eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
919 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
2_5398065895778027178.mp3
7.13M
می‌خواهم ، برای امامَم... الگوی تمام و کمالِ زمانه‌ام، دردانه‌ای خاص باشـــم ... 💫 آنقدر که رویِ من و بودنم، برای همیشه، حساب خاص باز کند. 🎤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ 💠داستانی بسیار کوتاه با معنایی بسیار بلند💠 ✅این داستان کوتاه، بیانگر و چکیده تمام روایات و آیاتی هست که برای دنیا آمده؛ ◀️جهانگردی به دهکده‌ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی میکند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده میشد. ❓جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ ⁉️زاهد گفت: مال تو کجاست؟ ❗️جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. ‼️زاهد گفت: من هم همینطور... ✳️پیام داستان: ✅دنیای 100 ساله نسبت به آخرتی بی‌نهایت، چون سفری بسیار بسیار کوتاه است پس برای دنیا تلاش کنیم و زحمت بکشیم، ولی برای دنیایی 100 ساله !!! و بدانیم: ⭕️دنیای 100ساله ارزش دل بستن ندارد ⭕️دنیای 100 ساله ارزش خیانت ندارد ⭕️دنیای 100 ساله ارزش دل شکستن ندارد ⭕️دنیای 100 ساله ارزش غصه خوردن ندارد ⭕️دنیای 100 ساله ارزش حرام خوردن ندارد ◾️واقعا بفهمیم: ارزش ندارد که آخرتی بی‌نهایت فدای دنیایی 100 ساله شود!!! 🍃 🌼🍃@takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه دقیقه در قیامت 50.mp3
30.74M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه پنجاهم * ادامه ملکوت حیوانات * شرط بهشتی بودن * ماجرای همراه شدن ابوبصیر با امام صادق ع در حج * تکذیب‌کنندگان تقدیر الهی با کدام صورت حیوانی برانگیخته می‌شوند؟ * تفاوت انسان و حیوان * راه تحصیل علوم و فنون از نگاه جناب ملاصدرا * راه اصلاح رذائل اخلاقی چیست؟ * صورت برزخی منافق * مسخ باطنی * ملکوت فکر زنا * زنای اعضای بدن * پیامد ترک لذائذ شیطانی * از توبه نااُمید نشویم * به خیال توبه، مراقبه را فراموش نکنیم * امام معصوم، حواسش به ما هست 📅99/01/20 ⏰ مدت زمان: ۱:۰۳:۰۴ منبع: امینی خواه مدیا 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
دوست داشتم تو را ببینم! هلن کلر از دوسالگی در اثر مننژیت، نابینا و ناشنوا شد. اما سعادت این را داشت که آموزگاری پرشفقت و سخت‌کوش به نام خانم آنا سولیوان داشته باشد. آنا سولیوان به‌رغم‌ بهره‌ی اندکی که خود از بینایی داشت، به هلن آموزش داد. آرتو پن در فیلم «معجزه‌گر» داستان تحسین‌انگیز این معلم شفیق و هلن کلر را به تصویر می‌کشد. هلن کلر نوشته‌ای دارد به نام «سه روز برای دیدن». در این اثر می‌گوید اگر تنها سه روز امکان دیدن و تماشاکردن داشت، چه می‌کرد. در بخشی از این اثر آمده است: «اگر فقط سه روز برای دیدن می‌داشتی، چگونه از چشمهایت استفاده می‌کردی. اگر با تاریکی قریب‌الوقوع مواجه می‌شدی، یعنی سومین شبی که می‌دانستی که دیگر هرگز طلوع خورشید را نخواهی دید، این سه روز را چگونه سپری می‌کردی؟ ....می‌خواهم کسانی را ببینم که مهر، لطف و مجالست‌شان به زندگی‌ام ارزش زیستن می‌دهد. در آغاز دوست داشتم که به سیمای آموزگار عزیزم، خانم آن سلیوان مکی، چشم بدوزم؛ و این بازمی‌گردد به زمانی که من کودک بودم و او درهای دنیای بیرون را به رویم گشود. نه‌تنها می‌خواهم طرح و خطوط کلی چهره‌اش را ببینم تا بتوانم آن را در ذهن نگاه دارم، بلکه خواهم تا سیمای او را ورانداز کنم تا آثار و نشانه‌هایی زنده از عطوفت و شکیبایی دلسوزانه‌ای را بیابم که در حین وظیفه دشوار آموزش من داشت. خوش دارم در چشمانش آن شخصیت قدرتمندی را ببینم که او را قادر ساخته بود تا در رویارویی با دشواری‌ها، استوار بایستد و همچنین آن شفقتی را که به جملگی انسانها ـ و اغلب بر من نیز ـ داشت.» من که نابینا هستم، شما بینایان را پند می‌دهم: از چشمان خود آن‌چنان بهره بگیرید که گويى فردا به یک‌باره "کور" خواهید شد. ؛🌾 موسیقی نهفته در صداها، نغمه‌ی پرندگان و آهنگ نوازندگان را آن‌گونه گوش دهید، که گویی فردا به یک‌باره "کر" خواهید شد. ؛🌾 آن‌چه را می‌خواهید، چنان لمس کنید که گویی فردا به یک‌باره لامسه‌ی خود را از دست خواهید داد. ؛🌾 رایحه‌ی گُل‌ها را ببوئید و هر لقمه را چنان مزه‌مزه کنید، گویی فردا به یک‌باره شامه و ذائقه‌ی خود را از کف می‌دهید. "هِلِن کلِر" دوست من تو خیلی چیزها داری که مردم آرزویش را دارند... ☘﴿وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ﴾ [الذاریات: 21] 🌼«و در وجود شما نشانه‌های روشنی بر قدرت خداست؛ آیا نمی‌بینید؟» پس در همه حال خدارا شکر کن 🙏 🍃 🌺🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💥💥💥درخشش سپاس گزاری ها در تاریکی های برزخ❤️❤️❤️💥 ✏️حمْداً يُضِي‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ ، وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ ، وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ ، يَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ ، يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لَا هُمْ يُنْصَرُونَ 💗💚💚خداوندا ! تو را سپاس؛💗💗💚 سپاسى كه با آن ، تاريكى‏ هاى برزخ را براى ما روشن نمايد و با آن راه رستاخيز را بر ما آسان سازد و با آن حمد و سپاس ، منزلت ما را ، شرافت (و آبرو) دهد ؛ در 🔴🔴« روزى كه هر كس به آنچه كسب كرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبينند»🔴🔴 و 🔵🔵 «روزى كه هيچ دوست، به كار دوست نيايد و يارى نمى‏ شوند» 🔵🔵. 🌻🌿🌻صحیفه ی سجادیه🌻🌿🌻 ⭕️⭕️⭕️⭕️دعای 1 بند 12 ⭕️⭕️⭕️⭕️ 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🍀ای خدا ای برتر از اندیشه ها ای عیان در شاخه ها و ریشه ها 🍀ای همه عالم پر از آوای تو وی بیانم عاجز از معنای تو 🍀عقل ما را عشق تو دیوانه ڪرد جان ما را باده ات میخانه ڪرد 🍀آسمان ها در خط پرگارِ توست نقش گل ها پرده پرده ڪار توست 🍀ای همه زیبای زیبا آفرین من ڪه باشم تا بگویم آفرین 🍀از ازل چشم جهان سوی تو بود آفرینش آفرین گوی تو بود 🍃 🌺🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلی‌ها در شهر خوی به‌نام شیخ صادق بود. (محلّه‌ای به‌نام آقا صادق در محلّه امام‌زاده‌ی شهر خوی هم‌اکنون به این نام مشهور است) روزی پیرزنی فقیر و بی‌نوا از جوانی نزد او شکایت بُرد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آقا صادق، آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن‌، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت. قاضی آقا صادق که خیلی ناراحت بود تصمیم داشت او را به اشدّ مجازات برساند چون به پیرزن بینوایی رحم نکرده بود. از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متشاکی و حل و رضایت‌شان، شاگردِ قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ آقا صادق دگرگون شد؛ آقا صادق گفت: ⚡️خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم، اگر اعتراف نمی‌کرد با تحقیقی که در محل می‌کردم، آبروی او را می‌بردم و به شدیدترین وجه مجازاتش می‌کردم. 💧خدایا! من نیز بر جهل و نادانی‌ام در برابر تو اعتراف می‌کنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی. 💧خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف می‌کنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به من و دیگران اثبات نکنی. 💧خدایا! من بر ضعیف بودن در برابر هوای نفسم، در برابرت اعتراف می‌کنم که مرا در معرضِ تهدید شیطان قرار ندهی تا ضعفِ ایمان و اراده‌ام را بر من و دیگران ثابت کنی. 💧خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف می‌کنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را می‌شناسم و تو مرا بهتر از من می‌شناسی 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزای بی تو _170419095101.mp3
4.86M
🌺 ترانه بسیار زیبا ❤️ روزای بی تو 🎤🎤 حامد جلیلی 🌺 عج 🍃 🌸🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امانتهای زندگی من_9.mp3
13.67M
۹ 💕 برای ارتباط درست، با استاد دانشگاهِ انسان‌سازی دنیا، و بهره بردن از وجود او، بعنوان تنها امانتی که می تواند الگوی خودسازی تو باشد؛ باید تلاش کنی .. زحمت بکشی ... 👌امانتداری، آسان نیست! شجاعی 🎤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 استاد بزرگواری می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم. آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم می بينيم به آن خوبی كه فكر می ‌كنيم، نیستیم. 🍃 🌼🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷﷽🌷 🌹‍ ↫در سال 1369 زلزله وحشتناکی در رودبار و منجیل آمد. در روستایی مردی در زیر آوار مانده بود. که بعد از 5 روز گرسنگی و تشنگی به طرز معجزه‌آسایی نجات یافت. 🌹‍ ↫وقتی از او پرسیدند چطور امید خود را از دست نداد و زنده مانده؟ گفت: «من با آنکه زیر آوار بودم بعد از مدتی تلاش و تقلی دیدم صدای مرا کسی نمی‌شنود. سعی کردم اندک انرژی مانده‌ام را با صدا و داد از دست ندهم.» 🌹‍ ↫صبر کردم و منتظر شدم. از دور دست صدای کلنگ می‌شنیدم که کسی آوار را برمی‌دارد. یقین کردم همان روز، همان مردِ کلنگ به دست، سمت خانه‌ی من هم خواهد آمد. هر لحظه به امید صدای کلنگ زنده بودم و روحیه‌ام را از دست ندادم تا که به فضل خدا مرا هم یافتند و نجات دادند. 🌹‍ ↫در کوره‌راه مشکلات نیز هر چند مشکلات در همان لحظه حل نمی‌شوند، ولی بدانیم که صدای کلنگ امید به خدا همیشه هست اگر آن را بشنویم، هرگز از زندگی ناامید نخواهیم شد. شاید کسان دیگری که در زیر آوار بودند اگر به صدای آن کلنگ گوش کرده و امید می‌بستند، آن‌ها هم زنده مانده و از دنیا نرفته بودند 🍃 🌺🍃 @takhooda 🦋