eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
988 ویدیو
78 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانی بسیار آموزنده و کاربردی👌 🌸ابر و ماه و مه و خورشید و فلک در خدمت حضرت سلیمان نبی بودند 🌸جنیان برای حضرت سلیمان بساطی از طلا و ابریشم بافته و تخت او را در وسط آن گذارده بودند که روی آن می نشست و در اطرافش شش هزار تخت دیگر از طلا و نقره بود، مردم نیز در اطراف آنها بودند و در اطراف مردم جنیان و پریان قرار می گرفتند، 🌸روزی حضرت سلیمان با آن بساط از کنار مردی کشاورز که در زمینش کار میکرد می گذشت، آن مرد با صدای بلند گفت واقعا که به خاندان داود سلطنتی بزرگ داده شده. 🌸باد سخن او را به سلیمان رسانید. 🌸حضرت دستور داد بساط ایستاد، از آن پایین آمده به نزد کشاورز رفت و به او فرمود: من برای آن آمدم که به تو بگویم : 🌸یک بار تسبیح گفتن که البته خدا آن را قبول کند بهتر از همه آن چیزی است که به خاندان داود داده شده است. 🌸زیرا ثواب تسبیح همیشه ماندنی است، ولی ملک سلیمان از بین می رود. 📗 ، ج 14، ص81 ✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى ؛ آری این است ارزش معنویات در مقابل مادیات. 🌸چه بسا ثروتی که باعث غفلت و سرگرمی بسیاری شده و یهو دیدن وقت رفتنه و ... اخیرا در اینستاگرام مطلبی رو دیدم که تصدیق کننده این داستان بود خواننده و بازیگر محبوب و میلیاردر و خوش تیب و معروف اخیرا در اینستاگرام از میلیونها دنبال کننده خودش دعوت کرده که حال روحی بدی دارد و به نوعی به افسردگی بدی دچار شده و خواسته براش دعا کنن و گفته ایمان داره خداوند شنوای دعای بنده هاشه عکس مطلب اینستاگرامی ایشون رو میتونید در انتهای مطلب ببینید خیلیا دلیل افسردگی شون نداشتن ثروته و خیلیا هم دلیل افسردگی شون داشتن ثروت پس لزوما داشتن ثروت و مادیات تضمین کننده خوشبختی و شاد بودن نیست و چه بسا باعث بدبختی در دنیا و آخرت هم بشود قارون نمونه ای از تاریخ پیشینیان است که شاید جزو ده ثروتمند بزرگ از اول خلقت تا حالا بوده و عاقبت تلخی داشت و بدبخت دنیا و آخرت شد خداوند در قرآن سوره حدید آیه ۲۰ میفرماید: 🌸دنیا بازیچه کودکانه ای بیش نیست و همچنین در جایی دیگر میفرماید و اگر بدانید آخرت برای شما بهتر و پایدارتر است. 🍃 🌺🍃 @takhooda
خدا ترسناکه یا مهربونه یا؟ یه سریا خدا رو خیلی مهربون تعریف میکنن و یه سری هم خیلی ترسناک کار هر دو عزیزان شاید بنوعی اشتباه است در آیات قرآن اگر دقت کنید خداوند به پیامبر فرموده بشارت بده و بترسان و صد البته رحمت خدا بر غضبش سبقت دارد مثلا برای هر نیکی ده برابر پاداش برای هر بدی یک برابر عقاب اون بدی رو هم ۷ساعت نمینویسن و اگه تو این ۷ساعت پشیمون بشی و استغفار کنی و عهد کنی دیگه تکرار نمیکنی نمینویسن در غیر اینصورت موقتا مینویسن و حالا بعدها هم اگر پشیمون بشی و توبه کنی و جبران کنی و تکرار نکنی بازم خدا میبخشه حالا این حدیث امام صادق خلاصه و سند خوبیه برا این مطلب👇 ✨امام صادق(ع) چنان به خدا امیدوار باش که تو را به نافرمانی نکشاند و چنان از او بیم دار که تو را از رحمتش ناامید نسازد...... تحف العقول، ص304 🍃 🌺🍃 @takhooda
🔴این متن عالیه با اوضاع الانمون کاملا همخوانی داره!! در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد. یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم. پ ن : خداوند ناظر بر اتفاقات دنیاست و کل دنیا الان تحت آزمون الهی هستن خیلی ها در بیمارستانها و در نقش مدیریت ها و سازمانها چه از جنس دولتی و چه از جنس خصوصی در این راه جانفشانی میکنن اما کسانی هم هستن که از راه نگرانی و درد و بیماری مردم از راه احتکار و گرانفروشی نون میخورن که چه عرض کنم خون میخورن رفتار همه ثبت میشود. ویروس ها و بیماریهای مهلک تر از این کرونا واکسن و دارویشان ساخته شده و اینم بزودی ساخته خواهد شد اما پیش خدا فرق میکنه در این روزها هر کس در چه جایگاهی بود. برای شروع همین متن را برای دیگرانی که دوستشان داریم بفرستیم 🍃 🌺🍃 @takhooda
پیام رییس جمهورایتالیا بعدازتلفات انسانی براثرویروس کرونا: ✅خيلي مغرور شده بوديم ، خيلي مشغول شده بوديم ، در تخريب و تصرف طبيعت خيلي بي پروا شده بوديم ، به چيزي جز منافع خود نمي انديشيديم ، ضعيف را پامال مي كرديم به صاحب قدرت و ثروت براي ارتقاي مال و موقعيت كرنش مي كرديم ، ✅باور داشتيم قاعده دنيا همين است و اينگونه خواهد ماند. ✅آسمان را از دود و سرب و گازهاي سمي سياه كرده بوديم ، ✅دريا را از ماهي تهي و از زباله و نفت و فاضلاب پر كرده كرده بوديم. ✅بنام دين ، بنام دمكراسي ، بنام حقوق بشر مي كشتيم ، اسير مي كرديم ، غارت مي كرديم و حتي از کشتن زنها و بچه ها شرم نمي كرديم. ✅صبر خدا هم حدي دارد ، تحمل كائنات هم حدي دارد ،ظرفيت زمين و آسمان هم حدي دارد. ✅بالاخره بايد كسي پيدا مي شد و به انسان مست و مغرور فرمان بدهد ايست. !!!؟؟؟ ✅و اين ماموريت به يك ويروس كوچك غير قابل رويت واگذار شد تا به معناي واقعي انسان طغيانگر را سر جايش بنشاند. ✅و بدرستي به او بفهماند كه اي انسان : تو خيلي ضعيفي تو خيلي تنهايي تو خيلي ترسويي ✅همه هواپيماها و قطارها را زمين گير كرد همه تجارتخانه ها و همه بازارهاي بورس را تعطيل كرد. ✅درهاي استاديومها ، اماكن تفريحي ،رستورانها، كازينوها، سينماها ، پاركها را به دست خود انسان بست. ✅و به كره زمين گفت حالا نفس بكش ، به آسمان گفت حالا آبي شو ، به خورشيد و ماه و ستاره ها گفت حالا بچرخيد و برقصيد. ✅به حيوانات هم گفت حالا بدون ترس از شكار شدن بدست انسان آنگونه كه در ذات و ميل شماست زندگي كنيد. ✅و به انسان دستور داد در خانه بمان و به آنچه داشتي و به آنها ناسپاس بودي بيانديش شايد هنوز فرصتي براي زيستن عاشقانه پيدا كني. 🍃 ❤️🍃 @takhooda
💚آنجالی همراه عده ای از دوستانش زیر سقفی از ستارگان چشمک زن نشسته بود و با آنان درباره ی عشق خداوند و رحمت های بیکرانش گفت و گو می کرد. او میگفت: در همه وقایع اراده ی خدا را مشاهده کنید که مادر همیشه پرشفقت و مهربان همه ماست. هنگام رنج و شکست همانند لحظات لذت و پیروزی شما را متکبر نخواهد ساخت.درهمین هنگام زنی از آنجا می گذشت که اندوهی عمیق بر قلب او سنگینی می کرد. وی سخنان آنجالی را شنید و به او گفت: گفتن این حرفها برای تو آسان است.زخم رنج، تنها برای عده ای همچون من که هر روز رنج می برند آشناست.تو از خدا و نور رحمت خدا حرف میزنی، ولی افسوس دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم تیره و تار است، دنیایی که در آن پلیدی رشد می کند و پاکی دردهای جهنمی را تحمل می کند. آنجالی، به زن که کودکی در آغوش داشت نگریست و به او گفت: همین حالا کودکت را به زمین انداز. زن که متحیر شده بود گفت: تو چه مرد عجیبی هستی! چطور می توانم کودکم را به زمین بیندازم؟ او می میرد! آنجالی پرسید: آیا در ازای هزار سکه این کار را خواهی کرد؟ زن پاسخ داد: حتی اگر به اندازه ی ستاره های آسمان به من سکه طلا بدهی حاضر نیستم این کار را انجام بدهم. آنجالی پرسید:آیا مطمئن هستی که اگر فرمانروایی سرزمینی را هم به تو بدهند، حاضر نیستی کودکت را به زمین اندازی؟ زن گفت: مثل روز روشن است که او را به هیچ قیمتی نخواهم انداخت، کودکم برای من از هر ثروتی در دنیا ارزشمدتر است. و سپس کودکش را به سینه فشرد. آنگاه آنجالی گفت: مادر! آیا تصور می کنی که تو فرزندت را بیش از خداوند که به فرزندانش عشق می ورزد دوست داری؟ زن منظور او را دریافت و این آگاهی چون اشراق تازه ای در درون او بود،پرسید: اگر خداوند واقعا به ما عشق می ورزد، پس این همه رنج و اندوه در دنیا برای چیست؟ آنجالی گفت:رنج و اندوه در برنامه ی الهی ، جای خود را داراست👇 وقتی که کودک تو بیمار می شود، او را مجبور می کنی که داروهای تلخ بخورد و توجهی به فریادها و اشکش نمی کنی👌💚 روح ما نیز بیمار است، خداوند چون مادری مهربان ، داروهای تلخ رنج و درد را بر ما نازل می کند.💚👌 از رنج فرار نکن، سعی نکن از آن بگریزی بلکه با روحیه ای درست آن را بپذیر. رنج در واقع تجربه ای است که زندگی تو را غنی و روحت را تقویت می کند. رنج آیینه ی قلبت را صیقل می دهد و تو هنگامی که در آن بنگری چهره ی زیبای خداوند را مشاهده خواهی کرد.آنگاه خواهی دانست که در همه ی این حوادث، لطف و رحمت نهفته است. همه چیز خیر است،چه امروز و چه هزار سال بعد. از خداوند تقاضا نکن که رنج هایت را بر طرف کند،بلکه از او درخواست کن تو را فرزند حقیقی خویش سازد 🍃 🦋🍃 @takhooda