eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
حافظ » غزلیات ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی هر جا که روی زود پشیمان به درآیی هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش آدم صفت از روضه رضوان به درآیی شاید که به آبی فلکت دست نگیرد گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح باشد که چو خورشید درخشان به درآیی چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه تابان به درآیی بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو بازآید و از کلبه احزان به درآیی @takbitnab 🌹🌹🌹
ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر پیشه کن به نیکی گرای و میازار کس ره همین است و بس @takbitnab 🌹🌹🌹
تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست اثر شیوهٔ منظور کند هر چه کند میل این فتنه نخست از طرف ناظر نیست عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست دیده گستاخ نگاهست بر آن مست غرور در کمینگاه نظر غمزه مگر حاضر نیست همه جا جلوه حسن تو و مشتاق وصال همه تن دیده و بر نیم نظر قادر نیست وحشی آن چشم کزو نیست ترا پای گریز بست چون پای تو بی سلسله گر ساحر نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
پرنده یی که بر بام تو نشست بی بال و پر نبود اما دلش به تو نشست خانه اش گرچه کلبه یی بیش نبود کلبه اش در ان پر از مهر و صفا بود دست تقدیر تو را به من نشاند دل هوایی شد تو را به دام کشاند چه گویم ؛ امد و بر بام تو نشست دل به تو داد سخت عاشق تو گشت شاید باورش شد که تو خدایش شده ای تمام هستی بخش جهانش شده ای بگًذریم .‌‌‌..‌..که گذر زمان ما را از هم جدا کرد شاید زمانه ما را از هم جدا کرد بی خیال .. بی خیال تو شدم ،ناگذیر تسلیم حرف تو شدم بعد این شکست با خیالم یکی شدم با خیالم با خیال تو عاشق و دیوانه ات شدم @takbitnab 🌹🌹🌹
صبح شد برخیز مطرب گوشٖمال ساز ده عیشهای شب پریشان گشته را آواز ده هیچ ساز از دلنوازی نیست سیر آهنگتر چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده @takbitnab 🌹🌹🌹
مستی هر نگاه تو ،... بِه ز شراب و جام مِی ... کی ز سرم برون شود یک نفس آرزوی تو @takbitnab 🌹🌹🌹
گل گفت که عیشٖ نو بهاری خوشتر یک صبح چمن ز روزگاری خوشتر زان پیش که کس ترا بدستار زند مردن بکنار شاخساری خوشتر @takbitnab 🌹🌹🌹
صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهی گریبان باز‌کن در ، تا من جان برافشانم @takbitnab 🌹🌹🌹
تا شادی مان بی حد و اندازه شود تا باغ بهارمان پر آوازه شود خورشید شو و پنجره ها را بگشا لبخند بزن که صبحمان تازه شود @takbitnab 🌹🌹🌹
آغوش من و تو ولحظه‌ی دیدار قشنگی‌ست و اما شدنی نیست ! @takbitnab 🌹🌹🌹
صحرایی سراب است در پیاله ی نازکی و شگفتا غرقت می کند....! @takbitnab 🌹🌹🌹
من در کنار تو به آرامش میرسم ؛ و آنجا که هیچ کس به یاد ما نیست تو را عاشقانه می بوسم،،، @takbitnab 🌹🌹🌹
من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای را اگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را @takbitnab 🌹🌹🌹
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را @takbitnab 🌹🌹🌹
گاهي حواسم را پرت مي كنم مي افتد جايي حوالي خيال تو و دلم گرم مي شود به داشتنت.... و تو اما چگونه اينقدر.. بدونمنی؟!.... @takbitnab 🌹🌹🌹
؟ دلم را فتنه و هستی برایم دشمنی هستی نگاهت می کنم زیبا، پری رو تو آن زیباترین هستی نهان از تو نباشد، پیش چشمم نگارا، دلبری هستی چشان بر من، شراب بوسه هایت برای مستی ام هستی تویی زیباترین معشوق عالم بدون عشق من، هستی تویی مهتاب شبهای درازم به شعر دفترم هستی به یک لحظه، نظر بر دیده ام کن به تیر دیده ام، هستی (قاصدعشق) @takbitnab 🌹🌹🌹
از اندوه پُر، از ماه خالی چراغ کوچه کم‌سو، راه خالی چو نی، از ناله دل خوش دارم امشب مبادا سینه‌ام از ، خالی ‌ @takbitnab 🌹🌹🌹
خسته‌تر از صدای من، گریه‌ی بی‌صدای تو حیف که مانده پیش من، خاطره‌ات به جای تو رفتی و آشنای تو، بی‌تو غریب ماند و بس قلب شکسته‌اش ولی پاک و نجیب ماند و بس طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم شب‌شکن صد آینه با شب من چه می‌کنی؟ این همه نور داری و صحبت سایه می‌کنی وقت غروب آرزو بهت مرا نظاره کن با تو طلوع می‌کنم ولوله‌ای دوباره کن با تو چه فرق می‌کند زنده و مرده بودنم کاش خجل نباشم از زخم نخورده بودنم @takbitnab 🌹🌹🌹
دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد آمد به بزم و، دید من تیره روز را ننشست و رفت، تنگی جا را بهانه کرد! رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش بر رو گرفت دست و، دعا را بهانه کرد آغشته بود پنجه‌اش از خون عاشقان بستن به دست خویش حنا را بهانه کرد خوش می‌گذشت دوش صبوحی به کوی او بر جا نشست و، شستن پا را بهانه کرد! @takbitnab 🌹🌹🌹
مگر ابر بهار امشب غمی چون من به دل دارد که می خواهد بدینسان تا سـحر همپای من گریَد؟... @takbitnab 🌹🌹🌹
دراین شبهای تنهایی،منم درگیر رویایت دلم مستانه میخواند،ازعشق مثل دریایت بگیرمن را به آغوشت،که توآرامش جانی کسی نتوان گرفت ازمن،همان مستیِ رویایت @takbitnab 🌹🌹🌹
گر بیایی گر نیایی عاشقم ... گر بیایی هرچه گویی لایقم ! لایقم اے آسمان قلب من لایقم اے باغبان قلب من !! @takbitnab 🌹🌹🌹
شبانگاهان که مَه می رقصد آرام میان آسمانِ گنگ و خاموش تـو درخوابی و من مست هوس‌ها تن مهتاب را گیرم در آغوش @takbitnab 🌹🌹🌹
بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سِر ببین آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم یارم به بازار آمده‌ست چالاک و هشیار آمده‌ست ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم @takbitnab 🌹🌹🌹
خورشیدِ ، سلامم ارزانیِ تو صبح آمده باز هم به مهمانی تو تا جایِ منِ غریبِ دور افتاده صد بوسه زند به رویِ پیشانیِ تو @takbitnab 🌹🌹🌹