eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
دلی بی‌قرار و شبی تار دارد غریبی که دیدار با یار دارد دعا کن که دستم رها باشد امشب که با زلف آشفته‌ات کار دارد گرفته‌ست ناز تو بازارها را چه اندازه نازت خریدار دارد! تو همچون طبیبی فراموشکاری طبیبی که بیمار بسیار دارد گرفتاری‌ام را کسی می‌شناسد که عمری‌ست روحی گرفتار دارد زبانم تو را گرچه انکار کرده دل امّا به عشق تو اقرار دارد... @takbitnab 🌹🌹🌹
سنگ را رحم از این سنگدلان بیشتر است مهربان شد فلک و کینه‌ی دشمن باقی‌ست... @takbitnab 🌹🌹🌹
اگر تنها شدم غم نیست، خاطرجمع باش ای دل که گر با دیگران بیگانه‌ام، با خویش مأنوسم @takbitnab 🌹🌹🌹
من همان روز که چشمان تو دیدم گفتم که ز مژگان سیه فتنهٔ فردای منی... @takbitnab 🌹🌹🌹
مهربانا.... دلم می‌خواهد، صداے تو ، آخرین آواے شنیده شدهٔ واژگان امروزم باشد، مرا صدا بزن، تا بند دلـم پاره شود و رختهای چرک غصه‌ام زمین بریزند وسبک بشود این دلِ سوخته‌ام...! مرا صدا بزن، تا برق نگاهم مهتاب را شرمنده کند، صدایم کن، ڪه سخت محتاج‌آرامشم... @takbitnab 🌹🌹🌹
رنج نبودنت را می کشم بر تن زخم خورده ی خود گمان می کردم تو مرحمی خیره مانده ی به چشمم اما درد را ندیده رفتی صدای تو تسکین بود و اما بی نفس رفتی.... @takbitnab 🌹🌹🌹
قرار بر این بود که بمانم...که بمانی ماندم‌ و نماندی گفته بودم فقط باش تا هر روز از هر فصل سالنامه اردیبهشتی باشد پراز عطر بهشت رفتی تنها نشسته ام و خیره به یاس رازقی دیوار همسایه همه یاسها پراز شکوفه شده اند و اما عهد ما فراموش شد و عشق درسایه ی تردید دست در دست قاصدک های پریشان خود را به باد سپرد. @takbitnab 🌹🌹🌹
انگار که فرود آمده باشی بر دلم و نور آورده باشی به رگ‌های من و من سرخوشانه دیوانه باشم در زلالی‌ات همه چیز قطعی‌ست ، تو بر دلم نشسته‌ای ... نور در رگ‌هایم و من‌ سرخوشانه دیوانه‌‌اَم ... @takbitnab 🌹🌹🌹
صبح آمده تا از نَفَست وام بِگیرم از لَعلِ دلاویزِ لبَت ڪــام بِگیرم هی جرعه‌ به‌جرعه زِ خُمَت باده زنَم تا در بستَرِ آغوشِ تو آرام بِگیرم @takbitnab 🌹🌹🌹
چشم انتظاری را تو به من یاد داده بودی؛ پشت همین دیوارهای کاهگلی همین پرچین‌های تمشک از درز پنجره‌های چوبی که پرده‌ی سنگین ترس را کنار زده بودند گفته بودی؛ روشنی صبح را از شب گیسوانم شانه کنم آرام آ ر ا م آینه‌ی نگاه را بچرخانم سمت آفتابگردان‌ها روز را از مزرعه یِ چشم‌های تو آغاز کنم... @takbitnab 🌹🌹🌹
گاه از غم او دست ز جان می‌شوئی گه قصهٔ آ، به درد دل می‌گوئی سرگشته چرا گرد جهان می‌پوئی کو از تو برون نیست کرا می‌جویی - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۱۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
🏴 شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، باب المراد، جوادالائمه، حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) تسلیت و تعزیت باد.
🔳 علیه السلام در عــالــم جــــود، جـــاودان است جواد بر آل عـــلی، عــزیــز جـــان است جواد یا فــــــــــاطمه! گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام در سینه دوباره ابتلا می‌آید غم باز به اُردوی ولا می‌آید دل‌های شکسته کاظمینی شده است اين‌جاست که بوی کربلا می‌آید @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام با یاد شما به شور و شینم هر شب دلتنگ حریم کاظمینم هر شب در فکر غریبی تو هستم هر روز گریه کن روضه‌ی حسینم هر شب @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام در عالَم جود جاودان‌ست جواد بر آل علی عزیزِ جان‌ست جواد یا فاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان‌ست جواد @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام لب‌تشنه ز عمق جگرش می‌گفت آه یک لحظه نشد شرار آهش کوتاه شد ورد لبش لحظه‌ی آخر ناگاه لا یَوم کیومکَ ابا عبدالله @takbitnab 🌹🌹🌹
🔳 علیه السلام ما در غم و محنت تو گفتیم: حسین با گریه به غربت تو گفتیم: حسین وقتی که شنیدیم تو هم...لب تشنه... در اوج مصیبت تو گفتیم: حسین @takbitnab 🌹🌹🌹
می‌فرماید خدا که ای هرجائی از عام ببر که خاص آن مائی با ما خو کن که عاقبت آن دلدار پیشت آید شبانگه تنهائی - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰ @takbitnab 🌹🌹🌹
در عشق اگر جان بدهی، جان آنست ای بی سر و سامان، سر و سامان آنست گر در ره او دل تو دارد دردی آن درد نگهدار که درمان آنست - رباعیات - رباعی شماره ۱۹ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟ عشق چیزی جز ظهور مهر نیست. عشق یعنی مشکلی اسان کنی دردی از در مانده ای درمان کنی. در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر واگذاری اب را ، بر تشنه تر عشق یعنی دشت گل کاری شده در کویری چشمه ای جاری شده عشق یعنی ترش را شیرین کنی عشق یعنی نیش را نوشین کنی هر کجا عشق اید و ساکن شود هر چه نا ممکن بود ، ممکن شو ❌منتشر شده به نام مولانا ✅شاعر اصلی: @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا چو آرزوی روی آن نگار آید چو بلبلم هوس ناله‌های زار آید میان انجمن از لعل او چو آرم یاد مرا سرشک چو یاقوت در کنار آید ز رنگ لاله مرا روی دلبر آید یاد ز شکل سبزه مرا یاد خط یار آید گلی به دست من آید چو روی تو هیهات هزار سال دگر گر چنین بهار آید خسان خورند بر از باغ وصل او و مرا ز گلستان جمالش نصیب خار آید طمع مدار وصالی که بی فراق بود هرآینه پس هر مستیی خمار آید مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید فراق یار به یک بار بیخ صبر بکند بهار وصل ندانم که کی به بار آید دلا اگر چه که تلخست بیخ صبر ولی چو بر امید وصالست خوشگوار آید پس از تحمل سختی امید وصل مراست که صبح از شب و تریاک هم ز مار آید ز چرخ عربده جو بس خدنگ تیر جفا بجست و در دل مردان هوشیار آید چو عمر خوش نفسی گر گذر کنی بر من مرا همان نفس از عمر در شمار آید بجز غلامی دلدار خویش سعدی را ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید - غزل شمارهٔ ۲۸۲ @takbitnab 🌹🌹🌹