شمع بزم آفرینش و پیغمبر سلیم اینک بپای خیز ایا خفته در گلیم برخیز و خلق را بده از کردگار بیم سرمنشأ حیات به ایجاد جان دمید روح امید بر دل خلق جهان دمید بر مصطفی مدال نبوت مبارکست جشن کرامتست به امّت مبارکست بر عرش و فرش جلوۀ رحمت مبارکست این عید تا قیام قیامت مبارکست جشن و سرور در همه¬ی ماسوا بپاست زیرا که عید مبعث سالار انبیاست رعناگلی که سرسبد باغ عالم است محراب چرخ در پی تعظیم او خم است عالم اگر که مدحت او را کند کم است او جان عالم است و به هستی مقدم است با مهر او سرشته خدا هر سرشت را در دسـت او نهاده کلید بهشـت را @takbitnab 🌹🌹🌹
هزار جان مقدس فدای روی تو باد که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق که او به دام هوای چو تو شهی افتاد ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت که هر یکی ز یکی خوبتر زهی بنیاد دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد نشسته‌ایم دل و عشق و کالبد پیشت یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد به حکم تست بگریانی و بخندانی همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد کلوخ و سنگ چه داند بهار را چه اثر بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد درخت را ز برون سوی باد گرداند درخت دل را باد اندرونست یعنی یاد به زیر سایه زلفت دلم چه خوش خفته‌ست خراب و مست و لطیف و خوش و کش و آزاد چو غیرت تو دلم را ز خواب بجهانید خمار خیزد و فریاد دردهد فریاد ولی چو مست کنی مر مرا غلط گردم گمان برم که امیرم چرا شوم منقاد به وقت درد بگوییم کای تو و همه تو چو درد رفت حجابی میان ما بنهاد در آن زمان که کند عقل عاقبت بینی ندا ز عشق برآید که هرچ بادا باد - غزل شمارهٔ ۹۲۸ @takbitnab 🌹🌹🌹
نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را نه روز روشنی از پی شب سیاهی را فغان که بر در شاهی است دادخواهی ما که از ستم ندهد داد دادخواهی را گدای شهرم و بر سر هوای آن دارم که سر نهم به کف پای پادشاهی را ز خسروان ملاحت کجا روا باشد که در پناه نگیرند بی‌پناهی را به راه عشق به حدی است ناامیدی من که نا امید کند هر امید گاهی را چگونه لاف محبت زند نظر بازی کز آب دیده نشسته‌ست خاک راهی را بزیر خون محبان که در شریعت عشق به هیچ حال نخواهم کسی گواهی را نه من شهید تو تنها شدم که از هر سو به خاک ریخته‌ای خون بی‌گناهی را به یک نگاه ز رحمت بکش فروغی را مکن دریغ ز مشتاق خود نگاهی را - غزل شمارهٔ ۴۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) پیغام تو پایان پریشانی ماست سر در قدمت این دل طوفانی ماست دینداری ما نیست به زور شمشیر لبخندِ تو آغاز مسلمانی ماست @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) با هر نفسی که رفت و آمد صلوات دل در دم و بازدم صدا زد صلوات در هر صلوات دو محمد داریم بر خاتم انبیاء مجدد صلوات ========= در محفل عاشقان به جای کلمات ریزد ز لبان شاعران نقل و نبات عید است دهان خویش را شیرین کن بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= هم چشمهٔ کوثر است، هم آب حیات هم قند مکرر است، هم حَب نبات در بارش چشم و گردش تسبیحش بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= کوتاه بیا عمر سرآمد، صلوات تو خوب دو عالمی و من بد، صلوات از اول اختلاف ما بیخود بود بر خاتم انبیاء محمد(ص) صلوات ========= افسرده اگر شدی برادر صلوات هر وقت دلت گرفت خواهر صلوات روح پدرم شاد که می گفت به ما هر روز نثار روح مادر صلوات ========= آنگاه که جانم به لب آمد صلوات آن لحظه که مرغ روح پر زد صلوات در روز جزا که سر برآرم از خاک بر خاتم انبیاء محمد صلوات ========= گفتند چه ها کردی!؟ گفتم صلوات دنبال چه می‌گردی!؟ گفتم صلوات در بهت شب اول قبرم منکر فرمود چه آوردی!؟ گفتم صلوات ========= در بستر احتضار، در حال ممات مادر به نسیم رحمتی یافت نجات گفتم که چگونه جان به در بردی!؟ گفت: نذر صلوات، آه نذر صلوات ========= در سختی روزگار و قحطی امید آن گاه که هیچ کس به دادت نرسید وقتی همه درها به رویت بسته شدند ذکر صلوات می‌شود شاه کلید @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) تا مهر و ولا به سینه‌ها دمساز است تا باب عنایت الهی باز است از فرش به عرش وز ازل تا به ابد گلبانگ محمّدی طنین انداز است @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) دل را بدهم به دست هرکس، هرگز! بی حب دو یار، عاشقی پس هرگز! بی ذکر رسول، ذکر مولا هیهات! بی یاد غدیر، یاد مبعث هرگز! @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) احمد زحرا گشت برون با رُخِ ماه با حکم پیمبری به فرمان الاه بر عارض او هرکه نظر کرد بگفت: لاحول ولا قوه الا باالله @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) پرواز ملائک به زمین دیدنی است عرضِ ادبِ روح الامین دیدنی است در غار حرا پر شده عطر لبخند محمد امین دیدنی است @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) در بزم هميشه سبز ايمان، صلوات در محضر آيه‌هاى قرآن، صلوات با زمزمه‌ى نام "محمّد" بفرست همراه گل و نسيم و باران، صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹
(صلی الله علیه و آله و سلم ) دل‌شاد از آنیم که در طول حیات از مدح تو گفته‌ایم در صوم و صلات صد شکر که یک‌بار دگر می‌گوییم بر خاتم انبیا محمد صلوات @takbitnab 🌹🌹🌹