🌼 *مناجات با خدای یکتا* 🌼
🧎🏻♂️حمد و سپاس مخصوص خدای یکتای بی همتاست
🛐 و ستایش تنها برازنده و شایسته حضرت اوست، ستایشى بسیار.
🌷 *پروردگارا!*
🌸 *ای پناه بی پناهان!*
📛 *به تو پناه میبرم از شرَّ نفسم* چه اینکه بی تردید نفس به زشتى بسیار فرمان مى دهد مگر آنکه تو ای پروردگارم رحم کنی و مرا از شرَّش محفوظ و مصون بداری.
💠 *معبودا!*
📛 *به تو پناه میبرم از گزند شیطانى که گناه بر گناهم میافزاید*
🤴🏻 و از تو می خواهم به قدرتت مرا از آسیب هر جَبّار و گردنکشِ فاجر و نابکار، و رهبر و پیشوای ظالم و ستمکار، و دشمن و مخالف قهّار، دورم کنی و نجاتم دهی.
🌺 *خدایا!* *پروردگارا!*
🏹 *مرا از سپاهیانت قرار ده، چرا که بی تردید تنها سپاه تو پیروز است،*
⚜️ *و مرا از حزب خودت قرار ده که تنها حزب تو رستگار است*
💓 *و مرا از اولیا و دوستانت قرار بده که بی تردید اولیا و دوستانت هیچ ترس و حزن و اندوهی ندارند.*
*اِنَّک اَنتَ الْوَهّاب*
آ#مین یا رب العالمین
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
💌 #یهداستانقشنگ
مردى از انصار نزد امام حسين علیه السلام رفت تا از ایشان درخواست کمک کند...
امام علیه السلام به او فرمودند:
اى برادر انصارى، آبروى خود را از درخواست حضورى حفظ كن و حاجتت را در نامهاى بنويس؛ من حاجت تو را خواهم داد...
مرد در نامه نوشت:
یا اباعبدالله، فلان شخص پانصد دينار از من طلبكار است و بر گرفتن آن اصرار میورزد، به او بگویید به من مهلتى بدهد.
امام علیه السلام نامه را خواندند؛ به منزل رفتند و كيسهاى آوردند كه هزار دينار در آن بود، همه را به مرد فقير دادند و فرمودند:
با پانصد دينار آن، وام خود را بپرداز و با بقیهاش زندگى خود را اداره كن و جز از يكى از اين سه كس
درخواست نكن:
انسان ديندار،
يا انسان جوانمرد،
يا اصيل و خانوادهدار،
زیرا آنان همراه برطرف کردن حاجتت،
آبروى تو را حفظ میكنند.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
📚#حتما_بخوانید
فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند...
که ناگهان نامش خوانده شد...
"چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند...
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود،را فریاد می زد...
نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و...
التماس میکرد ولی بی فایده بود.
او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
"کیستی؟"
پیرمرد گفت:
"من نمازهای توام".
مرد گفت:
"چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
*نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.
خدا ميفرماید:
من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔴 امتیاز نور، سایه و شبح امام زمان
🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
شبی که مرا بسوی آسمان بردند، خداوند جلّ جلاله فرمود: «من، تو، علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد او علیهم السلام را از اصل نوری از نور خودم آفریدم! ای محمّد! آیا دوست داری که ایشان را ببینی؟ گفتم: بلی! ای پروردگار من! خداوند فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن! چون نگاه کردم، علی و فاطمه و بقیّه تا حسن بن علی علیهم السلام را دیدم که در میان مکانی از نور ایستاده بودند و نماز می خواندند؛ و در میان آنها مهدی عجل الله فرجه، مانند ستاره درخشندهای در حال درخشیدن بود!
📗بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۱۶
📗تفسير البرهان، ج ۱، ص ۵۷۰
📗مقتضب الأثر، ج ۱، ص ۱۰
📗الطرائف، ج ۱، ص ۱۷۲
📗الإنصاف، ج ۱، ص ۱۰۳
📗کلیات حدیث قدسی، ج۱، ص۶۱۰
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
📚سه وصیت جوان معصیت کار
نجيب الدين نقل فرموده است: يك شب در #قبرستان بودم، ديدم چهار نفر مى آيند و يك #جنازه روى دوش دارند. من جلو رفتم و به آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم به نظر مى رسد كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد تا كسى از اسرارتان سر در نياورد.
گفتند: آى، گمان بد نكن زيرا مادرش با ماست. ديدم پيرزنى جلو آمد، گفتم اى مادر، چرا نيمه شب جوانت را به قبرستان آورده اى؟
گفت: چون جوان من معصيت كار بود و خودش چند وصيت كرده است.
اول: چون من از دنيا رفتم طنابى به گردنم بى انداز و مرا در خانه بكش و بگو: خدايا اين همان #بنده گريز پا و گناهكارى است كه به دست سلطان #اجل گرفتار شده او را بسته نزد تو آورده ام به او #رحم كن.
دوم: جنازه ام را شبانه دفن كن تا كسى بدن مرا نبيند واز جنايات من ياد نكند تا #عذاب شوم.
سوم: اين كه بدنم را خودت دفن كن و در لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و به من عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من #توبه كرده ام واز كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده.
وقتى كه جوانم از دنيا رفت، ريسمانى به گردنش بستم و او را كشيدم. ناگهان صدايى بلند شد و گفت: الا ان #اولياء_الله هم الفائزون، با بنده گنه كار ما اين طور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم.
خوشحال شدم كه توبه اش پذيرفته شده و او را به طرف قبرستان آوردم. من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در #قبر گذاشتيم همين كه خواستم #لحد را بچينم، آيه اى را شنيدم كه: (الا ان اولياء الله هم الفائزون )
از اين جريان نتيجه گرفتم كه توبه جوان گناهكار مورد قبول واقع شده است و خداوند دوست ندارد بنده گناهكارش كه توبه كرده، مورد #اهانت قرار گيرد.
📚منبع : قصص التوابين، ص 110
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#اگر شما خودتان را در دژ بندگی خدا قرار دادید،
یعنی گفتید زبان من مخلوق خداست باید دست خدا باشد؛
این زبانتان دست
خداست و شیطان
دیگر نمیتواند دست بگیرد. از طریق زبان نمیتواند
بر شما مسلط شود.
گوش خودت را در دست بگیر.
بگو نباید از این مجرای
گوشِ من،
آب مسموم و فاسدِ غیبت، موسیقی، دروغ و گناه برسد.
اینها ایمان را در قلبت میکُشد. مثل این است که شما
بروی یک مقدار سم داخل
حوض بریزی و انتظار
هم داشته باشی که ماهی زنده باشد.
نه، میمیرد.
بعد میآید میگوید
چرا ما دچار قبض شدهایم؟!
💐استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨