✨🍃✨
🍃✨
✨
✅چرا خداوند نماز را واجب نموده است؟
✍برای واجب شدن نماز علت هایی ذکر شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1⃣ جلوگیری از تحریف دین
امام صادق علیه السلام : "اگر خداوند در فرستادن دین، تنها به فرستادن کتاب آسمانی اکتفا میکرد و عملی برای محافظت و یادآوری روزانۀ آن قرار نمیداد، حتما دین تحریف می گردید و به سرنوشتی دچار میشدند که ادیان گذشته گرفتار شدند؛ که دینشان از بین رفت و به عاقبتی دچار شدند که نبایست میشدند".
📚 علل الشرایع، ج2، ص317
2⃣ جلوگیری از فراموشی زحمت های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
امام صادق علیه السلام : "یکی از علتهای واجب شدن نماز این است که خداوند می خواست مسلمانان هرگز یاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کوششهای او برای اسلام را فراموش نکنند". چون در اذان واقامه و تشهد نماز نام پیامبر به میان آمده است.
📚 علل الشرایع ، ج2، ص317
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
4_508430192616669399.mp3
9.06M
#سمینارکلید های موفقیت 👌
#دکتر شاهین فرهنگ
#جلسه سی ام
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
#ریپلای به جلسه هفتادم ✨
#بحث خودشناسی✨
#جلسات به ترتیب دنبال شود 🌸
https://eitaa.com/takhooda/15510
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
✨﷽✨
#تـلـنـگـرنـامـه
♥️امام علی(ع) فرمودند :
✍🏻بدانيد كه اين پوست نازك تحمل
آتش را ندارد، پس به خودتان رحم كنيد،
✍🏻شما در مصيبتهاى دنيا آزمايش
كردهايد كه وقتى خارى به بدن يكى
از شما می رود و يا به زمين مى خورد
✍🏻و خونى میشود و يا شن هاى داغ
پايش را مى سوزاند چگونه بيتابى میكند؟!
✍🏻پس، چگونه خواهد بود اگر
ميان دو لايه از آتش قرار گيرد و هم
بسترش سنگ و همدمش شيطان باشد؟!
📚:نهجالبلاغه ص267 خطبه183
🌷 #التماســ_دعا💔
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
🌺🍃🌺🍃
#حكایت
عاشقی به در خانه یارش رفت و در زد.
معشوق گفت: كیست؟
عاشق گفت: من هستم. عاشق شما!
معشوق گفت: برو، هنوز زمان ورود خامان و ناپختگان عشق به این خانه نرسیده است. تو خام هستی. باید مدتی در آتش جدایی بسوزی تا پخته شوی، هنوز آمادگی عشق را نداری.
عاشق بیچاره برگشت و یكسال در آتش دوری و جدایی سوخت، پس از یك سال دوباره به در خانه معشوق آمد و با ترس و ادب در زد. مراقب بود تا سخن بی ادبانه ای از دهانش بیرون نیاید. با كمال ادب ایستاد.
معشوق گفت: كیست در می زند؟
عاشق گفت: ای دلبر دل ربا، تو خودت هستی. تویی، تو!
معشوق در باز كرد و گفت اكنون تو و من یكی در خانه عشق جا نمی شود. یك "من" بیشتر نیست. دو "من" شدیم به درون خانه بیا.
حالا عشق ما مانند سر نخ است كه اگر دو شاخه باشد در سوزن نمی رود.
گفت اكنون چون منی ای من درآ
نیست گنجایی دو من را در سرا
#برگرفته_از_مثنوی_معنوی
🍃
🌸🍃 @takhooda 🕊
۱۷ شهریور ۱۳۹۹