🌺🍃🌸🍃🌼🍃
🍃
الهی !
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی.
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی. کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی.
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی……!
🍃
🌺🍃 @takhooda
#پشیمانی_و_تاسف
از افسوس خوردن نسبت به رویدادهای گذشته دست بشویید. غم و اندوه و افسوس، كوچكترین تغییر در گذشتهی شما پدید نمیآورد.
#وین_دایر
🍃
🌺🍃 @takhooda
#احساس_نیاز_به_خدا
❧ تا اینجا در مورد این صحبت کردیم که همیشه باید مراقب باشیم که طغیان نکنیم.
طغیان مهم ترین عامل مشکلات و رنج های ماست.
خب در مقابل این طغیان باید چیکار کنیم؟
چیکار کنیم که هوای نفسمون پررو نشه و سر جاش بشینه؟!
#خدایا_کمک_کن_مؤمن_شویم
🍃
🌺🍃 @takhooda
🍃 🌼🍃🌸🍃🌺🍃
🌺
در شهر بودم دیدم هرکس به دنبال چیزی می دود :
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوسی !
اما دریغ ؛ هیچکس دنبال خدا نبود و خدا به دنبال همه …
🍃
🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ ویژه
⭕️پیش بینی ده سال پیش استاد #رائفی_پور از طراحی هدفمند ویروسها و نبرد بیولوژیک آمریکا با #چین و دیگر کشورها
#کرونا
🍃
🌺🍃 @takhooda
4_5888744262710854979.mp3
1.91M
#شرح_ساده_نهج_البلاغه
فایل صوتی جلسه هشت 8⃣
با توضیحات استاد عبادی از اساتید مهدویت
#سطح_مقدماتی
#خطبه
🍃
🌺🍃 @takhooda
حدیث امام صادق علیه السلام :
🌟🌟🌟🌟🌟
ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِنْ ايمانِهِ اُنْسا يَسْكُنُ اِلَيْه، حَتّى لو كانَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَمْ يَسْتَوحِشْ؛
هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه خداوند ايمان را همدم و آرامشبخش او قرار مى دهد، چنانچه حتى اگر در قله كوهى هم باشد، احساس تنهايى نمى كند.
اعلام الدین فی صفات المونین ص 460 {شبیه این حدیث در محاسن ج1 ، ص 159 }
🍃
🌺🍃 @takhooda
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌸
#دانایی_و_نادانی
(انسان) زیرك كسی است كه بر نفس خود مسلّط است و برای بعد از مرگ خود، عمل میكند. (نه برای ریا یا چاپلوسی جهت بهتر زندگی كردن) و (انسان) ناتوان كسی است كه از هواهای نفسانی خود پیروی كرده و از خداوند، آرزوهای بسیار بخواهد.
#حضرت_محمد(ص)
مرجع سخنان ناب بزرگان
🍃
🌺🍃 @takhooda
استغفار_13.mp3
8.04M
الهی;♥️
اثر و صُنع تواَم، چگونه به خود نبالم...؟
الهی;♥️
خوشا آنان كه ...
همواره بر بساط قُرب تو آرمیده اند!
الهی;♥️
شكرت كه این تهیدست پابستِ تو شد.
الهی_نامه
حسنزاده_آملی
🍃
🌺🍃 @takhooda
4_564476182934920306.mp3
6.01M
مناجات با صاحب الزمان 🥀
بسیار زیبا و دلنشین ویژه شب جمعه
در مکانی ساکت و با هندز فری گوش دهید🥀
🍃
🌺🍃 @takhooda
🌟💫🌟💫🌟💫
💫
۳۹ . مشورت و برکت
امام كاظم عليه السلام : مُشاوَرَةُ الْعاقِلِ النّاصِحِ يُمْنٌ وَ بَرَكَةٌ وَ رُشْدٌ وَ تَوفيقٌ مِنَ اللّه؛(تحف العقول، ص ۳۹۸ . )
مشورت با عاقلِ خيرخواه، خجستگى، بركت، رشد و توفيقى از سوى خداست.
🍃
🌺🍃 @takhooda
حاتم اصم كه یكى از زهاد عصر خویش بود، مردى بود فقیر و عائله دار كه به سختى زندگیش را اداره مى كرد، اما اعتقاد فوق العاده به خدا داشت شبى با رفقاى خود نشسته بود، صحبت حج و زیارت خانه خدا به میان آمد شوق زیارت به دلش افتاد به منزلش مراجعت كرد، زن و بچه هایش را اطراف خود جمع نمود و مقصدش را براى آنها بیان كرد و گفت : اگر شما با من موافقت كنید كه به زیارت خانه خدا بروم ، من براى شما دعا خواهم كرد.
زنش گفت :
تو با این حال فقر و تنگدستى و این عائله زیاد كجا مى خواهى بروى ؟ زیارت بیت الله بر كسى واجب است ، كه غنى و ثروتمند باشد، بچه ها هم گرفتار مادرشان را تصدیق كردند، جز یك دختر كودك كه شیرین زبانى كرده و گفت : چه مى شود اگر شما به پدرم اجازه دهید؟ بگذارید هر كجا مى خواهد برود، روزى دهنده ما خدا است ، خداى متعال قدرت دارد، روزى را به وسیله دیگرى به ما برساند.
از گفتار این دخترك همه متذكر شده ، و او را تصدیق كردند و اجازه دادند كه پدرشان به خانه خدا برود.
حاتم مسرور و خوشحال شد و اسباب سفر را فراهم كرد وبا كاروان حج حركت نمود، از آن طرف همسایگان به منزل او آمدند و زبان به ملامت خانواده اش گشودند كه چرا با این فقر و تهى دستى گذاشتید كه پدرتان به سفر برود، چند ماه این مسافرت طول خواهد كشید شما از كجا مخارج زندگى را تاءمین مى كنید؟
همه بچه ها گناه را بار گردن دختر كوچك كردند و او را ملامت نمودند كه اگر تو سخن نگفته بودى و زبانت را كنترل مى كردى ما اجازه نمى دادیم پدر به مسافرت برود، دختر متاءثر شد و اشكهایش جارى گردید سر به سوى آسمان بلند كرد، دستها را به دعا برداشت و گفت پروردگارا اینان به فضل و كرم تو عادت كرده اند و از خوان نعمت تو برخوردار بوده اند، تو آنها را ضایع مگردان و مراهم در نزد آنها شرمنده مكن در حالیكه آنها متحیر نشسته بودند و فكر مى كردند از كجا قوتى بدست آورند.
اتفاقا حاكم شهر از شكار بر مى گشت ، تشنگى بر او غلبه كرده ، جمعى از همراهان را به در منزل حاتم فرستاد تا آب بیاورند، آنها در خانه را كوبیدند، زن حاتم پشت در آمد، پرسید چه كار دارید، گفتند: امیر درب منزل ایستاده مقدارى از شما آب مى خواهد، زن با حال بهت به آسمان نگاه كرده گفت :
پروردگارا! دیشب گرسنه به سر بردیم و امروز امیر به ما محتاج شده و از ما آب مى طلبد.
زن ظرفى را پر از آب كرده نزد امیر آورد و از سفالین بودن ظرف غذر خواهى نمود.
امیر از همراهان پرسید: اینجا منزل كیست ؟
گفتند: منزل حاتم اصم ، یكى از زهاد این شهر است ، شنیده ایم او به مسافرت بیت الله رفته و خانوده اش به سختى زندگى مى كنند.
امیر گفت : ما به اینها زحمت دادیم و از آنها آب خواستیم ، از مروت و مردانگى دور است كه امثال ما به این مردم مستمند و ضعیف زحمت دهند و بارشان به دوش آنها بگذارند.
امیر این بگفت و كمربند زرین خود را باز نموده به داخل منزل افكند و به همراهانش گفت : كسى كه مرا دوست دارد، كمربند خود را به داخل منزل بیندازد، همه همراهان كمربندهاى زرین را باز كرده و به داخل منزل افكندند، موقعى كه خواستند برگردند، امیر گفت :
دورد خدا بر شما خانواده باد! الان وزیر من قیمت كمربندها را براى شما مى آورد و آنها با مى برد، خداحافظى كرده و رفتند چند لحظه اى طول نكشید كه وزیر برگشت و پول كمربندها را آورد و آنها با تحویل گرفت ، چون دخترك این جریان را مشاهده كرد به گریه افتاد از او پرسیدند، چرا گریه مى كنى ؟ باید خوشحال باشى ، زیرا خداى متعال به لطف خود، به ما وسعت داده است ، دختر گفت :
گریه ام براى آن كه ما دیشب گرسنه سر بر بالش گذاردیم ، و مخلوقى بسوى ما یك نظر انداخت ، ما را بى نیاز ساخت ، پس هرگاه خداى مهربان بسوى ما نظر افكند آنى ما را وا نخواهد گذارد، بعد براى پدرش دعا كرد، پروردگار! همچنانكه به ما نظر مرحمت فرمودى و كار ما را اصلاح كردى نظرى بسوى پدر ما كن و كار او را اصلاح فرما.
🍃
🌺🍃 @takhooda