💵مهریه های بالا سد راه ازدواج جوانان
🔸رهبر معظم انقلاب:
من از مردم سراسر کشورم "خواهش میکنم"که آنقدر مهریه ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. نمیگوییم ازدواج باطل است.نمیگویم حرام است. اما خلاف سنت پیامبر(ص) و اولاد ایشان و ائمه هدی(ع) وبزرگان اسلام است. خلاف روش اینهاست و بخصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به اینکه همه ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحتی نیست که بعضی ازدواج ها را اینطور مشکل کنند.
خطبه ی عقد 2\9\1373
🔸در روایات بیان شده بهترین میزان مهریه ، مهریه حضرت فاطمه(مهر السُنه) میباشد و اهل بیت این مقدار را برای دختران خود تعیین میکردند و به مومنین هم توصیه شده که این مقدار را به عنوان مهریه تعیین کنند و مراجع تقلید هم استحباب میزان مهریه را حداکثر تا مهرالسنه اعلام کرده اند.
(مهر السنه معادل ۱۲۰۰ گرم نقره است)
🔸وقتی خداوند که مهریه را در دین اسلام قرار داده از طریق کلام اهل بیت به ما میگوید بهترین میزان مهریه ، مهرالسنه است ، به طوریکه سرور زنان جهان حضرت فاطمه(س)، این مقدار را مهریه خود قرار میدهند قطعا تعیین این مقدار، برکات و مصلحتها و حکمت های فراوانی دارد و از طرف دیگر تعیین مهریه های سنگین عواقب بسیار بدی برای دختر و پسر خواهد داشت.
✅ از لحاظ شرعی، به محض ازدواج آقا و خانم، بر آقا پرداخت کل مهریه واجب میشود حتی اگر خانم مطالبه نکند. به همین جهت به آقایان توصیه شده مهریه کم را قبول کنند و همان اول هم پرداخت کنند تا حق الناس و دِینی بر آنها باقی نماند.
✅ اگر مهریه سنگینی قبلا قرار داده شده ، بهتر است خانم مقدار اضافه تر از مهرالسنه را برای خشنودی خدا ببخشد و آقا مبلغ مهرالسنه(معادل ۱۲۰۰ گرم نقره) را به خانم پرداخت کند یا به نحوی صلح کنند تا مهریه در هر صورت پرداخت شود و بر کسی دِین و حق الناسی بابت مهریه باقی نماند.
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
وقتی ما اتصالمان با واقعیت را از دست میدهیم، در سراشیبی دلسردی قرار میگیریم. ابزاری که باید به کار گرفته شود مهروزی است یعنی شما باید برکات زندگیتان را بشمارید. شکرگزاری پادزهری ساده اما مؤثر برای دلسردی است.
قلم به دست بگیرید و از یک تا بیست و پنج شماره بگذارید. از چیزهای بزرگ شروع کنید.مثلا: «امروز هشیار هستم»، «سرپناهی برای زندگی کردن دارم»، «اجاره خانهام پرداخت شده» و سپس به سمت چیزهای کوچک بروید.مثلا: «رختخوابم را دوست دارم». همچنین آدمهایی را که دوست دارید در فهرستتان قرار دهید مثلا: «به خاطر دوستی با فلان خدا را شکر میکنم»، «به خاطر رابطه محبتآمیز باخانواده ام خدا را شکر میکنم». به همین صورت تک تک حوزههای زندگیتان را بکاوید و چیزهای مثبت را ببینید.
اندوه به سراغ همهی ما میآید، اما فهرستهای شکرگزاری کمکمان میکند تا چیزها را در تناسب نگاه داریم. لیوان نیمهخالی، عملا لیوان نیمهپـُر است. مسئله فقط بر سر برداشت ماست.
(کشف آب ص۱۹۹، جولیا کامرون)
🍃🌺 @takhooda
*حکایت زیبا.... حتما بخونید*
*خیلی جالبه*
👇👇👇👇👇👇👇👇
📚 *روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیرمراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کندتا مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده*
*پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد*
*پادشاه به اوخندید وگفت ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد*
*پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت* *وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد*
*پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد او را در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند*
*روز بعد پادشاه سوار بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظرت تو چیست مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یه ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی*
*فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشدوقتی رودخانه رادیدبه درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشتکه اسب سریع خود ش را درون آب انداخت*
*پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد و روز بعد خواست تا او را بیاورند* .
*وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت*
*میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم*
*مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بی بهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزاده های شاه حراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شدپادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی*
*مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم*
*و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُلک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیش ها یک جا چرامیکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش می آید*
*سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی، مرد فقیر گفت *
*موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپز خانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بودو من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی*....!!
*آری اکثر خصایص ذاتی است* *یعنی در خون طرف باید باشداصالت به ریشه است*
برای همین در اسلام زمان انعقاد نطفه و خصوصا دوران بارداری تاکید شده چون در ایجاد ذات خوب در فرزند بسیار موثر می باشند.
🍃
🌺🍃 @takhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
💝🌹🌺🌹💝🌺
#صالح_1
💝🌹🌺🌹💝🌺
قسمت اول
زندگینامه حضرت صالح ع
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💝💝 قوم ثمود در وادی القری که منطقه ای میان مدینه و شام بود سکونت داشتند . از عمرهای طولانی بین سیصد تا هزار سال برخوردار بودند .💝💝
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💖💖 آنها بازماندگان قوم عاد بودند که بمرور زمان جامعه بزرگی را تشکیل دادند و قصرها ساختند و در دل کوهها خانه های مستحکمی بوجود آوردند .💖💖
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌺🌺 با اینکه از سرنوشت هلاکت بار قوم عاد آگاه بودند ، از آن عبرت نگرفتند و بهمان انحرافها و آلودگیها رو آوردند . بت پرستی را بجای یکتاپرستی برگزیدند و برای خود بتهای گوناگون و رنگارنگ ساختند .🌺🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💕💕 خداوند ، برای هدایت آنان ، صالح را که از صالحان و . نیکان آن قوم بود برگزید و وی را ماءمور ارشاد آنان کرد .💕💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🌸 قوم گفتند : ای صالح ، ما معتقدیم کسی که ترا سحر کرده و در اثر آن ، چنین مطالبی را اظهار میکنی . اگر ادعای تو درست است و واقعا از جانب خداوند ماءموریت یافته ای ، معجزه به ما نشان بده تا صدق گفتار تو بر ما ثابت شود🌸🌸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💞💞 صالح گفت : هر معجزه ای بخواهید ، من از خدای خود درخواست می کنم که انجام شود . پیشنهاد از شما و انجام آن از جانب خداوند .💞💞
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌷🌷 در آن منطقه صخره عظیمی بود که آنرا مقدس میشمردند و آنرا میپرستیدند و همه ساله در روز اول سال در اطراف آن صخره جمع میشدند و قربانی ها می کردند .🌷🌷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨✨ قوم گفتند : درخواست ما این است که از این صخره مقدس که در کنار شهر است ، ماده شتری بیرون آوری که بچه ای هم داشته باشد و اینکار در حضور ما و سایر مردم انجام شود تا جای شک و تردید باقی نماند .✨✨
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
☘ صالح گفت : درخواست شما برای من که بشری همانند شما هستم دشوار بلکه ناشدنی است ولی اینکار برای خداوندی که آفریدگار جهان و جهانیان و دارای قدرت بی انتها است ، بسی سهل و آسان است و سپس دست بدرگاه خدا برداشت و آنچه قوم خواسته بودند درخواست کرد .🍀
ادامه داستان در قسمت بعد ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سوره هود آیه 60 تا 64
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
🍃
🌼🍃 @takhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
💖💝🌹🌺💖💝🌹
#صالح_2
💖💝🌹🌺💖💝🌹
قسمت دوم
زتدگینامه حضرت صالح ع
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💖💖 هنوز لحظه ای نگذشته بود که صخره عظیم بخود لرزید و غرشی رعد آسا از آن برخواست و شکافی در دل آن کوه پدید آمد و ماده شتری بس بزرگ که بچه ای نیز به همراه داشت از شکاف آن بیرون آمد .💖💖
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💝💝 صالح گفت : ای مردم ، این هم معجزه ای که خواسته بودید ، اما بدانید که این ناقه امانت خداوند است و او مقرر فرمود که این ناقه یک روز تمامی آب قنات این سرزمین را میخورد و یکروز هم آب نصیب شماست .💝💝
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌺🌺 در مقابل آبی که میخورد تمامی شیر مورد نیاز شما را تاءمین میکند . او را آزاد بگذارید که در زمین خدا به چرا مشغول باشد و به او آزاری نرسانید .🌺🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🌸 معجزه ای عظیم اتفاق افتاده بود که راهی برای انکار و تکذیب دعوت صالح باقی نمیگذاشت . قوم صالح طبق تعهدی که کرده بودند ، میبایستی همه ایمان بیاورند و دست از بت پرستی بر دارند ولی متاسفانه تعداد انگشت شماری از آنها ایمان آوردند و سایرین به راه کفر و عناد ادامه دادند 🌸🌸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💞💞کار دعوت صالح بالا گرفت و حضور ناقه و بچه اش ، همه جا نقل مجالس و محافل بود و دلهای مردم را به سوی صالح متمایل می ساخت .💞💞
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💕💕 سران قوم که تاب تحمل چنین وضعی را نداشتند و از آینده خود بیمناک بودند ، برای نابودی صالح نقشه ها کشیدند و طرحهای متعددی را مورد بررسی قرار دادند . 💕💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨✨ گفتند : شبانه بخانه صالح حمله می بریم و در تاریکی شب او را به قتل می رسانیم و چون قاتل شناخته نمی شود ، به بستگان و فامیل او خواهیم گفت که ما در جریان قتل او حضور نداشتیم و از قاتلان هم اطلاعی نداریم و بدین ترتیب مساءله را خاتمه می دهیم . ✨✨
ادامه داستان در قسمت بعد ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
منابع :
سوره هود آیه 64
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
امام خمینی (رحمة الله علیه) خطاب به جوانان:
عزیزم! از جوانی به اندازهای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست میرود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی.
از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری میدهد تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر میدهد. و تا لحظه آخر با وعدههای پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز میدارد تا مرگ برسد.
(۲۷ آبان ۶۵ | صحیفه امام ج۲۰ ص۱۵۶)
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
💗رسول خدا صلی الله علیه و آله:
خداوند بوسیله علی علیه السلام این دین را پیروز نمود و آنگاه که کشته شود دین فاسد خواهد شد و جز مهدی علیه السلام کسی دیگر قادر به اصلاح آن نمیباشد.
📗احقاق الحق، ج۱۳ ص۲۶۰
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
🌹شهید محمدرضا مصلی نژاد🌹
نهج البلاغه علی (ع) را بخوانید....
#شبیه_شهدا_رفتار_کنیم
🍃
🌼🍃 @takhooda ✨