به صدایت سلام میدهد
قلب ناهماهنگم
وقتی ریتم نفسهایت
ضربانم
را
و بوسه هایت
اندام ذهنم را
منظمترین حادثه ی
بی نقص خلقت میکند
پر از واژه
تو از کدام پنجره ای؟
که طلوع خورشید
از تو آغاز میشود
گمشده ام ،
پیدایم کن
#رویا_جزایری
@takbitnab
🌹🌹🌹
تنــها یک نگاه از تو کافیست
صبحم"به خیر" شود
همان نگاه را به من برسان
من به صبح نگاهت
محتاجم ....
#مریم_پورقلی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خیلی دِلم خواست که حالا کنارم باشی،
امّا نیستی،
تو آنجایی،
و آنجا نمیداند که چِقدر خوشبخت است...
#ناظم_حکمت
@takbitnab
🌹🌹🌹
میبویم گیسوانت را
تا فرشته ها حسودی کنند..
شانه می زنم موهایت را
تا حوری ها سرک بکشند
از بهشت برای تماشا..
شعر میگویم برای تو
تا کلمات کیف کنند
مست شوند
بمیرند..
#مصطفى_مستور
@takbitnab
🌹🌹🌹
افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده تر از من نه و مدهوش تر از من
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
از گل شنیدم بوی او
مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او
در کوی جان منزل کنم.
#رهی_معیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه هوایی
نم باران و
خیابان و من و
این همه دوست داشتنت
کجایی جانِ دل ؟
که ببینی
کویر جانم دل به باران سپرده
به یاد آن روزِ بارانی
خوبم
آرامم
اما ، دلتنگ
#باران_قیصری
@takbitnab
🌹🌹🌹
شبیه خانهای که پُشتش
به هیچ ستونی گرم نیست،
گرم نیست دلم
به باورِ استوارِ یک ایمان
که در کتبِ اساطیری
عشق مینامندش..
میدانی...!
دستِ عاشقانههای پوشالی که رو شود،
دنیا به سمتِ تنهایی پیش خواهد رفت..
و به ذهنِ هیچ دلی خطور نخواهد کرد که تنهاییِ امروز من
تاوانِ ایمانِ مستحکمی است
که دیروز به معشوق نداشتم..
#حمیدرضا_هندی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیگر کاری بہ شعر ندارم!
شعر هم مرا میان تنهایی،
پُر از تو رها کرده...
اِنگار قلم میل به شکستن دارد!
دفتر هم پنجرهء بودنش را میبندد!!
اگر تو باشی ، بیایی
بودنِ جانم باشی...
رنگین کمان بعد از ،
بارانم باشی.
شعر و دفتر و قلم را ...
به خدا میسپارم .
#سیامک_جعفری
@takbitnab
🌹🌹🌹
میخواهمت
برهنه مثل پیراهنی
که باد بر قامت دریا دوخته است،
نو، ماه، مَلاح...
میخواهمت
بیطاقتتر از تشنهای
که در بارشِ بیرحم تیغ و نمک،
بو ، بادیه ، اضطرار...
میخواهمت
پنهان مثل رازی لو رفته
که چوپانِ انگورهای شهریوری،
دی، دختر، بوریا...
میخواهمت
مثل غزلِ غزلهای سلیمان
که بیوَرا... به وحیِ واژه رسیده است
رازا...
رازا
رحمانهٔ هزار و یکی رحیم...!
من خستهام...
خسته
خسته از این شبِ رجیم...!
#سیدعلی_صالحی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن لحظه ها که مات در انزوای خویش
یا در میان جمع ،
خاموش می نشینم ؛
موسیقی نگاه ِ تو را گوش می کنم !
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
با چشمهایت
نمیتوان آدم ماند،
نمیتوان یکجا نشست
و پرواز را نخواست
با چشمهایت
نمیتوان گفت که دنیا،
هیچ زیبایی دربین نداشت
با چشمهایت
چه چیزها
چه وصف ها
که نمیتوان گفت
#حمید_رها
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوشا دِلى كه
تو باشى
نگار پرده نشینش
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نامت گل هزار بهار نیامدهاست
و گسترهی خمیدهی رویاهایم را
پُر میکند
و در دهانم
مانند ماه در حوض، مد میشود
نامت در چشمانم
چون لاله، سرخ
چون نسترن، سپید
و مثل سرو سبز میایستد
نامت مژگانم را در میگیرد
نامت در جانم
گُر میگیرد.
#منوچهر_آتشی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای آیهی مکررِ آرامش
میخواهمت هنوز!
آری هنوز هم،
دریای آرزویت
در این دل شکستهٔ من موج میزند
راهی به دل بجو!
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرا ببوس
صبح را به خانه دعوت کن
خورشيد را در آغوشم بگذار
تا دوست داشتنت را
با فنجانی از نگاهت، بنوشم
جرعه ای، که هر بار
بيشتر از روز قبل مرا مست می کند...
#عرفان_یزدانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خبرت هست ؟
که ما را شده ای خواب و خیال
#راحم_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
با او چه نسبتی داری؟
نه ميبينمش
نه جواب تلفن هايم راميدهد
نه اصلاً من را يادش می آيد
فقط شبهااز صفحهی تلفنم
مراقبم كه امروز
خوب بود يا نه
بعد ميخوابم...
#فريد_صارمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بعضی حرفها را
فقط دستها به هم میگويند،
فقط دستها...
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
وقتی گم بودم
وسط بود و نبود ها
در سرزمین
غبار آلود ذهنی نا آرام
یافتمت
حال گم شده ام
در سرزمین خیال
بی انتها و دور
هر روز و هرثانیه
میبازم خود را
در آغوش خیالت
چه تلخ و شیرینست
این خیالات خیالی
این همهمه هست و نیستت..
#الهه_مظفریان
@takbitnab
🌹🌹🌹
پاییز نه استاد زیبایی ست ...
و نه استاد نقاشی ست
چرا که با آمدنش تویی را
در دلم خزان زد...
که در فصل به فصل تقویم دلم
شقایق وار دوسـتت می داشتم...
و دوستت خواهم داشت..
حتئ در زرد ترین
تقویم روز شمارِ قلبم...
#امید_آذر
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه ی گفت وشنودم نه خیالست و نه رویا
تو به چشم ما عیانی تو میان جانِ جانی ،
#راحم_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
سحر که باد صبا از رخش نقاب گرفت
دو دست صبح به روی خود آفتاب گرفت
یکی هزار شد امید، خاکساران را
ز بوسه ای که لب بام از آفتاب گرفت
#صائب_تبریزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هرچند ما خموشیم، ای چرخ بیَمروت!
حدی بوَد ستم را، اندازهای جفا را...
#طبیب_اصفهانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من از حکایت عشق تو بس کنم هیهات
مگر اجل که ببندد زبان گفتارم...
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹